با مهار غائله اغتشاشات و بازگشت آرامش و امنیت به جامعه پروژه آشوبسازی برای اثر گذاری روی دال امنیت به سمت خشونت سازمان یافته تغییر جهت داده است، حوادث شب گذشته در شهر ایذه همراستا با حادثه تروریستی در حرم مطهر شاهچراغ نشان داد که جهت اغتشاش تغییر کرده است.
اگر تا پیش از این مفهوم جریان آشوب به سوی تحرکات خیابانی با دامنه خاکستری بود؛ حالا دو عملیات سریالی تروریستی غلبه خشونت بر احساس اعتراض را انگاره سازی کرده و برای آن مانیفست جدید نوشته است.
البته این تغییر فاز سخت اتفاقی نبوده است! پیش از این جان بولتون مشاور سابق دولت ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا اعتراف کرده بود که مخالفان حکومت در ایران از طریق یک کشور همسایه مسلح شدهاند؛ این کد امنیتی قابل تامل است.
مسلح شدن آشوب گران به سلاح گرم نشان داد که سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی کشورهای غربی دیگر هیچ حسابی روی انقلاب تودهای نداشته و از براندازی به شیوه کلاسیک آن ناامید شدهاند، از سویی فرسایشی شدن پروژه آشوب باعث ریزش وسیع در این فرآیند شده است، از این رو نیروی مسلح آموزش دیده جای عامل تودهای را پر کرده تا نقاط خالی اغتشاش سیاه شده و به مرور میان گرگهای تنها(هستههای آلوده مسلح) و حرکت شورش شهری امتداد ایجاد شود.
برخی منابع آگاه خبر دادهاند که در هفتههای اخیر انتقال هستههای ترور از مناطقی چون کردستان عراق به ایران افزایش یافته است. این گروهها اغلب در پایگاههای نظامی گروهک تروریستی سنتکام و نیز مقر تروریستی رژیم موقت صهیونیستی آموزش دیده و به درون کشور هدایت شدهاند. البته پاکسازیهای اخیر یگانهای موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسیرانتقال تروریستی را کور کرده و به زودی هستههای سرگردان در داخل کشور پس از شناور شدن ضربه خواهند خورد.
انتقال خط عملیات از حرم به خیابان
انتقال عملیات تروریستی از مطهر شاهچراغ به شهر ایذه قابل تامل و بررسی است! تحلیل ادراکی دشمن در حادثه تروریستی شهر شیراز در چهارم آبان آن بود که اگر دست روی اماکن مذهبی بگذارد، بافت اجتماعی کف خیابان را با خود همراه کرده و مسیر شورش باز میشود، اما فقط چند ساعت پس از این رویداد خونین دشمن متوجه خطا در عملیات تروریستی خود شد؛ زیرا حمله به اماکن مذهبی نه تنها آوردهای نداشت بلکه یک موج همبستگی ملی میان مردم پدید آورد.
اما ۲۱ روز پس از جنایت اول؛ این بار شهر ایذه برای عملیات دوم انتخاب شد؛ این شهر کوچک اما مقاوم در طول جنگ تحمیلی گزینهای بهتر برای گرگهای تنها محسوب میشد! به دلیل بافت قومیتی چند پاره در ایذه اجرای ترور میتوانست خط انسداد شورش کور را شکسته و این بار موتور کوچک تحرکات تروریستی، موتور بزرگتر اغتشاشات را روشن کرده و به اصطلاح مولد آن باشد.
در عملیات تروریستی ایذه هستههای آلوده ترور با هدف سازمان دهی طیف جدیدی از معترضان عمل کردند، تلاش و ترجیح دشمن آن بود که این بار فقط از مردم عادی کشته سازی نکند؛ بلکه با اقدامات مسلحانه هم مشروعیت سازی کند و هم از سپر انسانی برای خود بسازد.
واقعیت صحنه در روزهای اخیر آن است که دشمن با وجود شبکه سازی سنگین از طیف وسیعی از معارضان، همچنان تلاش و ترجیحش اقدامات مسلحانه و ایذایی است، به دلیل همسو نبودن طیف وسیعی از جمعیتهایی از مردم با اقدامات ایذایی(خرابکاری، آتش افروزی، انفجار، اعتصابات مصنوعی و ترور) سرویسهای اطلاعاتی غربی مجبور شدند گزینه اقدام مسلحانه را روی میز بگذارند!
به عبارت بهتر، از این پس برای روشن ماندن آتش اغتشاشات اقدامات ایذایی بخش ثابت و قطعی و اقدامات تروریستی مسلحانه بخش مکمل آن خواهد بود. اگر این فرمول تا به امروز به درستی اجرایی نشده است به ذلیل ترس از منک شدن بخشی از بدنه همراه با آشوبگران بوده است.
جنگ قومیتی به جای تشنهکشی در خوزستان
ریزش طبقاتی در بدنه اغتشاشات پس از عملیات تروریستی شاهچراغ و نیز به محاق رفتن آشوب در بیست روز گذشته باعث شد که دشمن عریانتر به صحنه وارد شود. موسسه واشنگتن در گزارشی نوشته است که مقامات ایران توانستند موج آشوب را خنثی کرده و حجم و قدرت آن را کم کنند؛ حتی آمریکا نیز نتوانست کمک شایانی به حلقههای داخل ایران بکند! این دست گزارشات راهبردی باعث شد رینگ حفاظتی آشوب تغییر کند.
در حال حاضرهدف سرویسهای دشمن با گرای جان بولتون در خلق خشونت افسارگسیخته(که ماهیت و هدفی جز جنایت و ضریبدهی گسترده رسانهای ندارد) هراسان کردن مردم است. همچنان که ارعاب و پیشروی راهبرد کلیدی داعش در شام و عراق بود. اوباش مسلح و وحشی در شهر ایذه دست به جنایتی حقیرانه زدن تا به خیال خود جناق کانونی محل تنازع با نظام سلطه را شکسته و اقتدار نظام را تضعیف کنند؛ به طور حتم اگر در شرایط فعلی اغتشاش احساس غلبه پیدا کند؛ محرک جریان آشوب خواهد بود!
در شرایط موجود برای دفاع از ایران باید مماشات را کنار گذاشته و در فصل شکار کفتارها هستههای آشوب را تارومار کرد. تفاوت بارز غائله کنونی با فتنههایی چون حوادث سال ۹۶ یا فتنه بنزینی سال ۹۸ آن است که دشمن با اقدامات ضربتی کارت آخر را همین ابتدا رو کرده است، هدف آن است که با تلفات گیری سرمایه اجتماعی کشور را تبدیل به سپر انسانی کند.
در نگاه راهبردی دشمن این حوادث چون ایذه باعث خودمشغولی داخلی شده و قدرت راهبردی جمهوری اسلامی ایران را کاهش خواهد داد. اگر در سوریه پروژه بیش از ۲۵ سرویس اطلاعاتی حذف بشار اسد از صحنه سیاسی بود؛ در ایذه دشمن نه روی تغییر کانون قدرت بلکه روی تضعیف آن سرمایهگذاری سنگین کرده است؛ هدف از سوریهسازی اینبار مهار ایران است.
نکته بسیار مهم آنکه در حادثه خونین خوزستان؛ دشمن از مدل عملیات داعش – نفاق به صورت ترکیبی استفاده کرد. داعشیها روی جمعیت غیر نظامی بیشتر عملیات تروریستی انجام داده تا رعب اجتماعی ایجاد کنند؛ گروهک نفاق در خرداد سال ۶۰ علاوه بر ترور اجتماعی نیروهای محافظ امنیت را نیز نشانه رفته تا به تعبیر مسعود رجوی سرکرده این گروهک تروریستی سرپنجه نظام را قطع کند.
در عملیات تروریستی شهر ایذه اقدام همزمان علیه مردم بیگناه و نیز نیروهای پلیس حاضر در صحنه نشان از ادغام این دو مدل عملیاتی با یکدیگر داشت. خورستان در تمام روزهای منتهی به آشوب کانون امنی برای مردم آن استان بوده است؛ حالا که با درایت دولت پروژه تشنه کشی نگرفته است، جنگ قومیتی تنها گزینه روی میز در آن منطقه استراتژیک است!