جریان برانداز، مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی ، گمان میکنند اگر جمهوری اسلامی نباشد، ایران گلوبلبل و بهشت خواهد شد. اما بیاییم سناریوهای مختلف را دقیق بررسی کنیم:
اولین سؤال این است که اگر جمهوری اسلامی نباشد، چه کسی باشد؟ سلطنتطلبها؟ مجاهدین خلق ؟ سکولارها؟ لاییک ها؟ اصلاحطلبها؟ غربگراها و مأموران آمریکا؟ قومیتها؟ کدامیک از اینها نماینده کل مردم ایران میتواند باشد؟! کدامیک میتواند ایران بهتری بسازد؟ هیچکدام. هیچکدام ذیل دیگری قرار نمیگیرد. هیچکدام رهبری دیگری را نمیپذیرد. و از همه مهمتر، هیچکدام کارنامه درخشانی ندارند..
با دقت ببینید:
اگر جمهوری اسلامی نباشد، اولین سناریو این است که ساختار اسلامی حذف شود و ساختار انتخابات سکولار شکل بگیرد. در این صورت ترکیب حاکمیت، در بهترین حالت، میان زدوخورد گروهها و حزبها و ذینفعان هزار فرقه، از سلطنتطلب تا اصلاحطلب، از قومیتها تا مذهبها، تقسیم و پارهپاره میشود. حاکمیتی متکثر که همواره محل رقابت و تنشهای سیاسی و بیثباتی دائمی است. در این صورت آیندهای جز «بیثباتی دائمی» در انتظارمان نیست. بدتر از پاکستان و عراق و لبنان.
اگر جمهوری اسلامی نباشد، دومین سناریو این است که دستنشاندهای آمریکایی بر سکان حکومت ایران مینشیند که یا بهصورت دیکتاتور (مثل مصر و عربستان) یا با روتوشی دموکراتیک (مثل تایوان) ایران را هم به جرگه «گاوهای شیرده» منتقل میکند و آیندهای جز «غارت» در انتظارمان نیست.
اگر جمهوری اسلامی نباشد، سومین سناریو این است که کشور در شرایط تضعیف حکومت مرکزی قرار میگیرد و با جولان گروههای قومیتی تجزیهطلب و فرصتطلب، چه کرد چه ترک چه بلوچ چه سایر اقوام، ایران به کشوری پارهپاره و تجزیهشده تبدیل میشود. (تحقق طرح خاورمیانه برنارد لوئیس) آیندهای بدتر از لیبی و سودان و اتیوپی. در پانصد سال اخیر، هر حکومتی در ایران تغییر کرده، ایران کوچکتر شده (جز در جمهوری اسلامی).
اگر جمهوری اسلامی نباشد، حکومتی میآید که دیگر هیچ قیدوبند اعتقادی ندارد و حتی با فشار احکام «اسلام» هم نمیتوان مسئولینش را وادار به کارکرد. تبعیض و واردات و عقبماندگی تولیدی و وابستگی سیاسی به اسم «ارتباط با دنیا و جهان آزاد» افزایش مییابد، دزدی، فساد، ناکارآمدی و انحطاط اخلاقی جامعه به اسم «جامعه نرمال» تشدید میشود و این بار دیگر «اسلام» و «عدل علی» هم نیست که مهار مسئولین را بکشد. در این صورت ایران مجبور میشود یا مستقل و خودکفا باشد که با تنبیه و تحریم روبه رو میشود و یا ناچار میشود در خوشبینانهترین حالت، بهصورت محترمانه به اردوگاه غرب سرویس دهد، پایگاه آمریکا و ناتو شود و تدارکاتچی اسرائیل شود و برده اقتصادی آنها باشد. در این صورت «ایران قوی» نه، بلکه یک «ایران ضعیف باقدرت پوشالی» آینده ماست. بدتر از ترکیه و امارات و جمهوری آذربایجان.
اگر جمهوری اسلامی نباشد، ایران، نه نروژ میشود نه سوئیس نه آلمان و فرانسه. اینجا خاورمیانه است و اتمسفر، قواعد و بافت هویتی، قومی، سیاسی، و اقتصادی خاص خود را دارد.
اگر جمهوری اسلامی نباشد، ایران عزیز ما در مدتی کوتاه به کشوری چندپاره، بیثبات و دچار هرجومرج و آنارشی، ضعیف و تدارکاتچی غرب تبدیل میشود. در یککلام:
اگر جمهوری اسلامی نباشد، نه ایران میماند نه اسلام. نه قدرت میماند نه اخلاق. نه تمدن میماند نه استقلال نه آزادی.
راهحل چیست؟ چگونه میتوان ایران را به کشوری بهتر تبدیل کرد؟ با کارآمدتر کردن جمهوری اسلامی. با تغییر سیاستگذاریهای فرهنگی و اقتصادی. با اصلاح سازوکارهای نظارتی بر عملکرد کارگزاران. با قویتر کردن ایران در همه عرصهها. با تأمین خواستههای بهحق قاطبه مردم بهصورت آرام و مثبت و روبهجلو. با امید، بانشاط اجتماعی، با آرامش.
محمد عبدالهی