بحث « حجاب » در ایران نمیتواند دستمایه یک شورش موفق علیه نظام و ارزشهای آن گردد و یکی از مهمترین نقطه ضعفهای دشمن در آشوبهای اخیر، این بود که از حجاب شروع کرد و البته بحث حجاب در یک عنوان بزرگتر یعنی «زنان» هم همین حکایت را دارد؛ یعنی ایجاد اغتشاش و تنش با موضوع زنان نیز در جمهوری اسلامی به سرانجام نمیرسد و خود به نقطه ضعف دشمن در طراحی توطئه تبدیل میشود.
بر همین اساس در اغتشاشهای اخیر سه اتفاق به موازات هم افتاده است؛ یک اتفاق این است که اگرچه عده معدودی از دختران در سنین 15 تا 20 سال خارج از گود آشوبها روسری را از سر برگرفتند، حجاب به شعار میدانی تبدیل نشد،. در این میان 83 درصد بانوان در نظرسنجی گفتهاند به حجاب اعتقاد دارند و بیش از 70 درصد گفتهاند حتی در میهمانیهای خانوادگی روسری خود را حفظ میکنند. دومین موضوع گستردگی اغتشاشات بود که دشمن روی آن حساب کرد ولی آنچه عملاً اتفاق افتاد، بسیار کمتر از برنامه و انتظار دشمنان بود. بنابراین معلوم شد که بحث حجاب در جامعه ایران تحریککننده نیست. اصولاً در 43 سال گذشته حجاب در جامعه ایران یک چالش واقعی نبوده است، تا بیحجابی بتواند ماده تحریک باشد. سومین موضوع حضور بسیار ناچیز زنان در اغتشاشات بود. برابر آمارهای موجود از حدود یک دهم یک درصد جمعیت کشور که در فضای اغتشاش قرار گرفتند، فقط 21 درصد آنان را خانمها که عمدتاً در سنین بین 15 تا 22 سال بودند، تشکیل دادند. در واقع آنچه اتفاق افتاد، تجمعات محدود مردانه به نام زنان بود!
در بررسی و ارزیابی این موضوع باید گفت دشمن در این اغتشاشات به کاهدان زده و نادانتر از همیشه ظاهر شده است، چرا که:
1- حجاب در ایران یک ارزش دیرین اجتماعی و نشانه حجب و حیا و بزرگی زن ایرانی بوده است. اساساً حجاب، زن ایرانی را از زن رومی و غیر آن متمایز و ممتاز ساخته است. نگاهی به کتیبهها و آثار مکتوب تاریخی ایران در هر قطعه سرزمینی که به نام «ایران تاریخی» ثبت شده است، از قرقیزستان تا سواحل مدیترانه، این تمایز معنادار و افتخارآمیز را نشان میدهد.
در دویست سال گذشته غرب دقیقاً برای غلبه بر ایران اسلامی و ایران تاریخی به حجاب زن ایرانی به عنوان مهمترین عنصر هویتی این جامعه حمله کرده و تحت عناوینی نظیر تجددخواهی تلاش کرده تا این گوهر پربها را از دست آنان بگیرد. جالب این است که براساس آنچه در آثار و میراث فرهنگی ما مشاهده میشود، حجاب در هیچ دوره زمانی، زن ایرانی را از عرصه جامعه به پستوها سوق نداده و حضور او را در جامعه لازم شمرده است. نقش زنان در حال فعالیت اجتماعی روی کتیبهها نشان میدهد، حجاب و فعالیت اجتماعی هیچگاه نقطه مقابل هم نبودهاند و دقیقتر این است که بگوییم کتیبهها و کتب تاریخی میگویند اساساً حجاب یکی از مهمترین کمککنندهها به زنان ایرانی برای ایفای نقش اجتماعی بوده است. البته حجاب مانع میشود که یک زن از یک عنصر کنشگر و در حال ایجاد کار به عنصر منفعل و فرعی تبدیل گردد.
چه در نظرسنجی مرداد ماه و چه در نظرسنجی مهر ماه یک دستگاه معتبر نظرسنجی، زنان ایران از داشتن حجاب حمایت کرده و آن را جزء ضروری فعالیت اجتماعی خود میدانند. در این نظرسنجی 93 درصد پرسششوندگان گفتهاند حجاب را مانع فعالیت اجتماعی و آزادی عمل خود نمیدانند.
در آن سوی قضیه هم عدهای تلاش کردند تا کمحجابی یا بیحجابی معدودی از خانمها را یک «کنش سیاسی» معرفی و در نقطه مقابل نظام سیاسی قلمداد نمایند؛ در حالی که در میان خانمهایی که حجاب را به طور کامل رعایت نمیکنند، فقط 15 درصد گفتهاند بیحجابی یک کنش سیاسی است. در این میان بیش از هفتاد درصد از این دسته از همین خانمها هم گفتهاند از ارزشهای جامعه نظیر استقلال، تمامیت ارضی کشور، نظام سیاسی، رهبری، شهدا و احکام اسلام حمایت میکنند.
2- یکی از موضوعات مطرح، نسبت زنان با نظام سیاسی و ذهنیت آنان از فعالیت آزادانه اجتماعی در جامعه ایران است. برابر آمار، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، در حالی که رژیم شاه برای تباه کردن بانوان، شعار آزادی و حقوق زن را سر میداد و در عرصه رسانه و هنر هم مدعی آزادی زن بود، تنها 35/5 درصد از زنان جامعه ایران سواد خواندن و نوشتن داشتند و امید به زندگی در میان آنان، ۵۷ سال بود و یک سوم زنان به واسطه بیماری ناشی از فقر و فقدان بهداشت، قبل از پنجاه سالگی جان میدادند.
با پیروزی انقلاب اسلامی وضع زنان در جامعه ایران به کل دگرگون شد. دو دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی درصد بانوان باسواد در ایران از 45/5 درصد در سال ۱۳۵۵ به ۹۵ درصد در سال ۱۳۸۹ رسید. تعداد بانوان تحصیلکرده در دانشگاههای ایران از ۳ درصد پیش از انقلاب به ۲۷ درصد بعد از پیروزی انقلاب رسید و امید به زندگی در بین زنان از ۵۷ سال در سال ۱۳۵۵ به 79/4 سال در سال ۱۳۹۷ افزایش یافت و مرگومیر ناشی از بارداری و بیماری در بین زنان، از حدود ۵ درصد به 18/1 نفر در هر ۱۰۰ هزار زایمان رسید. بعد از انقلاب زنان ایرانی در اکثر عرصههای اجتماعی، به صورت انبوه حضور پیدا کردند. هماینک درصد بالایی از جامعه جراحان کشور را زنان تشکیل میدهند. زنان در جامعه ایران خود را در تنگنا نمیبینند تا برای رفع آن به شورش و تخریب روی بیاورند.
دشمنان با این گمان باطل که شعار به نفع زنان، این جامعه 50 درصدی را به اشتباه میاندازد و آنان را علیه منافع ملی خود فعال میکند، فتنه اخیر را کلید زدند. در حالی که اگر دختران و بانوان جوان کشور، دوره حکومت پیشین را تجربه نکردهاند، اما حکایت آن دوران را از مادران خود شنیدهاند. بنابراین زن ایرانی هیچ انگیزه مادی یا معنوی برای بازگشت به دورانی که در اسارت بوده ندارد و از این رو به تعبیر «فرانک گاردنر» در مجله آمریکایی نیوزویک، «انتخاب زنان تحت عنوان «موتور محرکه» شورش یک اشتباه وحشتناک بوده است.»
3- جامعه ایرانی در نهایت یک جامعه «دینخواه» میباشد و این خصوصیت همه قشرهای جامعه ایران است. جامعه ایرانی حتی اگر دچار اعوجاجاتی بشود هم در نهایت یک جامعه دینخواه است کما اینکه حضور جمعیتهای متنوع در مراسم مذهبی که نوعی مرزبندی با غیردینداران تلقی میشود، دیندار بودن مردم را به خوبی نشان میدهد.
انقلاب اسلامی با شعارهای مذهبی، با رهبری مذهبی و با ایدهآلهای مذهبی پدید آمده است و در طول این 43 سال با شعارها، رهبری و ایدهآلهای مذهبی ادامه حیات داده است. امروز در هر خانوادهای یک یا چند شهید، جانباز، آزاده، رزمنده و هیئتی وجود دارد که جان هر خانواده را به جان نظام اسلامی پیوند میزنند و لذا به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «دشمنان غلط میکنند بتوانند این بنای رفیع را تکان بدهند».
بنابراین واضح است که رجالهها، رقاصهها، جاسوسها، زخمخوردگان از مردم، ضددینها و در یک کلمه ضدانقلابها نمیتوانند خدشهای به حرکت این انقلاب و نظام اسلامی برآمده از آن وارد نمایند. بله البته زخمی زده و بهاندازه بال پشهای سایه میافکنند، اما نمیتوانند عرصه را از خورشید بگیرند. در زمان حیات حیدر علیاف، یک هیئت آمریکایی به باکو رفته و رئیساین هیئت ضمن بحثهای مختلف گفته بود نظام جمهوری اسلامی ایران دوام نخواهد آورد! رئیسجمهور وقت جمهوری آذربایجان به رئیساین هیئت گفته بود، شما نمیدانید که مذهب در ماندگاری حکومت ایران چه تأثیری دارد. من به شما میگویم در طول قرنهای گذشته، هرگاه در ایران حکومت مذهبی پدید آمده، قرنها دوام آورده و جهان را تحت تأثیر خود قرار داده است و گفتنی است که حکومتهای مذهبی در گذشته با نظام جمهوری اسلامی تفاوت ماهوی نیز داشتهاند. اکنون اسلام ناب در ساختار نظام جای گرفته و این ساختار تاکنون بیسابقه بوده است.
سعدالله زارعی