از آتشتهیه سنگین گرفته تا تأمین مهمات و تثبیت پیشرویها، جنگ رسانهای و شناختی اخیر دشمن علیه ایران اسلامی ، تمام مؤلفههای یک جنگ کلاسیک نظامی را داشت. رسانه در عملیات اخیر دشمن، یک امر تبعی نبود؛ بلکه موضوعیت داشت. به این معنا که رسانه تنها آتشبیار معرکه نبود، تنها نفت بر آتش نبود، تنها مقدمه اغتشاشات نبود؛ بلکه از قضا این خیابان و ناآرامیها میدانی بود که مقدمهای برای عملیات رسانهای به حساب میآمد. یک زمان از رسانه، به عنوان مهمات استفاده میشود تا به تبع آن، در خیابان آشوب و اغتشاش رقم بخورد. اما زمانی دیگر اغتشاش و آشوب، خود مهمات جنگ رسانهای است. یک درگیری خیابانی ، میتواند خوراک چند کلیپ و چند ماجرا را فراهم کند. اصل بهرهبرداری دشمن نیز در رسانه رقم میخورد. یعنی اهداف این عملیات، با فتوحات رسانهای محقق میشود. اگر قرار است فشارهای دیپلماتیک به تبع این عملیات بر ایران افزایش یابد، نیازمند موفقیت رسانهای دشمن در ناامن نشان دادن ایران است.
اگر قرار است مردم حس بنبست و در انتهای کار بودن را پیدا کنند، باز در رسانه رقم میخورد. دشمن اساسا در پی آن نیست که در خیابان به هدف خاصی دست پیدا کند. اگر هم ناآرامی و ناامنی و اعتراض و اغتشاش خیابانی خود موضوعیت داشته باشد، باز این عملیات رسانهای اخیر مقدمه آن است و نه خود آن. در این روزها شاهد آنیم که یک کلیپ و یک خبر، به مدت یک تا دو روز رسانههای هر دو جبهه را به خود مشغول میکند. یک کلیپ یک دقیقهای میشود سرمنشأبحثهای دور و دراز بر سر اینکه آیا تعرضی صورت گرفته یا نه؟ یکی زوم میکند و یکی اسلوموشن، یکی آیه استرجاع میخواند و یکی در صدد توجیه بر میآید. مقامات ذیصلاح ورود پیدا میکنند و در نهایت برای اغلب مخاطبان ساختمان رسانهای امروز که اغلب طبقات آن نیز در اختیار دشمن است قضیه مبهم یا به ضرر نظام باقی میماند.
جبهه رسانهای دشمن کار خود را از دیساینفورمیشن آغاز میکند. اطلاعات غلطی که در حقیقت، دروغهای ساخته و پرداخته جریانهای معاندند و اهداف مشخصی دارند.
سپس در دومینوی بازنشر شبکههای اجتماعی، سیلی از میساینفورمیشن به راه میافتد. اطلاعاتی که از سوی افراد ناآگاه منتشر میشود. افرادی که دروغ اولیه را باور کردهاند و ناخواسته در نشر آن میکوشند. ماجرای فوت تلخ مهسا امینی، از پایه مصداق دیساینفورمیشن بود؛ مهسا به قتل نرسیده بود! پلیس ممکن است قصور داشته باشد و همانطور که در گزارش کمیسیون شوراهای مجلس درباره علت مرگ مهسا امینی به درستی آمده، چقدر بهتر بود که عذرخواهی هم میکرد؛ اما قتل این خانم یک دروغ بود. سپس دریایی از اطلاعات مخدوش به راه افتاد. در این حالت، دروغ اولیه همانند زلزله است که کف اقیانوس کاربران فضای مجازی ایجاد میشود و سونامی اطلاعات غلط را به وجود میآورد. سپس دشمن برای خشم جامعه معترض و متأثر، مدام مهمات رساند و دروغها و دیساینفورمیشنها را روانه فضای رسانه فارسی کرد. از نیکا تا اسرا، از سقوط اشنویه تا سقوط سنندج و ادعاهای مختلف در مورد تعرض به زنان حین دستگیری. اطلاعات سرگردان و گمراهشده، برآمده از این دروغها، بر غبارآلودگی هرچه بیشتر فضای شناختی میافزایند.
در این شرایط، یکی از شئون جهاد تبیین، صبر و صحتسنجی اخبار است تا ناخواسته منبع میساینفورمیشن یا اطلاعات گمراهشده نباشیم و عملیات رسانهای دشمن را تکمیل نکنیم.
حجم اخبار دروغ، بیش از آن است که مراجع رسمی و حتی غیررسمی از پس توضیح و رفع ابهام آنها بر بیایند. مراجع رسمی با چندبرابر کردن سرعت پاسخهای لازم به ابهامات و پدافند رسانهای و کاربران معمولی، با کاهش سرعت اظهارنظر، میتوانند این عملیات پیچیده دروغپراکنی را خنثی کنند.
جواد شاملو