پول می‌گیرم استوری سیاسی می‌گذارم!

روزنامه ایران در گزارشی در تحلیل اغتشاشات و ناآرامی‌های اخیر نوشت: مدتی قبل، پایگاه خبری اینسایدر فاش کرده بود که دولت عربستان سعودی با پرداخت پول به چهره‌های معروف و پرطرفدار اینستاگرام از آنان برای پیشبرد پروژه‌های رسانه‌ای خود کمک گرفته است. اینفلوئنسرهای مشهور جهان بابت هر پست یا استوری که می‌گذارند مبالغ هنگفتی دریافت می‌کنند. تفاوتی نمی‌کند که این استوری‌ها در ظاهر انسان‌دوستانه به نظر برسد یا اینکه تبلیغ کالای کمپانی‌های تجاری باشد؛ آنها در حقیقت به نوعی با همه چیز معامله می‌کنند.

بنا بر برخی گزارش‌ها بخشی از اینفلوئنسرهای خارجی که در آشوب‌های اخیر از اغتشاشگران حمایت کرده‌اند یا علیه ایران مطالبی سیاسی در قالب پست یا استوری منتشر کرده‌اند، در ازای آن مبالغ هنگفتی از برخی نهادهای مداخله‌گر بین‌المللی همچون سنتکام، رسانه‌های وابسته به خاندان سعودی و جریان‌های آشوب‌طلب و سلطنت‌طلب داخلی دریافت کرده‌اند. بخش‌هایی از جامعه به‌دلیل نگاه خوش بینانه‌ای که دارند، تصور می‌کنند که این افراد دغدغه‌های انسان‌دوستانه دارند غافل از اینکه آنچه منتشر می‌شود، تنها یک معامله تجاری با سود کلان است و بس. یک اینفلوئنسر معمولاً مخاطبان زیادی دارد که به‌طور دائم با او در تعامل هستند بنابراین رسیدن به اینفلوئنسر یعنی دستیابی به مخاطبان او.

پول می‌گیرم استوری سیاسی می‌گذارم!

واژه اینفلوئنسر (influencer) در لغت به معنی «تأثیرگذار» است، اما در دنیای شبکه‌های اجتماعی به کسانی گفته می‌شود که در یک یا چند شبکه اجتماعی شناخته شده باشند. اینفلوئنسرها در حقیقت سلبریتی‌های شبکه‌های اجتماعی هستند. هرکس بتواند روی تصمیم و رفتار فرد دیگری تأثیر بگذارد، اینفلوئنسر محسوب می‌شود. با گسترش اینترنت و افزایش ضریب نفوذ آن، اکنون بسیاری جوامع تحت تأثیر رسانه‌های اجتماعی هستند.

رسانه‌های اجتماعی نه‌تنها در کمپین‌های سیاسی و انتخابات، بلکه بر ذهنیت سیاسی عمومی جامعه نیز نقش اساسی دارند. آنها با ارائه اطلاعات به مردم بر ادراک عمومی و تصمیمات و اولویت‌های مردم تأثیر می‌گذارند. رسانه‌های اجتماعی همچنین به مردم اجازه می‌دهند تا به سرعت در مورد مسائل مطلع شوند. با افزایش این رسانه‌ها، مردم در معرض باورها، ارزش‌ها و عقاید افراد مختلف قرار می‌گیرند. این مواجهه مردم را به طور ناخودآگاه به سمت تطبیق با باورها و آرمان‌های سیاسی سوق می‌دهد. بنابراین رسانه نقش بزرگی در بحران‌آفرینی و جهت‌دهی سیاسی ایفا می‌کند.

نوشتار حاضر با تأکید بر نقش‌آفرینی اینفلوئنسرها در شبکه‌های اجتماعی، سعی دارد به انگیزه‌ها و اهداف پشت پرده کنشگری سیاسی و اجتماعی این دسته بپردازد. اینفلوئنسرها ابزاری مؤثر برای پیاده‌سازی اهداف و سناریوهای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... هستند و نقش عمده‌ای برای همراه کردن بخش عمده‌ای از مردم با موضوع دیکته شده دارند. آنها می‌توانند قاعده بازی را تعیین کنند و در خدمت مقاصد سیاسی قرار بگیرند. استفاده از آنها برای نهادینه شدن انگاره ها در اذهان عمومی جامعه و جهان است.

اینفلوئنسرهای غیرسیاسی برای کنشگری سیاسی جذاب‌ترند

با توجه به اینکه اینفلوئنسرهای غیرسیاسی مخاطب‌های متنوع‌تری را پوشش می‌دهند، استفاده از آنها برای اهداف سیاسی را می‌توان به‌عنوان یک استراتژی تلقی کرد. این استراتژی به‌ منزله بازاریابی سیاسی عمل می‌کند، زیرا آنچه ارائه می‌دهند تصویری مهندسی شده از هدف مورد نظر در برابر افکار عمومی جهت غلبه بر آن است. آنها به‌ صورت تصاعدی کاری را انجام می‌دهند که خبرگزاری‌ها و سرویس‌های خبری نمی‌توانند در قالب خود آن را انجام دهند، زیرا شبکه‌های اجتماعی نفوذ بیشتری در زندگی افراد داشته و موجب شده که آنها همواره در معرض عموم بوده، در دسترس‌تر و سهل‌الوصول باشند.

تولید محتوا با مفاهیمی که به‌صورت موج و خارج از چهارچوب موضوعات عمومی اینفلوئنسرها توسط آنها ارائه می‌شود، حساسیت موضوع را در مخاطب ایجاد کرده و فرایند القای محتوای جعل و ساختگی را آسان می‌کند.

به کارگیری اینفلوئنسرهای بین‌المللی که دارای مخاطب جهانی هستند تأثیر این هدفگذاری را بیشتر کرده و مزایای بیشتری به آن اضافه می‌کند، زیرا آنها قابلیت به چالش کشیدن موضوع در دیگر ملیت‌ها را دارا هستند.

اینفلوئنسرهای سیاسی به‌رغم نامی که دارند در رهبری و جریان‌سازی سیاسی به اندازه اینفلوئنسرهای اجتماعی چندان موفق نخواهند بود، چرا که به طور موضوعی انتخاب شده و دارای مخاطب خاص هستند و هر محتوایی که در معرض دید بگذارند در قالب فکری موجود دیده می‌شود. بنابراین استفاده از اینفلوئنسرهای اجتماعی که دارای مخاطب عام و خاص هستند دارای کارکرد بهتری است.

نگران نداشتن لیدر اجتماعی نیستیم؛ چون اینفلوئنسر داریم!

اینفلوئنسرها می‌توانند روزنه پیاده‌سازی اهداف سیاسی در جامعه باشند و به طور نیابتی از آن، نقش لیدر را برای مردم بازی کنند. مخاطبان که عموماً غیر سیاسی بوده و دارای فقدان اطلاعات در مورد مسأله هستند وقتی از دریچه اینفلوئنسرها و پیش‌زمینه مقبولیت آنها با موضوع برخورد کنند، به راحتی آن را می‌پذیرند.

علاوه‌ بر آن، این روشی بلامنازع است زیرا هنگامی که از آنها خواسته می‌شود در مورد هدف سیاسی صحبت کنند، دولت یا نهاد سیاسی در استتار کامل قرار گرفته و موضوع از میدان واکنش مخاطب و قضاوت جهت‌دهی سیاسی دور مانده می‌شود؛ زیرا بیان مستقیم ممکن است به همان دلایل به راحتی مورد پذیرش قرار نگیرد. از این‌رو با شیوه متقاعدسازی می‌توان تصویر مورد نظر را در طیف‌های مختلف افکارعمومی قالب کرد. از طرفی اینفلوئنسرها با پشتوانه مخاطب خود و اعتبار خود تلویحاً به سیاستگذار موضوع، اعتبار می‌بخشند.

اینکه طیف‌های مختلفی با اینفلوئنسرها در ارتباط هستند و در تمام طبقات جامعه وجود دارند، استفاده از آنها می‌تواند نه یک قشر خاص بلکه تا حدودی کلیت جامعه را درگیر کند و این امتیاز ویژه‌ای برای جریان‌سازی سیاسی و تحت‌تأثیر قرار دادن افکارعمومی است. کثرت‌گرایی محتوا همواره یکی از مهم‌ترین اقدامات مخاطبان در شبکه‌های اجتماعی است.

از آنجایی که محتوای اینفلوئنسرها همواره مورد اشتراک‌گذاری بین مردم قرار می‌گیرد، امکان انشعاب موضوع در همان ساختار وجود دارد که براساس گزاره قبل، این اشتراک‌گذاری نیز تقریباً در بین گروه‌های مختلف مردم تأثیرگذار خواهد بود. بنابراین با این شیوه، محتوا به راحتی و به طور گسترده در بین جامعه جهانی منتشر می‌شود.

اینفلوئنسرها برای بقا، به واکنش گرفتن از کاربران نیاز دارند

الگوریتم‌های اینستاگرام به گونه‌ای است که هر چه تعداد لایک‌ها و اشتراک‌گذاری‌های یک پست سیاسی بیشتر شود، آن پست جلوتر می‌رود و افراد بیشتری را جذب می‌کند و بر آنها تأثیر می‌گذارد. پس واکنش گرفتن از مخاطبان، یک عامل کلیدی برای اینفلوئنسرهای اینستاگرامی محسوب می‌شود. طرح سؤال به منظور دریافت پاسخ مخاطبان در قالب کامنت‌های بی‌شمار، طراحی قلاب در محتوا برای درگیر ساختن ذهن مخاطب و واکنش نشان دادن او (اعم از مخالفت یا موافقت) از جمله روش‌هایی هستند که اینفلوئنسرهای اینستاگرامی حیات خود را در آنها جست‌وجو می‌کنند.

مضاف بر آن، اشتراک‌گذاری فرایندی سرعتی است و در کوتاه‌ترین زمان، افراد زیادی در معرض آن قرار می‌گیرند. این کار، برون‌سپاری دومینووار و خودجوش انتشار موضوع موردنظر برای پیشبرد مقاصد سیاسی در جهان است که بدون زحمت و نیاز به ایجاد بستری برای به بار نشستن، به جامعه تزریق شده و آن را به اپیدمی تبدیل می‌کند.

همراه شدن با اینفلوئنسرها در موضوعات سیاسی، می‌تواند به کاربران کمک کند تا بهتر دیده شوند. فضای رسانه‌های اجتماعی به‌ دنبال جذب مخاطب و بالا بردن تعداد بیننده‌ها است. در مسیر قرار گرفتن با اینفلوئنسرها و کپی‌برداری از آنها، شیوه رسیدن به این خواسته است. بنابراین این فرایند برای مخاطب هم مثمرثمر خواهد بود و بستری برای جذب فالوور یا مخاطب را که مهم‌ترین خواسته آنها است، فراهم می‌کند؛ چراکه موضوعیت جدید، کاربران جدیدتری را دربر خواهد داشت.

اینفلوئنسرها امروزه آنچنان از جایگاه تأثیرگذاری برخوردار هستند که مانند سفیر یک برند عمل می‌کنند. آنها توانایی رهبری افکارعمومی را دارند. یعنی می‌توانند موضوعی را  برای ایجاد یک روند ملی یا جهانی شروع کنند که باعث ایجاد ترافیک قابل‌توجهی از کاربران در برچسب‌ها یا هشتگ‌هایی می‌شود که برای اندازه‌گیری نفوذ خود در شبکه‌های اجتماعی ایجاد می‌کنند.

اینفلوئنسرها راه تعقل را بر جامعه می‌بندند

تجمع‌گرایی اینفلوئنسرها باعث هم‌افزایی بیشتر شده و به هدف، اصالت بیشتری می‌دهد و ذهن پرسشگر را خاموش می‌سازد. از طرفی، با ایجاد چنین موجی به راحتی می‌توان بر افکارعمومی چیره گشت و آن را هدایت کرد. در این استراتژی، اگر حتی اینفلوئنسری بخواهد مخالفت کند و موضع دیگری داشته باشد، برای اینکه موقعیت خود را از دست ندهد عقب‌نشینی کرده و در بهترین وضعیت جبراً سکوت اختیار می‌کند.

از طرفی، موقعیت ایجاد شده در مخاطبان می‌تواند به طور خودجوش الگویی را طراحی کند که در مقابل هر نوع اطلاعات خلاف محتوا، موضع تدافعی داشته باشند.

این استراتژی می‌تواند هم حس در اکثریت بودن را برای معترضان و اغتشاشگران ایجاد کند و هم حس حمایت جهانی را برای آنها به همراه داشته باشد و آنها را در صحنه حفظ کند. در آشوب‌های اخیر، سلبریتی‌ها به دو شکل توانسته‌اند از این موقعیت منافع خود را به پیش ببرند؛ نخست با انتشار مطالب در ازای دریافت هزینه‌های کلان؛ دوم، با انتشار مطالب بدون دریافت پول؛ اما سؤال اینجا است که این کار چه مزایایی برای آنها دارد؟ مهم‌ترین مزیت آن کسب وجهه‌ای اجتماعی در راستای همراه کردن بیشتر مخاطبان با خود است.

در حقیقت این دسته از سلبریتی‌ها حتی اگر سیاسی هم نباشند و علاقه‌ای به‌ دنبال کردن موضوعات سیاسی نداشته باشند، به این خاطر که نگرانند با سکوت درباره مسائل و عدم همراهی با دنبال‌کنندگان‌شان نادیده گرفته شده و طرد شوند، علی رغم میل خود و نداشتن آگاهی سیاسی لازم، اقدام به انتشار مطالبی می‌کنند تا اتهام را از خود برطرف کنند؛ همه این کارها به این خاطر صورت می‌گیرد که آنها کسب‌وکار خود را در خطر می‌بینند و از این طریق تلاش می‌کنند از نابودی آن جلوگیری کنند.

در غائله اخیر در کشور، دولت‌ها و رسانه‌های معاند در لوای این دست اقدامات و با تبلیغاتی کردن آن، به شوراندن بیشتر معترضان روی آورده و حمایت خود را از اغتشاشگران اعلام می‌کنند. این عمل با خدشه‌دار کردن احساسات و تحریک عواطف انساندوستانه مردم ملل در برابر یک نسخه جعلی از واقعه صورت می‌گیرد.

آنها در تلاش‌ هستند نه تنها در داخل کشور، بلکه با هدف قرار دادن اذهان ملت‌ها در برابر کشور، آنها را با خود همراه کرده و به تجمیع افکارعمومی در تقابل با جمهوری اسلامی برسند؛ سیاستی که در کارنامه چهل ساله کشور و در مقاطع زمانی متعدد به وضوح دیده می‌شود. این اقدامات ضمیمه همان پروژه ایران‌هراسی در جهان است که سعی می‌شود با ابزارهای مختلف  به خورد افراد داده شود.