هفتاد و هفتمین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل از روز سهشنبه ۲۰ سپتامبر (۲۹شهریور) در مقر این سازمان در نیویورک آمریکا آغاز شد. هیات ایرانی به ریاست آیتالله سیدابراهیم رئیسی شامگاه دوشنبه وارد نیویورک شد. رئیس جمهور در دو روز گذشته دیدارهای مختلفی با همتایان خود از کشورهای مختلف داشت و عصر چهارشنبه از تریبون سازمان ملل متحد، صدای ملت ایران شد تا تناقض ادعاهای غرب از یکسو و چالشهای دنیای امروز و راه های عبور را از سوی دیگر به گوش جهان برساند.
تروری که نه فراموش میشود و نه بخشیده
طرحهای آشوبزا کاخ سفید برای خاورمیانه ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴ و در بیانیه اعلام خلافت داعش، نمود یافت و این گروه تروریستی را برای سالها به جان منطقه غرب آسیا انداخت و بعد خود مدعی مبارزه با آن شد. مبارزهای که در عمل و با وجود ادعای ائتلاف و بوقکرنای آن، راه به جایی نبرد. همزمان با قدرت گرفتن داعش در مناطقی از سوریه و عراق و جنایات منتشر شده از این قدرتگیری، مقابله با آن به اولویت جمهوری اسلامی تبدیل شد و سردار قاسم سلیمانی، فرمانده این مقابله. سالها و ماهها طول کشید تا شر داعش از منطقه کم شود و این میان سردار ایران نقشی غیرقابل انکار داشت که فرماندهان آمریکا و سنتکام هم معترف آن بودند.
ویروس داعش در حال ریشهکنی بود که طراحان آن خواب تازهای دیدند و سردار مقابله به آن را در فرودگاه بغداد و در اقدامی غیرانسانی ترور کردند. همانها که مدعی بشر و حقوقش بودند و درباره گسترش تروریسم هشدار میدادند.
با ترور سردار سلیمانی در دیماه سال ۹۸ و به دستور شخص دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا، بار دیگر ثابت شد که آمریکا و غرب چیزی جز ادعا نیستند. جمهوری اسلامی ایران اما این جنایت را نه از یاد برده و نه فراموش خواهد کرد. به همین دلیل است که رئیس جمهور ایران در نخستین
جلسه حضوری در مهمترین مجمع بینالمللی بار دیگر این ترور را یادآور شد. بالا رفتن تصویر سردار سلیمانی بر دستان آیتالله رئیسی، در صحن سازمان ملل، به رخ کشیدن ادعاهایی است که آمریکا و غرب دههها و سدههاست با ادعای آن، بر ملتهای دیگر سلطه یافتهاند.
آیتالله رئیسی در سخنرانی خود رسیدگی عادلانه قضایی به جنایتی که رئیس جمهور سابق آمریکا به آن اعتراف کرده، را خدمت به انسانیت دانست گفت: مدتی پیش رئیس جمهور سابق آمریکا اعلام کرد که داعش را آمریکا ایجاد کرده است؛ برای ما فرقی نمیکند داعش ساختهی دستِ کدامیک ازدولتهای آمریکا باشد. مسأله این است که دولتی از آن طرف کره زمین تصمیم گرفت جغرافیای منطقه ما را به قیمت ریختن خون صدها هزار زن و کودک، دوباره خطکشی کند اما جمهوری اسلامی، این پروژه را متوقف کرد و سپس به عقب راند. فرماندهی و قهرمان این جنگ علیه تروریسم و نابودکننده داعش کسی نبود جز سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی که در راه آزادی ملتهای منطقه به شهادت رسید و رئیس جمهور سابق آمریکا سند این جنایت را به نام خود زد.
بهرهگیری از فرصت نشست سازمان ملل برای رساندن صدای مردم ایران به جهان، هدف اعلام شده آیتالله رئیسی در این سفر اعلام شده بود و مبارزه با ترور و مصادیق آن، صدا و خواسته ملتی است که خود از بزرگترین قربانیان ترور است. مردمی که ترور سردار خود را نه میبخشند و نه فراموش میکنند.
تحریم؛ روی دیگر سکه ترور
پرونده هستهای ایران و مذاکرات رفع تحریمها، همانگونه که پیش از سفر آیتالله رئیسی به نیویورک قابل پیشبینی بود، از مهمترین محورهای سخنان، دیدارها و رایزنیهای رئیس جمهور و هیات همراه بود. در سخنرانی اصلی صحن سازمان ملل رئیسی کوشید تا چند اصل مشخص دکترین سیاست خارجی دولتش در موضوع هستهای را به صورت شفاف برای جهان تکرار کند و به مدعیان حقوق بشر تاثیر مخرب تحریمهایشان بر مردم ایران را یادآور شود.
آیتالله رئیسی برخورد دوگانه غرب با فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران را جلوهای از بیعدالتی در جهان امروز دانست و چند اصل اساسی در این موضوع را بار دیگر مورد اشاره قرار داد.
الف: حرمت سلاح هستهای در ایدئولوژی جمهوری اسلامی: من به عنوان نماینده ملت بزرگ ایران صریحا اعلام میکنم که جمهوری اسلامی ایران به دنبال ساخت سلاح اتمی نیست و این سلاح جایی در دکترین دفاعی ما ندارد.
این حکم حکومتی در فتوای رهبر معظم انقلاب اسلامی حفظهالله اعلام شده است و برای دولت و ملت ایران، فتوای شرعی رهبر معظم انقلاب اسلامی از هر نظارت بینالمللی نافذتر است. این سخنان رئیس جمهور تاکنون بارها و بارها از سوی مقامات جمهوری اسلامی به صراحت اعلام شده است اما سناریوهای متوهمانه رژیم صهیونیستی، درک جهان از این واقعیت را تحت تاثیر قرار میدهد.
ب: جای عهدشکن و متعهد نباید عوض شود: حسننیت ایران درباره فعالیتهای هستهای خود، گرچه قبل از مذاکرات برجام هم اثبات شده بود اما در این دوره از مذاکرات جمهوری اسلامی گستردهترین همکاریها را با جامعه جهانی انجام داد و بیشترین نظارتها را بر فعالیتهای خود پذیرفت. دو سال مذاکره مستمر در تابستان ۱۳۹۴ با امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به نتیجه رسید. ایران به اذعان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و دیگر طرفهای این قرارداد یعنی (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) متعهدترین طرف این قرارداد بود و آمریکای دوران باراک اوباما بیتعهدترین آن. اروپا هم جز تعلل در این قرارداد، فعالیت قابل توجهی نداشت.
این انفعال با حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید به خروج قطعی واشنگتن از برجام منجر شد و نحریمهای غیرانسانی علیه مردم ایران را بازگرداند.
تحریمهای غیرانسانی که زندگی اقتصادی و معیشت مردم ایران را هدف قرار داد و برخلاف ادعاهای مقامات غرب شامل دارو و غذا و دیگر اقلام اساسی مورد نیاز مردم ایران شد. تحریمی که به نوعی ترور خاموش رفاه و آرامش مردم و روی دیگر ترور فیزیکی بود.
در توصیف این دوگانه غرب آیتالله رئیسی در صحن مجمع سازمان ملل تصریح کرد: جمهوری اسلامی آنجایی که در یک توافق چندجانبه بینالمللی که مورد تایید شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفته بود، وعده رفع تحریم گرفت ولی خود را در برابر بیرحمانهترین نظام تحریمها یافت.
این دوگانگیها و خصومتها علیه مردم ایران، در طبیعیترین واکنش، موجب بیاعتمادی چهل ساله شده است و برای رفع آن نیز رفتاری قابل توجه از سوی کاخ سفید و همپیمانانش مشاهده نمیشود. به همین دلیل است که آیتالله رئیسی به صراحت گفته است: منطق مذاکراتی ایران بر مبنای تحلیل عادلانه از تحولات فقط یک جمله است: «پایبندی به تعهدات». موضوع تضمینهای اطمینانبخش صرفاً آمادگی برای یک اتفاق احتمالی نیست. ما از یک تجربه صحبت میکنیم. ما تجربه خروج آمریکا از برجام و بیش از یک سال و نیم تعلل دولت کنونیِ آمریکا در بازگشت به تعهداتِ خود را پیش چشم داریم.
همین امروز که دولت آمریکا از قصد خود برای بازگشت به تعهدات خود سخن میگوید، صدای دیگری از داخل آن کشور به گوش میرسد که تعهدپذیر بودن آمریکا را زیر سوال میبرد. آیا با آن تجربه و این چشمانداز، میتوانیم در موضوع مهمِ تضمینِ پایداریِ توافق، با مسامحه عمل کنیم؟
جمهوری اسلامی ایران از زبان رئیس جمهور خود منطق مذاکراتی خود را شفاف اعلام کرده و اگر تروئیکای اروپا و آمریکا اراده سیاسی به خرج دهند، توافقی خوب برای طرفین در دسترس است تا تحریمهایی پایان داده شود که خلاف ادعاهای غرب در تضاد کامل با بشر و حقوق اوست.