مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱- در زمان رژیم بعث و دورهای که صدام از پیادهروی اربعین ممانعت میکرد، زوار از وسط نخلستانها عبور میکردند. زائرین اباعبداللهالحسین(ع) در آن مقطع بهدلیل مسائل امنیتی در روز معمولاً استراحت میکردند و پنهان میشدند و شبها حرکت میکردند.
آن زمان صدام تهدید کرده بود اگر کسی به این زائران خدمترسانی کند، دفعه اول دو پای او قطع و بار دوم اعدام میشود. بر اثر همین مسئله، بسیاری از این خادمان شکنجه شدند و خانههای عدهای خراب شد و تعدادی از عاشقان سید و سالار شهیدان نیز اعدام شدند. و حالا از خونهای جاری در طریقالعلما، رسیدهایم به سیل میلیونی زوار اباعبداللهالحسین(ع) در جاده نجف به کربلا.
به گفته مقامات مسئول در عراق، امسال بیش از ۳۰ میلیون نفر از حدود ۸۰ کشور و ملیت در این گردهمایی عظیم شرکت کردهاند. آن هم در زیر آفتاب سوزان و دمای بیش از ۴۵ درجه و مسیری حدود ۸۵ کیلومتر و ۱۴۵۲ عمود.
«الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم إیمانًا وَ قالوا حَسبُنَا اللهُ وَنِعمَ الوَکیلُ»؛ اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [= لشکر دشمن] برای (حمله به) شما اجتماع کردهاند؛ از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافی است؛ و او بهترین حامی ماست.(سوره مبارکه آلعمران، آیه ۱۷۳)
۲- کار دشمن دلهره افکندن، تحقیر و ایجاد تردید است و این دقیقا کار شیطان نیز هست. در نقطه مقابل، اعتماد به وعده الهی موجب شجاعت، خودباوری، اعتماد به نفس و ثبات قدم میشود.
به این نمونه توجه کنید: در دوران جنگ تحمیلی حتی «سیم خاردار» هم به ایران نمیفروختند. حتی اگر کشوری این کار را انجام میداد، آن کشوری هم که باید این سیم خاردار از داخلش عبور میکرد با ما همراهی نمیکرد و اجازه نمیداد. یک طرف ما بودیم، یک طرف هم مدرنترین وسایل جنگی آن روز را با کمیّت بالا در اختیار داشت.
حالا کار به جایی رسیده که جمهوری اسلامی ایران جزو ۳ کشور نخست جهان در صنعت پهپاد است و پهپادهای ایرانی به دیگر کشورها صادر میشود. مقامهای آمریکایی و دیگر دشمنان ملت ایران در دوران هشت سال دفاع مقدس تقلا میکردند که هیچ کشوری به ایران سلاح نفروشد. و اما اکنون همین دشمن دست و پا میزند تا ایران به دیگر کشورها سلاحهای مدرن و پیشرفته نفروشد؛ از پهپاد تا موشکهای نقطهزن و...
۳- بحرین جزیرهای نفتخیز بود و به صید مرواریدهای اعلاء شهرت داشت. این جزیره در مسیر تجارت و دریانوردی جهانی قرار داشت و بخشی از اراضی استراتژیک ایران محسوب میشد. و اما در اردیبهشتماه ۱۳۴۹ نمایندگان مجلس شورای ملی در دوره محمدرضا پهلوی پس از استماع گزارش نمایندگان سازمان ملل در نهایت بیکفایتی و بیعقلی، به جدا شدن بحرین از ایران رأی دادند و این جزیره نفتخیز و استراتژیک که از پیش از دوران اسلامی تحت حاکمیت ایران بود از کشور ما منفک شد و حاکمیت چندصدساله ایران بر استان چهاردهمِ آن زمان، پایان پذیرفت.
محمدرضا پهلوی در شهریور ۱۳۴۹ در توجیه این بیکفایتی و وطن فروشی در مصاحبه با روزنامه گاردین گفت: «با توجه به اینکه ذخایر مروارید بحرین به پایان رسیده است، بحرین از نظر ایران دیگر اهمیتی ندارد.»! امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت هم در اظهارنظری تأملبرانگیز گفت: «به هیچکس مربوط نیست. دختر خودمان بود، به هرکس میخواستیم شوهرش دادیم.»!
نکته قابل توجه اینجاست که جدایی بحرین از ایران به دستور انگلیس انجام شد. یعنی در دوران رژیم پهلوی وضع بهگونهای بود که حکومت در ایران با دستور انگلیس، یک استان را از کشور جدا کرده و چوب حراج به آن زد. اما اکنون کار به جایی رسیده که یکروز ایران با توقیف نفتکش متخلف انگلیسی، پاسخ دزدی دریایی «بریتانیای صغیر» را داده و او را گوشمالی میدهد و روز دیگر با دستگیری و محاکمه و زندانی کردن جاسوس دوتابعیتی، لندن را نقره داغ میکند.
جالب اینجاست که کار به جایی میرسد و ایران در نقطهای از اقتدار و استقلال قرار میگیرد که سطح دغدغه طرف انگلیسی این میشود که چرا با مرگ ملکه، مقامات ایران تسلیت نگفتهاند؟ و طرف مقابل به پادوهای رسانهای خود مأموریت میدهد که به ایران بگویید که لااقل برای ملکه یک پیام تسلیت صادر کند و بریتانیا(ی صغیر) را سنگ روی یخ نکند.
۴- ششم آذرماه سال ۱۳۲۲ رؤسایجمهور سه کشور پیروز جنگ جهانی دوم بدون اطلاع دولت وقت(رژیم پهلوی)، وارد ایران شدند و یکی از کنفرانسهای چندگانهشان را در سفارت شوروی در تهران برگزار کردند.
در این کنفرانس چهار روزه «فرانکلین دلانو روزولت» رئیسجمهور آمریکا، «وینستون چرچیل» نخستوزیر انگلیس و «ژوزف استالین» رهبر اتحاد جماهیر شوروی حضور داشتند. نکته قابل توجه اینجاست که مقامات ارشد رژیم پهلوی در روز ورود این ۳ مقام خارجی در جریان قرار گرفتند و تا لحظه ورود، هیچ خبری نداشتند.
محمدرضا پهلوی برای شرکت در کنفرانس به سفارت شوروی در تهران رفت، اما در جریان کنفرانس، چرچیل و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه ایران بروند و تنها با وی در محل سفارت دیدار کردند.
چرچیل تنها برای چند دقیقه در حیاط سفارت شوروی با شاه دیدار کرد که شامل سلام و احوالپرسی و گرفتن یک عکس بود. در دیدار کوتاه شاه با روزولت نیز، محمدرضا پهلوی از رئیسجمهور آمریکا خواست تا پدرش (رضاشاه) را از جزیره موریس به جای دیگری که آب و هوای بهتری دارد، منتقل کند!
و اما اکنون کار به جایی رسیده که مذاکرات ایران با انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و چین تحت عنوان مذاکرات ایران و ۱+۴ برگزار شده و آمریکا در حالتی تحقیرآمیز در خارج از اتاق مذاکرات به انتظار مینشیند تا بعد از جلسه خبردار شود که داخل اتاق چه اتفاقی افتاده است.
به گفته یکی از نمایندگان کنگره آمریکا، واشنگتن در مذاکرات ایران و ۱+۴ مانند کودکی در اتاق کناری نشسته و از سوراخ کلیدِ در با حسرت به اتاق مذاکره نگاه میکند.
بله، یقین به وعده الهی و بیاعتنایی به وعده دشمن و به عبارتی اعتماد به خدا و بیاعتمادی به کدخدای خودخوانده! نتایج درخشانی در پی دارد. در حال حاضر و به اذعان رسانههای غربی، مدتهاست که ساختار حاکمیتی آمریکا به سان «ببر کاغذی» است. در این سالها دولت آمریکا به طرق مختلف تقلا میکرد تا با ایجاد فضای مهآلود از خود صدای ببر غرّان درآورد.
اما هرچه میگذرد، این هیمنه پوشالی بیشتر فروریخته و چهره بدون روتوش آمریکا و شرکای اروپاییاش بیشتر نمایان میشود.
حالا افکارعمومی در سراسر جهان به چشم میبیند که آن ببر غرّان، کاغذی و پوشالی بود و آن که ادای پلنگ را درمیآورد، شغالی بیش نبوده است.
۵- در سال ۱۳۵۴ (در دوره رژیم پهلوی) قرارداد ساخت، نصب و تحویل ۲ واحد نیروگاه هستهای در بوشهر بین سازمان انرژی اتمی ایران و شرکت کرافت ورک یونیون آلمان (KWU) امضاء شد.
شرکت آلمانی متعهد بود سوخت هستهای مورد نیاز نیروگاه را برای مدت ۱۰ سال تأمین کند. شرکت KWU تا سال ۱۳۵۷ عملیات طراحی، احداث و تأمین تجهیزات پروژه را براساس مفاد قرارداد منعقده اجرا کرد و با پیروزی انقلاب اسلامی، با بیعملی و عهدشکنی از اجرای تعهدات خود سرپیچی کرد.
ایران تا سال ۵۷ بیش از ۷۰ درصد از مبلغ مندرج در قرارداد را به شرکت آلمانی پرداخت کرده بود اما طرف آلمانی تنها ۴۰ درصد در پروژه پیشرفت داشت. نیروگاه اتمی بوشهر در دوران جنگ تحمیلی نیز ۲ بار توسط نیروی هوای رژیم بعث و با حمایت ویژه آمریکا بمباران شد.
روزها و ماهها و سالها گذشت. جوانان مؤمن، غیور و نخبه ایرانی آستینها را بالا زده و با مجاهدت شبانهروزی، ایران را به پیشرفتهای چشمگیر و خیرهکننده در صنعت هستهای رساندند. در حال حاضر همانطور که مقامات ارشد کشورمان تاکید کردند، با اینکه ایران دانش و توان فنی ساخت بمب اتم را دارد، ولیکن چنین برنامهای در دستورکار نیست.
رهبر معظم انقلاب- ۲۸ بهمن ۱۴۰۰- فرمودند: «جبهه دشمن روی مسئله انرژی هستهای ما- که میدانند صلحآمیز است- چه تکیه ظالمانهای میکند. حالا اسم میآورند که ایران تا تولید بمب فلان قدر فاصله دارد؛ اینها حرفهای مهمل و بیمعناست. خودشان میدانند که ما دنبال سلاح هستهای نیستیم. ما دنبال بهرهمندی صلحآمیز از انرژی هستهای هستیم. این را فهمیدهاند اما نمیخواهند ملت ایران به این پیشرفت بزرگ و چشمگیر علمی دست پیدا کند. چون ملت فردا به این احتیاج خواهد داشت و میخواهند استمرار پیدا نکند این حرکت.»
و ایران که دیروز باید منّت طرف آلمانی را میکشید، بعدها با اعتماد به وعده الهی و با تلاش و مجاهدت شهریاریها و فخریزادهها و علیمحمدیها و احمدیروشنها توانست فناوری غنیسازی ۲۰ درصد و ۶۰ درصد را در ایران بومی کرده و همین امر موجب شد که تنها در یک قلم بتوانیم گام بلندی در تولید و تهیه داروی بیماران خاص و از جمله تأمین داروی کودکان عزیز کشورمان برداریم.
۶- به کوری چشم دشمن و پادوهای دشمن در داخل کشور، جمهوری اسلامی ایران اکنون از جایگاه ویژهای در منطقه و جهان برخوردار است. همین چند هفته پیش «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه از رئیسجمهور ایران درخواست میکند که واسطهای شود میان اروپا و روسیه تا بلکه دولتهای اروپایی از مخمصهای که بهدلیل زیادهخواهی در آن گرفتار شدهاند، رهایی یابند.
حالا به این نمونه توجه کنید تا ببینید از کجا به کجا رسیدهایم؛ یکی از وابستگان به رژیم پهلوی نقل میکند که «در اوایل رفتن رضاشاه که هنوز تکلیف سلطنت در ایران درست معلوم نشده بود، سفیر انگلیس در تهران به کسی که از طرف محمدرضا پهلوی به او مراجعه کرده بود که تکلیف خودش را بداند، میگوید که چون بر طبق اطلاعات ما، محمدرضا به رادیو برلین گوش میکند و پیشرفتهای آلمان را روی نقشه پی میگیرد، پس مورد اعتماد ما نیست. آن شخص، خبر را به محمدرضا میدهد. او هم گوش کردن به رادیو برلین را ترک میکند و کنار میگذارد! آنوقت سفیر انگلیس میگوید: «حالا دیگر عیبی ندارد؛ میشود او را به سلطنت انتخاب کرد».»
۷- «قالَ لا تَخافا إِنَّنی مَعَکُما أَسمَعُ وَأَری»؛ فرمود: نترسید! من با شما هستم؛ (همهچیز را) میشنوم و میبینم!(سوره مبارکه طه، آیه ۴۶). درست است؛ ما مورد ظلم هستیم، مظلومیم، اما ضعیف نیستیم؛ ما مقتدریم و بخش اصلی و مهم قوت ملت ایران و شیعیان و مسلمانان جهان به خاطر اعتقاد به حمایت الهی است. یکی از نشانههایش هم همین حماسه حضور چند ده میلیونی در پیادهروی اربعین است.
این نهالی بوده است که خونهای جاری در طریقالعلما و خونهای رزمندگان دلاور در هشت سال دفاع مقدس و خون سرخ مدافعان حرم و خون شهدای هستهای و مدافعان نظم و امنیت و... خونِ دلهایی که خورده شده است، آن را به درختی تنومند با ریشههای عمیق و قوی تبدیل کرده است. آینده از آنِ ماست؛ انشاءالله.