میگویند؛ دموکراسی یعنی «ما» ممکن است. جامعهای که در آن تفرد موج زند سخن از دموکراسی، یک توهم است.
آنچه فیلسوفان سیاسی غرب تحت عنوان دموکراسی معنی کردند، تولید یک «ما» است که تمدن خود را بر آن بنا نهند. اکنون یک «ما»ی پارسونزی و گیدنزی در غرب حاکم است که پیچ و مهرههای آن را سیاستمداران در میدان رقابت شُل کردهاند. این «ما» در حال ضعف، پیری و فرتوتی است.
غرب نمیتواند گفتمان «آزادی» و «دموکراسی» را بازتولید کند.
در چین یک «ما» کنفوسیوسی است که ریشه چند هزارساله در وجدان مردم چین دارد. حزب کمونیست چین با بهرهگیری از آموزههای کنفوسیوسی تعریف جدیدی از «ما»ی چینی را ارائه کرده است. نظم اقتصادی و موتور تولید و کارآمدی را بر آن بنانهاده است. جهان شاهد ظهور یک قدرت جدید از سوی مردم چین است که بهزودی آمریکا و اروپا را پشت سر میگذارد.
انقلاب اسلامی با مردمسالاری دینی در ایران، خبر از ظهور یک قدرت در سپهر سیاست جهان میداد. نخبگان جهان و فیلسوفان سیاسی در جستجوی این مفهوم بودند که «ما»ی ما ایرانیان بر چه مفاهیمی ابتناء دارد.
آنها ابتدا جمع بین دموکراسی و دین را محال میدانستند و میگفتند این دو باهم زیر سقف یک حکومت جمع نمیشود. بهویژه آنکه دشمنان قسمخوردهای در درون و بیرون خود دارد. اما شگفتانه فهمیدند این دو مفهوم، لازم و ملزوم یکدیگرند و انقلاب بیش از چهار دهه حیات سیاسی و طیبه خود را بر آن بنانهاده و از همه مهمتر بهغیراز کفار و منافقین «زمان» و«زمین» با آن همراهی دارد.
امروز دین در ساحت اجتماعی موردتوجه فیلسوفان سیاسی جهان است.
آنها دیگر از دین بهعنوان افیون دولتها ، حکومتها و مردم یاد نمیکنند.
امروز متفکران جهان و نخبگان جوامع، دنبال یک بازخوانش از بنیادهای مفهومی سرمایه اجتماعی هستند که در متون دینی موج میزند.
دین میتواند بیشترین سرمایه اجتماعی را بازتولید کند.
قدرت و غنایی که در سرمایه اجتماعی برخاسته از دین است قابلمقایسه با گونههای دیگر از سرمایه اجتماعی نیست.
زیست مؤمنانه، میدانی برای نمایش سرمایه اجتماعی در جامعه دینی است.
اصالت نهاد خانواده ، صله ارحام ، اخوت دینی، محبت، وحدت و انسجام ملی، شورا ، تعاون، مرجعیت دینی، شعائر الهی نظیر نماز جمعه و جماعات ، حج و … تنها بخشی از سرمایه اجتماعی یک جامعه دینی اسلامی است.
خدا رحمت کند شهید حاج قاسم سلیمانی را یکوقتی در برابر تهدید ترامپ به جنگ، یک رجز تاریخی و حماسی خواند که «ما» ی ایرانیان در آن تعریف میشود. او فرمود:
«ما ملت امام حسینیم . ما ملت شهادتیم . بپرس . ما حوادث سختی را پشت سر گذاشتیم. بیا ما منتظریم. مرد این میدان ما هستیم . شما میدانید این جنگ یعنی نابودی همه امکانات شما . ما ملت امام حسینیم…»
این رجز را کسی خوانده است که ۴۰ سال در بیابانها ، صحراها و دشتها سینهبهسینه دشمن ایستاد و فرماندهی هزاران رزمنده را به عهده داشت .
این رجز را کسی خوانده که مؤسس ارتشی نیرومند از اصحاب امام حسین (ع)از ملتهای عراق ، سوریه ، لبنان ، پاکستان و افغانستان بود.
«ما»ی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در این رجز تعریف میشود.
رهبر انقلاب اسلامی اخیرا در دیدار اعضای مجمع جهانی اهلبیت فرمودند :
«پیروان اهلبیت مفتخرند اژدهای هفتسر استکبار را عقب راندند و نقشههای آنها را به شکست کشاندند.»
آن قدرتی که امروز سینه سپر کرده در برابر استبداد جهانی «ما»ی اهلبیت در سراسر جهان است.
لذا رهبری خطوط مذهبی ، قومی ، فرقهای و نژادی را بین انسانها، حقیقی ندانستند و فرمودند : «هیچ خطی جز مرزبندی میان دنیای اسلام با کفر و استکبار جهانی وجود ندارد.»
این بیان، اعلام یک راهبرد تاریخی است. عملیاتی کردن این راهبرد و تمرینات آن را در پیادهروی اربعین از نجف تا کربلا باید جستجو کرد.
امروز خوبان عالم در پنج قاره جهان دارند خود را آماده میکنند تا در راهپیمایی اربعین حضور یابند. گونه شناسی حضور انسانها در راهپیمایی اربعین نشان میدهد از همه مذاهب اسلامی و ادیان ابراهیمی و حتی کسانی که ظاهرا به دینی اعتقاد ندارند خود را به این جمع میرسانند.
شیعیان جهان اربعین را فرصتی برای همبستگی ، وحدت اسلامی ، وحدت شیعی ، کادر سازی، تغییر سبک زندگی ،تحقق حیات طیبه ، تمرین جهانیسازی معنوی ، رفع و دفع فاصله طبقاتی و بالاخره
قطره شدن در دریای بیکران انسانی و الهی میدانند.
فلسفه این حضور و حرکت از نجف به کربلا، اندیشیدن به «عدالت» که پرچمدار آن حضرت علی (ع) در جهان است و نیز «آزادی» که پرچمدار آن امام حسین (ع) است.
امروز بشر بیش از هر زمان به تأملات راهبردی برای تحقق «آزادی» حقیقی و «عدالت» واقعی نیازمند است.
مردم جهان به این نتیجه رسیدهاند مسیر تحقق عدالت و رسیدن به آزادی نیازمند یک فضای «معنوی» و «صلحآمیز» است. فرهنگی که میتواند این فضا را بازتولید کند، فرهنگ اهلبیت علیهمالسلام است. هیچ جای جهان پذیرا و پاسخگوی این مطالبه جهانی ، جز طی مسیر و راه نجف تا کربلا نیست.
مسیری که میلیونها تن از سراسر جهان در عراق قرار است طی کنند، فاصله گرفتن از «امام نار» بهسوی« امام نور» است. این جهتگیری انسان عصر ما است. هیچ قدرتی نمیتواند مانع از این جهتگیری تاریخی شود.
مطربا این پرده زن کان یار ما مست آمدست
وان حیات باصفای باوفا مست آمدست
یار ما عشق است و هر کس در جهان یاری گزید
کز الست این عشق بیما و شما مست آمدست
محمدکاظم انبارلویی