رهبر انقلاب بهمن ۹۷ طی بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی یعنی دور تازهای از زندگی جمهوری اسلامی، جوانان ایرانی را نسلی دانستند که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند.
جهادی که میبایست در عرصه مدیریت های خرد و کلان کشوری به منصه ظهور برسد.
البته این تأکیدات معظم له پیرامون جوانگرایی و استفاده منطقی از ظرفیت جوانان در عرصههای مدیریتی کشور در طول سالهای پس از انقلاب نیز همواره در جلسات مختلف به گوش مسئولان میرسید.
به طور مشخص این بیانات رهبر انقلاب در واقع نمایانگر این نکته است که جاهایی که دولت احساس میکند دچار ایستایی و کم تحرکی است و نیازمند به تزریق یک انرژی تازه به آنجاست باید آن نقاط را شناسایی کند و از عناصر جوانتر و با نشاط تر برای مدیریت استفاده کند.
به عنوان مثال ۸ شهریور امسال یعنی همین چند روز پیش، آیتالله خامنهای طی سخنانی با اعضای هیئت دولت به مناسبت هفته ایشان، «جوانگرایی» ایجاد شده در دولت سیزدهم را یکی از توفیقات این دولت عنوان کردند و افزودند: البته مدیران و مسئولان جوان هم در مواردی اشتباه و خطا میکنند اما در مجموع دمیده شدن روح جوانی در دولت و مجلس و پرورش مدیران قوی، ارزش صبوری در مقابل این خطاها و رفع تدریجی آنها را دارد.
آیتالله خامنهای رهبر انقلاب، جوانان ایرانی را در گام دوم انقلاب اسلامی به جهادی عظیم برای ساختن ایران اسلامی بزرگ فراخواندند
این سخنان رهبر انقلاب خود گواه این است که اگرچه در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی اگرچه زحمات زیادی برای تربیت مدیران جوان کادرسازی کشیده شده، اما هنوز هم با معیارهایی که پیشتر تدوین شده اند فاصله وجود دارد.
حمیدرضا ترقی، عضو حزب موتلفه اسلامی و کارشناس مسائل سیاسی در تشریح تاکید رهبر انقلاب نسبت به مقوله جوانگرایی رهبر انقلاب میگوید که ایشان در صحبت های خود با اعضای هیئت دولت، تاکید داشتند که با استفاده از ظرفیت جوانان یک انرژی جدید و توان جدید به دستگاههای اجرایی تزریق شود اما رهبر انقلاب به اشتباهاتی که جوانان در حوزه کاری خود میتوانند داشته باشند نیز اشاره کردند.
اما به طور کلی میتوان گفت که در طول سالهای پس از انقلاب افرادی در مناصب مختلف مدیریتی و سطوح کارشناسی به صندلی مدیریت تکیه زدند که یا با آزمون و خطا به تجربه رسیدند یا دانش خود آن ها باعث شد تا در نهایت صاحب تجربه شوند.
از سویی دیگر افرادی هم بودند که سعی داشتند که در طول مسیر، تجربه کسب کنند و چه بسا با این روش خود کشور را هم با بحرانهایی نیز روبرو کردند.
مقایسه سن مسئولینی که در سالهای ابتدایی انقلاب بهخصوص در دوران جنگ تحمیلی مسئولیت پستهای حساس کشور را به عهده داشتهاند با مسئولان فعلی جمهوری اسلامی شاید ضرورت جوانگرایی را بیش از پیش نشان دهد، چرا که به اعتراف بسیاری از خود همان مسئولین، کارآمدی، نشاط و نوآوری کمتری نسبت به سالهای اول انقلاب اسلامی دیده میشود.
دولت سیزدهم تاکنون توانسته در امر استفاده از مدیران جوان بهتر از دولت قبلی خود عمل کند
این موضوع وقتی اهمیت پیدا میکند که بدانیم مثلا میانگین سنی ۳۲ مسئول اصلی کشور در اوایل انقلاب اسلامی تنها ۴۱.۳ سال بود اما امروز شاهد این موضوع هستیم که پس از گذشت ۴۳ سال همچنان بعضی از همین مدیران در مناصب بالای مدیریتی حضور دارند و با عدم واگذاری مسئولیت به مدیران جوانان و تربیت نکردن آنان انگار فراموش کردهاند که خودشان هم روزگاری در سنین پایین توانستند از پس مدیریت در سطوح بالا بربیایند.
درحال حاضر نیز با وجود اینکه دولت سیزدهم با چینش اعضای جوان در هیئت دولت خود سن کابینه را نسبت به دولت های یازدهم و دوازدهم شش سال پایین تر آورده و به ۵۲ سال رسانده اما هنوز هم با آنچه دولت جمهوری اسلامی در ابتدای انقلاب تجربه کرده فاصله دارد که امید است این فاصله کمتر و کمتر شود.
این عضو حزب موتلفه اسلامی اما در توضیح چرایی وقوع این نارسایی در بدنه مدیریتی کشور می گوید: متاسفانه در دولت های گذشته بحث جوانگرایی خیلی ضعیف دنبال شد و حتی مشاورین جوانی که در دولت قبل تعیین شدند میدان کابری به آنان داده نشد؛ علت این موضوع هم این است که کسانی که الان مسئولیت دارند نه در انتقال تجربیات خود به نسل جوان موفق بودند و نه تمایلی به ترک مسئولیت آن هم به دلیل ترس از فراموش شدن دارند که البته بی جهت است.
در این بین اما مدیران موفق و جوانی مثل سورنا ستاری هم بودند که از قضا در پستهای کلیدی کشور در عرصه علم و فناوری و یا علوم دفاعی که از دو بال ترقی و پیشرفت هر کشوری هستند پا به عرصه ظهور گذاشته و آنچه میبایست را به هر طریقی که شده از پیشینیان خود فرا گرفتند.
علیرغم ضرورت استفاده از مدیران جوان در سطوح مدیریتی اما نباید فراموش کرد که تصمیمات اشتباه آنان نیز در نهادهای موثر در سرنوشت کشور میتواند خسارت بار شود
البته همانطور که اشاره شد نباید فراموش شود که این جوانگرایی باید در نقاطی صورت بگیرد که اشتباهات حاصل از مدیر جوان کم خسارت بار باشد و اگر این جوانگرایی توام با خطا در سطحی کلانتر و در نهادهایی مثل شورای نگهبان یا مجمع تشخیص مصلحت نظام صورت گیرد که در سرنوشت کشور موثرند، خود میتواند بر جامعه اثر نامطلوبی داشته و علاوه بر آن باعث کندی حرکت جوانگرایی و عدم اعتماد فزاینده به جوانان شود.
در این میان اما راه حل ساده است ولی متاسفانه بنا به دلایلی که حمیدرضا ترقی توضیح میدهد در دسترس نیست.
این عضو حزب موتلفه اسلامی راه حل جااندازی مقوله جوانگرایی و حرکت سریع به این سمت را در مسئله کادرسازی از طریق احزاب میبیند و معتقد است که اگر احزاب کشور میتوانستند بهتر از آنچه هست فعالیت داشته باشند، انتقال تجربه از نسل اول انقلاب به نسل جوانتر راحتتر صورت میگرفت.
به گفته حمیدرضا ترقی درحال حاضر باوجود اینکه احزاب کشور احساس کردند که باید در موضوع کادرسازی ورود پیدا کنند اما دولت ها در طول سالهای گذشته نه تنها بهایی به احزاب ندادند بلکه در طول همه این سالها با مسئله احزاب بازی کردند و این مسئله به گونهای بوده که باعث شده تا هیچ حزبی در کشور به دنبال کادرسازی برای جوانگرایی در بدنه مدیریتی دولت نباشد.
این موضوع درحالی است که احزاب میتوانند با تشکیل مجموعهای به دنبال شناسایی جوانان مستعد و سپس جانمایی آنان در دولت اقدام کنند و این کار را از طریق تدوین یک بانک اطلاعاتی به منظور پیگیری پرونده جوانگرایی پیش ببرند تا هر آنوقت که دولتی بر سر کار آمد و نیروی جوان مستعد لازم داشت با دراختیار گذاشتن این بانک اطلاعاتی نزد اود خلاهای مسئله استفاده از جوانان در بدنه دولت پر شود.
تهیه بانک اطلاعاتی از مدیران مستعد شناسایی شده و جوان یکی از راههای غلبه بر مدیریت کهنه و فرسوده است
با وجود این برنامه های کارشناسی شده از سوی احزاب کشور اما با عدم اصلاح روندهای غلط گذشته و عدم تفویض اختیار به احزاب دولت ها مطابق روال گذشته بازهم مجبورند از نیروهای دولت های گذشته خود که به عملکرد آنان نیز انتقاد دارند استفاده کنند که این مسئله حرکت دولت را در مسیر رسیدن به اهداف خود کند میکند.
کندی سرعتی که با حضور مدیران مسن در بدنه دولت به گونه ای امر را بر دولتمردان گذشته مشتبه کرد که گویا اختیار از آنان سلب شده اما خبر ندارند یا گویا خود را به بی خبری می زدند که پیر شده اند و توانی برای انجام امور محوله ندارند.