طبیعت انسان، میل به راحتی و سکون و زیبایی دارد. همین ذائقهشناسی مبنای بسیاری از تجارتها و به تبع آن، ذائقهسازیهای بعدی شده است. دنیای مصرفی امروز سعی میکند، روز به روز بذر موارد پیشگفته را بهتر بپاشد و با بهرهگیری از تکنولوژی، حتی به اصلاح آن بذرها اقدام کند. ابزارها و امکانات گوناگون را ایجاد میکند تا راحتی و آسایش و تجملات افراد، بیش از پیش تأمین و تضمین شود. تا اینجا برای هر فردی این امر، مطلوب و دوستداشتنی است اما ثمره این وضعیت، با تسامح فراوان، تربیت انسانهایی بهشدت اثرپذیر و منعطف است. انسان دوره مصرفگرایی با مشوق و تسهیلات حداقلی، تصمیمش را عوض میکند. اینکه ما چه غذایی انتخاب کنیم، برمیگردد به اینکه کدام رستوران، تخفیف یا کوپن بهتری قرار داده؛ شاید حتی وقتیکه میل به فستفود داریم، غذای ایرانی انتخاب کنیم، چون مثلا چند رستوران، تخفیف بیشتری برای غذاهای ایرانی گذاشتهاند. غرضم از بیان این مقدمه این بود که در دنیای امروز، غالبا تصمیم افراد، متصلب و جازم نیست بلکه بسیار منعطف و قابل تغییر است. یکی از فیلمهای سینمایی روی پرده که رتبه هشتم فروش در سینماها را داشت با کاهش پنج هزار تومانی قیمت بلیط، به رتبه سوم فروش رسید! این درحالی است که رویکرد و نگاه آن اثر، با غالب فیلمهای پرفروش کنونی متفاوت و حتی متضاد است. مثال مذکور شاید ابتداییترین روشها در مهندسی فرهنگی باشد اما چون قابل درک برای همگان است، شاید جزو مؤثرترین روشهاست.
حجاب اسلامی در حکومتی که به اسم اسلام برسر کار آمده است، گرانترین نوع پوشش و دشوارترین آنها از حیث دسترسی و امکان تهیه است! این امر را با عرائض قبلی کنار هم بگذارید و ببینید چگونه نهتنها ما مصرف جامعه را مهندسی نکردیم و زمینهسازی مناسب نداشتیم بلکه رقیب تمدنی، برای این امر، برنامهریزی کرده و صنعت و بازار پوشاک را به سمت و سویی متناسب با خواستههای خودش برده است.
نکته مهم دیگر که بعضا مغفول واقع میشود این است که در فرآیند انقلاب اسلامی یک زنجیره منطقی وجود دارد؛ انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و امت اسلامی؛ این یک زنجیره مستمری است که به هم مرتبط است.
رهبر معظم انقلاب در تبیین این زنجیره و حلقههای بههمپیوسته آن میفرمایند: « نظام اسلامی فقط شکل نیست؛ محتوایی دارد؛ یعنی کارهایی باید در واقعیت زندگی مردم انجام بگیرد. تحقق این واقعیتها در زندگی مردم، مردان و عناصر مؤمن و معتقد به خودش را – که دارای صفات و خصوصیات لازم هم باشند – میطلبد؛ این میشود دولت اسلامی. دولت اسلامی شامل همه کارگزاران نظام اسلامی است؛ نه فقط قوه مجریه؛ یعنی حکومتگران و خدمتگزاران عمومی. اگر دولت ما اسلامی شد، آن وقت کشورمان اسلامی خواهد شد. اگر من و شما در معاشرتمان، در رفتارمان، در طلب مالمان، در مجاهدتمان، نتوانستیم خود را به حد نصاب برسانیم، از آن دانشجو، از آن جوان بازاری، از آن عنصر در ردههای پایین دولتی، از آن کارگر، از آن روستایی، از آن شهری چه توقعی میتوانیم داشته باشیم که اسلامی عمل کنند؟ چرا مردم را بی خود ملامت میکنیم؟ نباید ملامت کنیم. اول، ما اسلامی میشویم؛ وقتی اسلامی شدیم، «کونوا دعاة النّاس بغیر السنتکم»؛ آن وقت عملِ ما مردم را مسلمان واقعی خواهد کرد و کشور، اسلامی خواهد شد» ما در مرحله دولت اسلامی، فراز و نشیبهای جدی داشتیم و بهتعبیری درجا زدیم؛ بنابراین وقتی کارگزاران و دولتمردان نتوانستهاند به تکلیف خود عمل کنند لاجرم نمیتوانند توقع تامّ و تمامی از مردم برای انجام تکالیف خود داشته باشند.
تشبّه اگر به کفار باشد حرام است و ویرانگر و اگر به خوبان باشد مانند تحلّم و تصبّر، لازم و آبادگر؛ اسوه حسنه برای تمدن غرب، آمریکا و انگلیس است و سرتاپا غربی شدن؛ و اسوه حسنه برای تمدن اسلامی، قرآن و سنت. بذرهایی که تمدن غرب میپاشد اگر در زمینهای حاصلخیز و مستعد ایران عزیز هم استعمال شود؛ کِشتهای متناسب با همان تمدن خواهد بود و ثمراتی متناسب با خواستههای اسلامی و ایرانی نخواهد داد. از بانکداری غیر اسلامی تا معماری و پوشاک ضد اسلامی، هیچکدام ثمرهای نمیدهد که مورد توقع زمامداران باشد. نمیشود بخش مهمی از گروههای مرجع در کشور، مقلدان بیچونوچرای تمدن غرب باشند و بیضابطه فعالیت کنند اما بخواهیم ثمرهها و دنبالهروهای آنان را « ارشاد » کنیم. تعبیر رئیس محترم جمهور در ایام کارزار انتخابات، تعبیر حکیمانهای بود و ای کاش محقق شود: «ما برای مدیران گشت ارشاد خواهیم گذاشت. اگر دولتمردان خوب عمل کنند مردم خوب عمل خواهند کرد.»