همافزایی راهبردی –تاکتیکی آمریکا و تروئیکای اروپایی در مذاکرات وین ، موضوعی نیست که دیگر نیاز به مصداق یابی یا تفسیر داشته باشد! در صدور قطعنامه غیرحقوقی و ضد ایرانی اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی این موضوع بار دیگر به اثبات رسیده است. ضمن آنکه جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و سیاستمدارانی مانند ماکرون، جانسون و اولاف شولتز نیز نقش «تعهد محور» خود در قبال برجام را فراموش کرده و خود را بهصورت عامدانه تبدیل به یک «واسطهگر» ساختهاند. واقعیت امر این است که نوع مواجهه واشنگتن و تروئیکای اروپایی با ایران،«مصدر راهبردی واحد» دارد. هر دو بازیگر ( آمریکا و اروپا) در خصوص استراتژی«مهار ایران قدرتمند» با یکدیگر اتفاقنظر دارند. این هدفگذاری مشترک، مرهون پیوستگی امنیتی واشنگتن و شرکای اروپایی آن در ناتو است. بنابراین، «تفکیک اروپا از آمریکا»،یک گزاره راهبردی اشتباه در حوزه سیاست خارجی کشورمان محسوب میشود.
موضوع دیگر در خصوص بازی تروئیکای اروپایی در قبال ایران، به «میانجیگری ظاهری» آنها بازمیگردد. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه خود را از کسوت یک «بازیگر خاطی» خارج کرده و به یک «میانجی خیرخواه» تبدیل کرده است! این در حالی است که پاریس بخشی از خود بحران به وجود آمده محسوب میشود. همگان به یاد دارند که ماکرون برای نخستین بار و قبل از خروج ترامپ از توافق هستهای، خواستار «تغییر برجام » از طریق گنجاندن موضوعاتی مانند توان موشکی ایران و اعمال محدودیتهای فرازمانی بر فعالیتهای هستهای ایران شد! حتی پس از خروج دولت قبلی آمریکا از برجام، مقامات فرانسوی به رایزنیهای برجامی خود با کاخ سفید ادامه دادند تا جایی که ماکرون در اظهاراتی وقیحانه و باوجود خروج واشنگتن از برجام، خواستار «تحدید توان موشکی»ایران شد. بعدازاینکه ترامپ از توافق هستهای با ایران خارج شد بسیاری تصور کردند که ارتباط اروپا با آمریکا بر سر خروج واشنگتن از برجام مخدوش میشود. متأسفانه این تصور، به یک پیشفرض در حوزه سیاست خارجی کشورمان تبدیل شد. در دولت سابق، این پیشفرض غلط مولد محاسبات و رفتارهای نادرستی در سیاست خارجی کشورمان بود.
رئیسجمهور سابق آمریکا از برجام خارج شد اما مناسبات و ارتباطات پشت پرده آمریکا و فرانسه علیه ایران باقی ماند.این روند تاکنون ادامه داشته و در آینده نیز ادامه خواهد داشت. در این معادله، حضور یا عدم حضور دموکراتها و جمهوریخواهان در کاخ سفید چندان موضوعیتی ندارد! استراتژی مشترک آمریکا و اتحادیه اروپا در قبال ایران، «مهار ایران قدرتمند» است. آنها در مسیر نیل به این استراتژی، یک تاکتیک مهم تعریف کردهاند و آن «پیچیده سازی صحنه بازی با ایران » است.
نکته آخر ، مربوط به «آیندهپژوهی رفتار اروپا» میشود. بدیهی است که اتحادیه اروپا همچنان بهعنوان متغیر و تابعی از ایالاتمتحده آمریکا در نظام بینالملل ایفای نقش خواهد کرد. این «متغیر وابسته» هرگز به یک «متغیر مستقل» تبدیل نخواهد شد! بنابراین، محاسبات راهبردی، تاکتیکی و حتی رفتاری حوزه سیاست خارجی کشورمان باید بر مبنای وابستگی اروپا به کاخ سفیدتنظیم و تعریف شود. هرگونه وزن و جایگاهی که فراتر از آن برای «اروپای واحد» لحاظ شود، بهمثابه «نقطه انحراف راهبردی» خواهد بود .
حنیف غفاری