رافائل گروسی ۶۰ ساله در ژانویه ۲۰۲۰ به عنوان نخستین مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از آمریکای لاتین به عنوان جانشین یوکیا آمانو فقید منصوب شد. او در رقابت تنگاتنگ با کرونل فروتا رومانیایی که معاون آمانو و سرپرست وقت آژانس بود، توانست در دقیقه ۹۰ با حمایت آشکار دونالد ترامپ رییسجمهور وقت آمریکا، مایک پمپئو وزیر امور خارجه و لابی اسراییل در جایگاه مهم و کلیدی مدیر کلی آژانس قرار گیرد. جایگاه مدیرکل آژانس با وجود اینکه از تخصصیترین مناصب است اما همواره به لحاظ تاریخی سیاسیترین جایگاه نیز بوده ست.
از همان ابتدای انتخاب گروسی، مقامات کشورمان نسبت به مدیریت سیاسی و جانبدارانه وی هشدار دادند و خواستار حفظ بیطرفی مدیر کل در راستای اساسنامه و پیمان انپیتی شدند اما چیزی نگذشت که ادعاها و اتهامات مقامات اسراییلی درباره فعالیتهای هستهای ایران در گذشته که در چارچوب PMD در برجام بسته شده بود، از زبان مدیرکل و تحت مدیریت وی روی میز قرار گرفت.
گزارشهای گروسی درباره ایران نیز جزئیتر و با انتشار اطلاعات غیرضروری همراه شد که این رویه و رفتار هم از سوی مقامات سازمان انرژی اتمی با انتقاد جدی رو به رو شد. او در اقدامی قابل توجه موضوعاتی را علیه ایران مطرح کرد که مبتنی بر اسناد دزدیده شده از ایران از سوی اسراییل بود در حالی که مقامات ایران همواره اصالت و هویت این اسناد را زیر سوال بردهاند. گروسی گزارشی را جدا از گزارش نظارت بر اجرای برجام، تحت عنوان گزارش پادمانی درباره چهار مکان مورد سوال ارایه کرد که از همان زمان با وجود مخالفت ایران مواجه شد. این اقدام آژانس علاوه بر اینکه دوباره موضوعات مربوط به گذشته فعالیتهای هستهای را روی میز قرار میداد، در یک خط موازی با برجام ایران را تحت فشار و سوال قرار داد. این مساله موجب میشد، حتی اگر برجام دوباره احیا شود همواره یک اهرم برای تحت فشار قرار دادن ایران در اختیار آژانس و حامیان آن یعنی سه کشور اروپایی، آمریکا و اسراییل قرار داشته باشد.
آخرین گزارش مدیرکل آژانس درباره موضوعات پادمانی انتقادات جدی ایران را در پی داشت. ادبیات این گزارش و سخنرانیهای مدیرکل زمینه ساز حقوقی و فنی آن شد که کشورهای اروپایی با چراغ سبز آمریکا و اسراییل قطعنامهای را علیه ایران به شورای حکام ارایه کنند. آنها معتقد بودند که قطعنامه محتوای تند و منفی ندارد در حالی که اساسا نفس صدور قطعنامه درباره یک عضو بار منفی و هشدارآمیز دارد.
به گفته مقامات سازمان انرژی اتمی، گزارش پادمانی گروسی "سفارشی" و از نظر شکلی و محتوایی ایرادات زیادی دارد و به موضوعاتی میپردازد که مبنای پادمانی ندارد.
برخی کارشناسان و منابع نزدیک به روند کار میان ایران و آژانس بر این نظرند، همان طور که انتصاب گروسی از سوی دونالد ترامپ رییس جمهور وقت آمریکا سفارش شده بود، گزارشها و اقدامات دیگرش از جمله سفرش به اسراییل نیز تحت حمایت و دستور لابی اسراییل و مقامات آمریکا بوده است.
آنها به صراحت معتقدند که گروسی در جایگاهی نیست که بتواند خودسر و در قالب وظایفش به اختیار خود به اسراییل برود. اما سوال این است که مدیرکل دیدهبان هستهای بینالمللی چرا باید به راحتی اعتبار و بیطرفی این نهاد را زیر پا بگذارد و در بازی تعدادی از کشورها قرار گیرد؟
یک کارشناس دیگر آشنا به موضوعات آژانس و ایران گروسی را "جاهطلب" خواند و گفت: او هدفگذاری کرده است که دبیرکلی سازمان ملل را به دست آورد و برای این هدف به حمایت آمریکا، اسراییل و کشورهای اروپایی نیاز دارد. سفرش به اسراییل، رژیمی که حتی عضو انپیتی نیست برای همین بود که حسن نیتش را به آنها ثابت کند.
سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در واکنش به سفر گروسی به سرزمینهای اشغالی اعلام کرد: ایران به عنوان یکی از امضاکنندگان اولیه پیمان منع اشاعه، نسبت به تضعیف بیش از پیش اعتبار آژانس بینالمللی انرژی اتمی به همگان هشدار میدهد. کسی نمیتواند در قبال برنامه مخفی تسلیحات اتمی اسراییل سکوت پیشه کند و سپس ادعای بیطرفی کرده و درباره فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران سخن بگوید.
سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان روز دوشنبه هفته جاری نیز تصریح کرد: جای تاسف است که مدیرکل آژانس به عنوان کارگزار آژانس این ساختار را در اختیار چنین رژیم قانون گریزی قرار داده است یعنی توسط کارگزار، ساختار را به سخره گرفته و به چالش کشیده است و دستاوردها در حوزه پادمانی توسط خود مدیرکل آژانس بی اعتبار شده است. پیام این سفر مثل هر اقدام دیپلماتیک دیگری روشن است؛ مدیرکل آژانس باید نگران بیطرفی و استقلال باشد و طبق اساسنامه آژانس در این زمینه وظیفه قطعی دارد.
وی افزود: در این اقدام مدیرکل آژانس در زمان غلط و جای غلط، افراد غلط را ملاقات کرده است و با این اقدام به اعتبار آژانس بینالمللی انرژی اتمی در چشم عموم و صحنه بینالملل ضربه بدی زده است.
رضا نصری حقوقدان با اشاره به سفر گروسی به اسراییل در توییتر از وی پرسید، آقای گروسی، تا در اسرائیل حضور دارید میتوانید موضع دقیق خود را در مورد مقوله «ابهام استراتژیک» روشن کنید؟ آیا دولتها میتوانند با توسل به این دکترین از تفحص آژانس طفره بروند؟
این حقوقدان همچنین سوال کرد: آیا به نظر شما عادلانه - و نشانی از بیطرفی آژانس - است که ایران به دلیل ادعای عدم ارائه «توضیحات معتبر فنی» به شما مورد مواخذه قرار گیرد، حال اینکه اسرائیل ظاهراً مجاز باشد سلاحهای کشتارجمعی هستهای خود را «رسما» با استناد به این دکترین مخفی نگه دارد؟
رافائل گروسی پس از طرح این سوالات از وی در توییتر، رضا نصری را در شبکه توئیتر بلاک کرد.
از دیگر اقدامات شائبه برانگیز رفائل گروسی در مقایسه با مدیرکلهای قبلی، میزان حضور رسانهای و گفتوگوهایی است که وی با رسانههای مختلف درباره موضوعات آژانس به ویژه ایران دارد. مشخص است که او با این کار سعی دارد فشار به ایران را افزایش دهد و از سویی موضوع ایران از زبان وی همواره بر سر زبانها بماند.
اظهارات اخیر گروسی در گفتوگو با سی ان ان مبنی بر اینکه "اگر ایران دسترسیها را محدود کند و قرار باشد برجام احیا شود، شرکای توافق باید بدانند ایران چه چیزی در اختیار دارد و چه چیزی ندارد تا درخواست راستیآزمایی کنند. اگر این را در اختیار نداشته باشند، رسیدن به یک توافق از نظر فنی غیرممکن میشود." این شائبه را ایجاد می کند که آژانس به مدیریت گروسی به اهرم فشار یا یار کمکی کشورهای اروپایی و آمریکا در مذاکرات وین تبدیل شده است. البته نه اینکه قبلا نبود اما به این صراحت و روشنی کم سابقه است.
مذاکرات وین سه ماه است که در محاق قرار گرفته است. ایران و آمریکا به عنوان دو طرف اصلی برجام همچنان در حال رد و بدل کردن پیام و پیشنهاد هستند تا شاید کورسویی از امید نمایان شود. در این حال انتظار است بازوی نظارتی برجام "بیطرفانه" رفتار کند نه اینکه به نفع طرفهای اروپایی و آمریکا در این بازی نقش آفرینی کند. روشن است که ایران، آمریکا و سه کشور اروپایی هر سه به احیای توافق نیاز دارند اما مساله هزینهای است که برای این خواست باید بپردازند. آنچه مسلم است آمریکا و سه کشور اروپایی تلاش دارند تا بدون هزینه به خواستهای حداکثری خود با احیای برجام برسند.
برخی کارشناسان ایرانی معتقدند که قطعنامه دستپخت آژانس بوده است و در این رابطه همان قدر که کشورهای اروپایی و آمریکا سهیم هستند، آژانس و شخص مدیرکل نیز تاثیر داشته است؛ آنها آگاهانه با پیشنهاد قطعنامه سعی در تحت فشار قرار دادن ایران داشتند.
مقامات ایران بر این باورند که طی مذاکرات فنی با آژانس، ایران همکاری زیادی کرده تا سوالات و موضوعات مطرح شده حل و فصل شود اما ادبیات و رویکرد آژانس زیادهخواهانه و فراتر از تکالیف و وظایف پادمانی ایران بوده است.
آژانس با استناد به اطلاعات نامعتبر در گزارش اخیرش درباره ایران به نوعی همه همکاریهای ایران با آژانس و فعالیتهای شفاف صلحآمیز هستهای ایران را به شکل ناعادلانهای نادیده گرفته است و با سفر گروسی به اسراییل به عبارتی " دم خروس" بیرون میزند و مشخص میشود که چرا رفتار آژانس تا این حد غیرحرفهای و سیاسی دنبال میشود.