رضا نصری در پاسخ به این پرسش که افق روابط ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی بعد از قطعنامه اخیر شورای حکام علیه تهران و متعاقب آن اقدامات ایران برای توقف نظارت های فرا پادمانی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را چه طور ارزیابی میکند؟ اظهار کرد: تصویب این قطعنامه در شورای حکام و واکنش ایران به آن در مجموع یک پسرفت در فرایند دیپلماسی بود. در واقع، با این اتفاق یک عنصر جدید به معادله اضافه شد و آن هم امکان ارجاع پرونده ایران بخاطر اختلافات پادمانی از آژانس به شورای امنیت سازمان ملل بود که این خود از یک سو کار را برای دیپلماتهای ایرانی در وین دشوار میسازد و از سوی دیگر این امکان را به آمریکا و غرب میدهد تا در صورت شکست مذاکرات وین «ایران» را مقصر اصلی این شکست معرفی کنند.
آمریکا و دولتهای غربی در ایجاد یک اجماع علیه ایران - فراتر از آنچه تصور میشد - نسبتاً موفق بودهاند
وی گفت: اینکه این قطعنامه - علیرغم هشدارهای ایران - با رأی بالایی در شورای حکام به تصویب رسید - و بعضاً مورد حمایت تعداد دیگری از کشورها قرار گرفت - نیز نشان میدهد آمریکا و دولتهای غربی در ایجاد یک اجماع علیه ایران - فراتر از آنچه تصور میشد - نسبتاً موفق بودهاند. به عبارت دیگر، اگر تا چند ماه پیش ایران میتوانست قلدری و قانونشکنی ترامپ و دولت بایدن را عامل اصلی عدم اجرای برجام و احیاناً شکست آن و تضعیف رژیم عدم اشاعه معرفی کند، امروز همسو شدن مدیرکل آژانس، شواری حکام، اروپا و آمریکا با یکدیگر - ضمن اینکه موقعیت مذاکراتی ایران را تضعیف میکند - عملاً این فرصت را نیز از تهران گرفته است! به همین خاطر، لازم است ایران با ابتکارات دیپلماتیک و احیاناً ارائه یک «نقشه راه» کاربردی و واقعبینانه در برابر «نقشه راهی» که ناگزیر با تصویب این قطعنامه برای طرفین ترسیم شده، شرایط را به شرایط مساعدتری برای خود تبدیل کند. در غیر این صورت، از این پس پرونده هستهای تابع زمانبندی، ضربالاجلها، محذوریتها و شروطی که آمریکا و غرب - با لابیگری اسرائیل - عملاً به واسطه شورای حکام تعیین کردهاند خواهد بود.
امروز یک مسیر دیگر نیز در درون آژانس برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت - بخاطر ادعای نقض تعهدات پادمانی - باز شده است
وی در پاسخ به این سوال که این تحولات چه تاثیری بر روند احیای برجام و آینده مذاکرات وین که مدتی است متوقف شده است خواهد داشت؟ تصریح کرد: مهمترین تاثیر تصویب این قطعنامه این است که آمریکا و غرب عملاً به یک اهرم دیگر برای اِعمال فشار به ایران بر سر میز مذاکره مجهز شدهاند، ضمن اینکه به موضع خود نیز به واسطه همراهسازی آژانس نوعی «مشروعیت» بخشیدهاند تا در صورت شکست مذاکرات «ایران» را مقصر اصلی معرفی کنند. در واقع، اگر تا کنون ایران نگران احیای قطعنامههای شورای امنیت از طریق توسل غرب به مکانیسم ماشه بود، امروز یک مسیر دیگر نیز در درون آژانس برای ارجاع ایران به شورای امنیت - بخاطر ادعای نقض تعهدات پادمانی - باز شده و این اتفاق خوبی نیست. به عبارت دیگر، تصویب این قطعنامه موجب شد سکان مذاکرات و سرنوشت آن با ضریب بالایی به دست آمریکا و غرب بیفتد. البته هنوز احتمال احیای برجام وجود دارد، اما از این پس لازم است ایران اتبکار عمل را در دست بگیرد و با ارائه یک نقشه راه یا بسته پیشنهادی با یک تیر دو نشان بزند: یعنی از یک سو احتمال موفقیت مذکرات را از طریق احیای دیپلماسی افزایش دهد و از این طریق از مسیری که شورای حکام تعیین کرده خود را خلاص سازد و از سوی دیگر، فضا را به نحوی سامان دهد که در صورت شکست مذاکرات، طرف مقابل نتواند - به منظور هموار کردن مسیر فشارهای بعدی - «ایران»را مقصر شکست جلوه دهد.
هدف اسرائیل از این رایزنیها و جوسازیها این بود که مسیر جدیدی برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت باز کند
نصری در پاسخ به این سوال که نقش رژیم صهیونیستی را در این تحولات با توجه به سفر اخیر گروسی به تلآویو و اقدام نخست وزیر اسراییل در انتشار برخی از اسناد در مورد فعالیت های هسته ای ایران چه طور ارزیابی می کند ؟ گفت : هدف اسرائیل از این رایزنیها و جوسازیها این بود که مسیر جدیدی برای ارجاع ایران به شورای امنیت باز کند. از این پس نیز به شدت تلاش خواهد کرد پرونده ایران - هم بواسطه شکست مذکرات وین و توسل غرب به مکانیسم ماشه و هم بخاطر اتهام نقض تهعدات پادمانی از جانب شورای حکام - به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شود تا در آنجا موضوعاتی به مراتب فراتر از برجام را روی میز شورا قرار دهد. در واقع، هدف اسرائیل این است که مجدداً موضوع «حق غنیسازی» (یا غنیسازی صفر)، موضوع موشکهای بالستیک، موضوع سیاستهای منطقهای و موضوع حمایت ایران از محور مقاومت را در صدر توجه شورای امنیت بنشاند و از این طریق به اهداف راهبردی خود علیه ایران دست یابد.
این کارشناس ارشد مسائل بینالملل در پاسخ به این پرسش که به نظر وی برای کاهش تنش های موجود بین ایران و آژانس و بازگشت روابط ایران و آژانس به یک رابطه فنی باید چه اقدامات صورت بگیرد ؟ اظهارکرد : به خاطر دلایلی که ذکر شد، همانطور که قبلاً هم گفته شده بود، معتقدم لازم است موضع ایران در برابر اتفاقات اخیر با قید ملاحظات زیر اتخاذ شود:
اول اینکه ایران یادآوری کند محور اصلی تلاشها، مقاومتها و فداکاریهای آن در دو دهه گذشته در پرونده هستهای تثبیت این باور در جامعه بینالمللی است که «ایران تسلیم تهدید و زور نخواهد شد». در نتیجه، اگر بنا باشد دولتهای غربی از سازوکارهای آژانس برای اِعمال فشار مضاعف به ایران استفاده کنند، همانطور که این روش تا کنون نتیجه عکس داشته، این بار نیز واکنش دلخواه طرف مقابل را به دنبال نخواهد داشت.
دوم اینکه ایران یادآوری کند مادام که تحریمها از روی ایران برداشته نشود، ایران هیچ ضرورتی بر همکاری حداکثری، «مشتاقانه» و «خوشرویانه» با آژانس و رفع تمام دغدغههای ریز و درشت آن نمیبیند. به بیان دیگر، هرچند ایران در چارچوب وظایف پادمانی خود عمل خواهد کرد، اما همکاری ایران و آژانس - مادام که تحریمها برقرار است - در حد «رفع تکلیف» و با بی میلی خواهد بود.
سوم اینکه ایران - برای تشدید همکاری با آژانس - لازم بداند آژانس متعهد شود از همکاری با اسرائیل و دولتهای متخاصمی که از ابتدا نیتشان نابودی برجام و فروپاشی فرایند دیپلماسی بود خودداری کند. به بیان دیگر، ایران این موضوع را روشن سازد که از دید تهران منابع اطلاعاتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید صرفاً محدود به یافتههای بازرسان و سازوکارهای درون-نهادی باشد؛ و سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل و دولتهای متخاصم مغرضی که «شواهد» دستکاری شده و «جهتدار» در اختیار آن میدهند هیچ جایگاهی در فرایند بازرسی و تفحص آژانس نداشته باشند.
ایران یک نقشهراه و یک جدول زمانبندیشده واقعبینانه و کاربردی برای خروج از انسداد و به نتیجه رساندن مذاکرات در وین به طرف مقابل ارائه دهد
وی در پایان تاکید کرد : در کنار این نکات، لازم است ایران یک نقشه راه و یک جدول زمانبندیشده (Timetable) واقعبینانه و کاربردی برای از سرگیری، خروج از انسداد و به نتیجه رساندن مذاکرات در وین به طرف مقابل ارائه دهد، به نحوی که هم ایران به عنوان مبتکر احیای دیپلماسی (نه مقصر شکست آن) ظاهر شود، و هم اگر بنا باشد ضربالاجلی تعیین شود، آن ضربالاجل را «ایران» تعیین کرده باشد.