این البته نخستین سفر انریکه مورا معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ایران پس از توقف گفتوگوهای ۱۱ مارس نیست، او پیشتر و چند روز پس از تعطیلات نوروز برای شروع دوباره رایزنیها اول به تهران و سپس به مقصد واشنگتن رفته بود، تلاشی بیهوده که با عبور ممنوع آمریکا به تداوم بن بست مذاکرات دامن زد.
بن بست در مذاکرات احیای برجام با وجود داشتن یک توافق تقریباً ۲۷ صفحهای تقریباً آماده اجرا، اما دیپلماتهایی که هنوز در چند نقطه اختلاف نهایی میان ایران و آمریکا به توافق نرسیدهاند؛ ایران البته گفته هیچ تردیدی برای رسیدن به توافق «خوب و بادوام» تردیدی ندارد، اما تهران تأکید دارد «دولت آمریکا باید شجاعت اصلاح سیاستهای اشتباه گذشته کاخ سفید را داشته باشد»، اما واشنگتن یک سر و هزار سودا میان انتظارات آیپک، جمهوری خواهان کنگره، مخالفان بایدن و اسرائیل در منطقه مانده است.
«این آمریکا است که چوب لای چرخ مذاکرات می گذارد»؛ سیده صدیقه حسینی، استاد روابط بینالملل دانشگاه شیخ مفید معتقد است «آمریکا حالا بین دو راهی گیر کرده است؛ اگر توافق رخ دهد، واشنگتن از ایران قدرتمند اقتصادی میترسد و اگر توافق صورت نگیرد، ایرانِ قدرتمند در انواع غنی سازی هم برای آمریکا وحشتآور است».
انریکه مورا حالا باز هم در راه تهران است، برای یافتن یک «راه میانه» به دنبال تحقق آنچه رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا حداقل درباره ایران گفته بود نسبت به آن «بی میل» بوده و آن را به منزله «آخرین تیر ترکشی» عنوان کرده بود که اروپا برای بازگشت برجام به ریل گفتوگوها انجام خواهد داد.
اما از نظر استاد روابط بینالملل دانشگاه شیخ مفید «تنها راه حل مذاکره مستقیم، بدون حضور واسطهها است» او معتقد است: «ـمیانجیها به دنبال منافع خود هستند پس باید دو طرف بی واسطه اروپا پای میز مذاکره بنشینند و مطالبات خود را به طور شفاف مورد ارزیابی قرار دهند».
گره مذاکرات اینجا در تهران، آنجا در واشنگتن و در این بین در جایی در قلب اروپا دارد شل و سفت میشود، اما چند کیلومتر دورتر از کاخ سفید در کنگره، مجلس نمایندگان و سنا بر سر چگونگی توافق دولت رئیس جمهور بایدن با ایران سر میز مذاکرات کوبورگ دست به یقهاند؛ یک هفته پیش آنها باز هم دو طرح تحریمی علیه ایران به تصویب رساندند؛ صدیقه حسینی میگوید: «این طرحها الزامآور نیست، اما هر گونه تغییر در ترکیب کنگره به نفع جمهوری خواهان هر گونه توافق را هم به چالش خواهد کشید»؛ آن هم میان دو رقیب سنتی سیاسی در آمریکا که عمق دامنهدار اختلافاتشان به «طرح مارشال» در جنگ جهانی دوم و اختلافات ریشهای بر سر «شکلگیری جامعه ملل» در دوره نیکسون باز میگردد.
حالا اروپا در تلاش است آمریکا و ایران را بر سر مذاکرهای باز گرداند که «حاوی تمام عناصر لازم برای بازگرداندن ایالات متحده و ایران به انطباق کامل با توافق اولیه ۲۰۱۵ است»؛ وقتی چهار سال پیش دونالد ترامپ از برجام خارج شد قفلهای دیگری هم بر روند احیای توافق زده بود؛ قفلهایی که تهران حالا نه فقط خواهان پایان دادن به سیاستهای تحریمی دولت قبلی کاخ سفید است، بلکه حذف نام برخی نهادهای مهم داخلی از لیست FTO را هم بهعنوان پیششرط احیای برجام مطرح کرده است.
و در مقابل آمریکا در حالی خود را بین بشود و نشودها در مذاکرات برجام گیر انداخته که ترامپ دارد روز به روز به محبوبیت گذشته خود باز میگردد، همین یک هفته پیش او با آن کلاه سرخ رنگ نماد جمهوری خواهان در دو ایالت اوهایو و ایندیانا رقص پیروزی «۲۲ به صفر» نامزدهای مورد حمایتش در رقابتهای مقدماتی انتخابات میاندورهای را انجام داد و اعلام کرد که «برای شب عالی جمهوری خواهان خوشحال است».
بایدن البته کمپین سیاسی ترامپ را «جنبش افراطیترین سازمان سیاسی در تاریخ معاصر آمریکا» خوانده بود، اما چه کسی میتواند حرفهای رئیس جمهوری را باور کند که پشت تیریبون اسمها و عنوانها را اشتباه میگوید و گاهی آن قدر مشاعرش را از دست میدهد که با آدمهای خیالی پس از سخن رانیهایش دست میدهد؟!
اگر برجام برای ایران منافع اقتصادی و سیاسی ویژه و برای آمریکا به قیمت نزدیک شدن به منابع بی تکرار خاورمیانه یا امنیت هم پیمانان منطقهای اش تمام شود، برای اروپای رو بهرو با بحران، امنیت و انرژی بیش از هر چیز دیگری مهم است؛ شاید به همین دلیل نیز آنها با دیپلماسی رفت و برگشتی شانس خود را برای نجات برجام محک میزنند.