ثمرات اموال حضرت خدیجه برای اسلام

فائزه هاشمی که هواخواهی بهائیان را در کارنامه خود دارد، در قطعه فیلمی که در فضای مجازی از او منتشر شده است پرده‌ای جدید از انحرافات اعتقادی و فکری خود را به نمایش گذاشته و در عباراتی موهن گفته است که "پیامبر اموال حضرت خدیجه را هدر داد."

نامبرده با نگاهی سرمایه‌سالارانه و بدون توجه به نیات اللهی همسر گرانقدر پیامبر اسلام در ازدواج با ایشان و بذل دارایی خود در راه اعتلای کلمه الله، درحالی درباره هدر رفتن اموال حضرت خدیجه توسط پیامبر سخن می‌گوید که اموال این بانوی بزرگ تماما در راه حمایت از مسلمین مستضعف و پیشبرد اهداف اسلام استفاده شد و ثمره آن زنده ماندن و توسعه دین خدا تا امروز است، به‌طوری که آن روز زندگی مسلمانان را سه سال در سخت‌ترین شرایط تبعید و تحریم شعب ابی‌طالب اداره و جان خویش را در این راه فدای خدا و دین محمد صلی الله علیه و اله کرد و اکنون نیز پس از گذشت بیش از 1400 سال، بالغ بر 2 میلیارد مسلمان زیر پرچمی که ام‌المؤمنین خدیجه کبری سلام الله علیها با مال و جان خویش در اهتزاز نگه داشت زندگی می‌کنند و پیوستن روزافزون مستضعفان و خداجویان به جمعیت مسلمانان عالم رعبی بر پیکره مستکبران و جهانخواران انداخته، هر روز آنها را به برافروختن آتش توطئه و فتنه‌ای علیه جهان اسلام وامی‌دارد.

ثمرات اموال حضرت خدیجه برای اسلام

اما حضرت خدیجه سلام‌الله علیها یکی از چهار بانوی برتر عالم است که در کنار بانوانی همچون مریم و آسیه سلام‌الله علیهم از جایگاه والایی نزد خداوند متعال برخوردارند. نقطه مشترک تمام این بانوان و بلکه دلیل جایگاه معنوی‌شان، در پاسدارای از حریم برترین رسولان الهی تا پای جان و مال و آبرو بود؛ لذا مریم سلام‌الله علیها را در ماجرای ولادت حضرت عیسی، حضرت آسیه را در ماجرای ایمان به موسای نبی و حضرت خدیجه سلام‌الله علیها را در داستان ایمان به نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله می‌شناسیم.

 درباره فضیلت این بانوی بزرگوار همین بس که مفتخر به مادریِ سیده زنان عالم یعنی حضرت زهرا سلام‌الله علیها شد و در واقع به نوعی مادر معنویِ سایر ائمه نیز شناخته می‌شوند؛ لذا آن ائمه علیهم‌السلام در خطبه‌ها یا مناظرات‌شان با مخالفان، بارها خود را منتسب به این بانوی بزرگوار دانستند؛ همچنان که امام سجاد علیه‌السلام در بخشی از خطبه شام فرمود «أَنَا ابْنُ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ انا ابنُ خَدیجهَ الکبری

اما داستان ازدواج حضرت خدیجه سلام‌الله علیها با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و نیز اسلام آوردن ایشان، ماجرایی از سر اتفاق و یا نا آگاهی و از روی احساسات و با انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی نبود؛ همچنان که برخی معتقدند ایشان به دنبال فردی امین برای اموال و تجارت خویش بود؛ بلکه انگیزه آن بانوی بزرگوار کاملاً دینی و با آگاهی قبلی بود. در این باره استناداتی در تاریخ مشاهده می‌کنیم.

از جمله مواردی که گویای انگیزه‌ی دینی آن بانوی بزرگوار است، سعی از آگاهی ایشان درباره ظهور پیامبر آخرالزمان بود. یکی از افرادی که در این راستا به آگاهی ایشان کمک کرد، اطلاعاتی بود که پسر عموی ایشان وَرَقَة بن نَوْفَل ارائه می‌داد.‌ وقتی مروری بر زندگانی او می‌اندازیم، در می‌یابیم وَرقه بشارت‌دهنده نبوت پیامبر اسلام در آغاز بعثت بود. او را در زمان جاهلیت از دانایان عرب و مخالف شرک و بت‌پرستی دانسته‌اند که برای به‌دست آوردن دین حقیقی به شام رفت و دین مسیحیت را برگزید. از او قبل از اسلام، پیش‌گویی‌هایی در مورد ظهور پیامبر جدید از مکه نقل شده است. ورقة بن نوفل به صورت شفاهی سخنانی را در مورد پیامبر آینده از قوم یهود و نصاری شنیده بود و با استفاده از تاریخ و قصص انبیاء و آشنایی با بعضی از خصوصیات پیامبران الهی و کتب آسمانی و اخبار آنان ظهور پیامبر جدیدی را از قوم عرب از مکه توسط قبیله قریش پیشگویی کرد.

دومین نکته‌ تاریخی که به انگیزه خداجوی حضرت خدیجه سلام‌الله علیها صحه می‌گذارد، نقلی است که ابن شهر آشوب در کتاب مناقب خود آورده است. او می‌نویسد در روز عیدی زنان قریش در مسجد گرد هم جمع شده بودند که مردی یهودی در برابر آنها آمده و گفت: لیوشک ان یبعث فیکن نبی فایکن استطاعت ان تکون له ارضایطاها فلتفعل‌؛ یعنی نزدیک است در میان شما پیامبری برانگیخته شود؛ پس هر یک از شما زنان که بتواند زمین خوبی برای گام زدن او باشد، حتماً این کار را بکند. زنان قریش این حرف را نشانی از گستاخی فرد دانستند و او را با سنگریزه راندند. اما همین مسئله در وجود مقدس حضرت خدیجه سلام‌الله علیها که جویای حقیقت بود، بارقه‌ای از نور امید را روشن کرد.

از این جهت از آن زمان که با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مواجه شدند، تمام همّ و غمّ خود را به خرج دادند تا بتوانند مسیر هدایت را بپیمایند و بلکه تمام هدف زندگی خویش را در این راستا تعریف کردند و حاضر شدند در این مسیر تمام جان و مال و آبروی خویش را با خداوند معامله کنند.

اما مهم‌ترین رویداد زندگانی ایشان، ماجرای ازدواجشان با پیامبر صلی الله علیه و آله بود. ایشان وقتی با معیارهای حق آشنا بود و با اخبار ظهور رسول آخرالزمان آشنا بود، خود پیشقدم برای ازدواج شد. ایشان خطاب به رسول خاتم فرمود «من به خاطر خویشاوندی و شرافت خانوادگی شما و امانت و حسن خلق و راستگویی که در شخص شما وجود دارد، به ازدواج با شماعلاقه‌مند شدم. (تاریخ طبری، ج 1، ص521) این در حالی است که خود آن بانوی بزرگوار از جهت نسب و شرافت در میان زنان قریش برتری خاصی داشت.»

از آن زمان به بعد بود که قریش کمر دشمنی با حضرت خدیجه سلام‌الله علیها بستند و این عداوت به ویژه پس از بعثت پیامبر و ظهور علنی اسلام، بیشتر شد به گونه‌ای که آن زمان که به حضرت زهرا سلام‌الله علیها آبستن بودند، هیچ زنی حاضر به یاری ایشان نشد، اما به معجزه الهی، این رویداد به راحتی محقق شد. در هر صورت حضرت خدیجه سلام‌الله علیها تمام اموالی که داشت در راه اعتلای اسلام خرج کرد. از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که «هیچ مالی به من سود نبخشید، آنگونه که ثروت خدیجه به من سود بخشید.» (بحارالانوار،ج19، ص63) بنا بر روایات اسلامی، پیامبر اسلام از اموال خدیجه در راه کمک به آزادی بدهکاران، یتیمان و بینوایان استفاده می‌کرد.

رویداد مشهور دیگری که در زندگانی حضرت خدیجه سلام‌الله رقم خورد، ماجرای محاصره پیامبر و مسلمانان در شعب ابی‌طالب توسط مشرکان بود. محاصره شعب سه سال طول کشید و فشار و سختگیری‌ها به حدی رسید که گفته می‌شود نالۀ فرزندان بنی‌هاشم به گوش مشرکان مکه می‌رسید، در این بین حضرت خدیجه هیچ‌گاه از کمک‌های مالی خویش دریغ نمی‌کرد و با وجود جاسوسانی که اطراف حضور داشتند، به‌واسطه اقوام خود آذوقه‌هایی را به شعب ابی‌طالب می‌رساند.

سرانجام در سال دهم بعثت پس از سه سال محاصره در شعب ابی‌طالب این بانوی بزرگ و فداکار وفات یافت. اما به هر حال مقاومت پیامبرصلی الله علیه و آله و یاران ایشان در آن مدت و نیز مساعدت‌های حضرت خدیجه، مزید بر علت شد تا عرصه بر قریش تنگ شود تا اینکه مجبور شدند با فشار سایر قبایل و معجزه خداوند مبنی بر خوردن آن قرارداد مشهور توسط موریانه،‌ حصر را بشکنند و در نهایت منجر به تشکیل تمدن عظیم اسلامی شود؛‌ تمدنی که افکار کوتاه‌بین و رفتارهای مخرب دشمنان هیچ‌گاه نتوانست از قدرت و شوکت آن بکاهد. 

اما آنچه سبب می‌شود مجاهدت‌های این بانوی بزرگوار در بخشیدن جان و مالش به پیامبر صلی الله علیه و آله و در راه اعتلای اسلام نزد برخی افکار کم ارزش جلوه کند، به خاطر غلبه همان فرهنگ جاهلیتی است که همه‌چیز را در قدرت و مکنت و شهوت و پول می‌دید که اکنون در قالب اندیشه‌های سرمایه‌سالارانه عده‌ای مانند فائزه هاشمی نمایان می‌شود؛ لذا اندیشه‌های مادیگرایانه توان فهم مجاهدت‌های بانوانی همچون خدیجه (س) را ندارند. تقابل دو تفکر آخرت‌نگر با دنیانگر و سرانجام آنها را به خوبی می‌توان در این آیه دید: «مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی‌ حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصیبٍ‌» یعنی آنکه زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزایش می‌دهیم و بر محصولش می‌افزاییم و کسی که فقط کشت دنیا را بطلبد، کمی از آن به او می‌دهیم، اما در آخرت هیچ بهره‌ای ندارد.»