«تنها راه بازگشت سپاه به پادگانها این است که در لیست تحریمها باقی بماند. چیزی که از سپاه نصیب جامعه ایران میشود، منفی است و باید جایی متوقف شود. فکر نمیکنم خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی ، به نفع جامعه ایران و منافع ملی باشد». اگر تا اینجا تصور کردید که با سخنان یکی از سلطنتطلبهای پیر و خارجنشین، اعضای فرقه بدنام منافقین یا نهایتا یکی از کارشناسان کراوات زده فعال در شبکههای فارسیزبان ماهوارهای مواجه شدهاید سخت در اشتباهید! این بخشی از اظهارات ضدملی و وقیح فائزه هاشمی در یکی از برنامههای مجازی در شبهای اخیر است.
سابقه آقازاده جنجالی مرحوم رفسنجانی چه در قول و چه در عمل سرشار از چنین رفتارهایی است. به همین خاطر اظهارات اخیر وی در همصدایی کامل با جریانات ضدانقلاب را که آویزان دولتهای غربی (و جدیدا عربی) به دنبال پابرجایی تحریمها و حتی تشویق به حمله نظامی به کشورمان هستند، نمیتوان چندان بیسابقه خواند. چنانکه این عضو حزب کارگزاران سازندگی سال 99 نیز با طرح این ادعا که پیروزی ترامپ باعث پابرجایی تحریمها علیه کشورمان میشد، از شکست این اسطوره دنائت که دستش به خون یکی از راستینترین فرزندان ایران آلوده است ناراحت شده بود. هرچند پیروزی بایدن و تجربه دوباره مواجهه با دولت دموکراتها این حقیقت را بر همگان هویدا کرد که نمیتوان از تغییر ساکنان کاخ سفید انتظار تغییر رویهای در مشی استکباری آمریکا داشت اما صراحت موضع این آقازاده اصلاحطلب، یکی از عبرتآموزترین ورقهای کتاب خیانت غربگرایان را به سرنوشت ایران و ایرانی نمایان کرد.
طنز تلخ مواجهه اصلاحطلبان با پدیده «تحریم» به عنوان ابزاری برای به فروپاشی کشاندن اقتصاد ایران نماد کاملی از نفاق سیاسی است؛ جریانی که روزی با شعار مقابله با تحریمها خود را به صدارت امور رساند و کشور را با حجم مضاعفی از تحریم خارجی و انباشتی از معضلات اقتصادی ناشی از ناکارآمدی تحویل داد. آنها که بیشترین نفع را از تحریم خارجی برده و خیرخواهان کشور را با برچسب «کاسب تحریم» مورد شماتت قرار دادند. صراحت لهجه فائزه هاشمی که روزی سوگوار شکست ترامپ میشود و دیگر روز از تحریم حافظان امنیت ایران دفاع میکند، صرفا رونمایی از مشی و رویهای است که غربگرایان در یک دهه گذشته در مواجهه با فشار خارجی از خود نشان دادهاند.
یونس مولایی