ماجرا، عصر دوم فروردین و از شهر «بئر السبع» در جنوب سرزمینهای اشغالی آغاز شد. «محمد غالب ابوالقیعان» 34 ساله و اهل جنوب، با سلاح سرد به صهیونیستها حمله کرد، چهار تن را به هلاکت رساند و پس از آن به شهادت رسید. این حمله در آستانه ماه مبارک رمضان، موجی از نگرانی را در مقامات رژیم صهیونیستی ایجاد کرد. البته آنان کوشیدند خود را مسلط بر اوضاع امنیتی نشان دهند اما خود بهتر از هر کسی میدانستند رمضان سختی در پیش است. یک تحلیلگر صهیونیست درباره این حمله نوشت؛ «فراتر از نزدیک شدن مسئله رمضان، دو عنصر نگران کننده در حمله وجود دارد: اول اینکه مهاجم فراتر از حد انتظار موفق شد؛ ۴ کشته. این موفقیت ممکن است دیگران را برای دستیابی به موفقیت مشابه تشویق کند. دوم اینکه حمله با چاقو بود؛ طرح کلی حملات مرگباری که در طول موج حملات در سال 2015/2016 رایج بود و از آن زمان رو به کاهش است. این حمله میتواند به بازگشت آن وضعیت منجر شود.»
ابوالقیعان پیش از این زندانی رژیم صهیونیستی بوده و پس از آزادی نیز شاباک او را تحت نظر داشته است. انجام چنین عملیاتی از سوی فردی تحت نظر آن هم در مرکز سرزمینهای اشغالی، پیام خوبی برای صهیونیستها نداشت. نکته جالب توجه دیگر در این عملیات آن بود که مبارز فلسطینی به دست یک راننده اتوبوس مسلح به شهادت رسید تا بار دیگر اثبات شود در سرزمینهای اشغالی چیزی به نام شهروند عادی اسرائیل وجود ندارد.
پنج روز بعد و این بار در الخضیره - واقع در شمال سرزمینهای اشغالی- رعد و برق دوم فرود آمد. اواخر شب در این منطقه صدای رگبار گلوله به گوش رسید. شهیدان، ایمن و ابراهیم اغباریه به سوی صهیونیستها آتش گشودند که باعث هلاکت دو پلیس صهیونیست و زخمی شدن 4 نفر دیگر شد. یک خبرنگار اسرائیلی نوشت؛ «شاید بهتر باشد دولت ماه آینده را تعطیل کند.» این عملیات همزمان بود با برگزاری اجلاس ضدایرانی نقب که با حضور وزرای خارجه رژیم صهیونیستی، آمریکا، امارات، بحرین، مراکش و مصر برگزار شد. عملیات سوم دو روز بعد (9 فروردین) انجام شد؛ در شهرک بنیبراک در مجاورت تلآویو. این بار نوبت ضیاء حمارشه، دیگر جوان فلسطینی بود تا دست به اسلحه شود و پاسخ گوشهای از جنایات اسرائیلیها را بدهد. او پیش از شهادت، موفق شد 5 تن را به هلاکت برساند. شهید حمارشه نیز مدتی را در زندانهای رژیم بوده است. او در حساب کاربری خود در فیسبوک نوشته بود؛ «اینجا سرزمین ماست / محل معراج پیامبر/ پسرم! فریبتان ندهند/ صهیونیستها از ما نبوده و نیستند/ ما صاحبان این سرزمینیم.» فیسبوک بلافاصله حساب او را مسدود کرد تا به خیال خود مانع از انتشار فکر و نگاه او شود. همان شب، دوست حمارشه در جنین، صاحب فرزندی پسر شد و نام او را ضیاء گذاشت.
یک نکته قابل تامل در عملیات شهید حمارشه وجود داشت که متاسفانه آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفت. یک زن صهیونیست که در صحنه عملیات حضور داشت، در مصاحبهای اعتراف کرد مبارز فلسطینی ابتدا فریاد زده و میگوید زنها و بچهها بروند داخل و پس از این هشدار شروع به شلیک میکند. عملیات چهارم 18 فروردین انجام شد. «رعد فتحی حازم» در ساعتهای پایانی شب با سلاح گرم در قلب تلآویو صهیونیستها را به رگبار بست. سه نفر کشته شدند و 15 نفر مجروح. کابوس ماجرا آنجا بود که مهاجم فلسطینی از معرکه گریخته بود و خبری از او نبود. هزاران تن از نیروهای پلیس و امنیتی وجب به وجب شهر را به دنبال او بودند. لباس شخصیهای عمدتا مسلح نیز به گروه بزرگ تجسس- انتقام پیوستند. اعراب ساکن تلآویو مظنون بودند و تعداد زیادی از آنها در آن شب بهشدت مضروب شده یا دستگیر شدند. بالاخره پس از ساعتها جستجو، نیروهای امنیتی رژیم، رعد را در شهر یافا یافتند. نزدیک یک مسجد. او را محاصره کرده و پس از درگیری به شهادت رساندند.
عملیاتهای اخیر در سرزمینهای اشغالی، عواقب و نتایج مختلفی را بهدنبال داشته و حاکی از مسائل مهم و قابل تاملی است. برخی از این جوانب از این قرارند؛
۱- آنچه در هفتههای اخیر در سرزمینهای اشغالی رخ داد، به نوعی ادامه رخداد ماه رمضان سال گذشته است. پارسال رژیم کوشید در راستای سیاست همیشگی خود، ساکنان محله شیخ جراح در بیتالمقدس را از خانههای خود رانده و صهیونیستهای اشغالگر را جایگزین آنان کند. تلاشی که با مقاومت جانانه فلسطینیها روبهرو شد. در پی این تجاوز، مبارزان غزه مناطق اشغالی را موشکباران کردند و 20 اردیبهشت عملاً نبرد موسوم به «سیف القدس» آغاز شد. این نبرد 11 روز طول کشید و با پذیرش شروط طرف فلسطینی پایان یافت. امسال، تا کنون مقاومت نیازی به آغاز جنگ ندیده است. 4 عملیات موفق که طی آن 14 صهیونیست - از جمله تعداد قابل توجهی نیروی امنیتی و پلیس- به هلاکت رسیدند و چندین برابر مجروح شدند.
۲- رژیم در این ماجرا به شکل آشکاری دچار غافلگیری شد. آنان علیرغم تمام تلاش خود، قادر به پیشبینی عملیاتها و ممانعت از آنها نبودند. ضعفی که بحران امنیتی در این رژیم را به نحو عریانی به نمایش گذاشت. موفقیت مبارزان فلسطینی در نفوذ به قلب سرزمینهای اشغالی و بهکارگیری روشهایی نسبتاً نوین در اجرای عملیاتهای خود، جنبهای دیگر از این بحران است.
۳- بحران اجتماعی و سیاسی پیامدهای بعدی بحران امنیتی بودند. تقریباً پس از هر عملیاتی، بخشی از ساکنان سرزمینهای اشغالی به خیابان ریخته و علیه ناتوانی این رژیم در تامین امنیت دست به تظاهرات زده و حتی با پلیس و نیروهای امنیتی درگیر شدند. در پاسخ، دولت تلآویو کوشید صهیونیستها را بهگونهای دیگر دعوت به آرامش کند. نخست وزیر این رژیم دست نیاز به سوی آنان دراز کرده و گفت: «هر کس مجوز حمل سلاح دارد، اکنون زمان حمل آن است.» غافل از اینکه اگر مقابله با مقاومت فلسطین با افزایش سلاح جواب میداد، آنان باید مدتها پیش ساکت میشدند.
۴- رژیم جعلی اسرائیل در واکنش به عملیاتهای اخیر دست به حمله گسترده به شهر جنین زد. این شهر در شمال منطقه کرانه باختری بوده و نقش مهمی در تحولات مقاومت دارد. دولت تلآویو کوشید با این حمله چنین وانمود کند که دایره حملات و مبارزان محدود به جنین است و این شهر را بهراحتی میتوان کنترل و سرکوب کرد. حال آنکه مدتهاست روند یکپارچگی جغرافیای مقاومت آغاز شده و محدود کردن رخدادهای اخیر به جنین، تلاشی است برای آرامش بخشی به ساکنان سرزمینهای اشغالی که بهشدت از عملکرد دولت خود ناراضی هستند. طبق یک نظرسنجی 68 درصد به این پرسش که آیا کابینه با موج کنونی حملات به خوبی برخورد میکند، پاسخ منفی داده و تنها 15 درصد عملکرد دولت را تایید کردهاند.
۵- رژیم گمان میکرد با روند جدید عادیسازی، وارد مرحله جدیدی از تضمین موجودیت خود شده است. حال آنکه خطر و تهدید، بیخ گوش بود. روزنامه هاآرتص پس از عملیات سوم در تحلیلی نوشت: «یک هفته پیش ما [اسرائیلیها] در شرایط متفاوتی بودیم. جلسات و نشستهای متوالی ابتدا در ترکیه و سپس در مصر داشتیم. روز شنبه، بنت قرار بود به هند سفر کند و چند روز قبل نیز اجلاس النقب که از نظر ترکیب کشورهای شرکتکننده نشست بیسابقهای بود، برگزار شد. آن روزها به نظر میرسید که اسرائیل در آستانه ورود به عصر جدید در خاورمیانهای جدید است؛ اما حالا همه چیز متفاوت شده است.»
۶- تابستان سال 1393 رهبر انقلاب در بیاناتی فرمودند: «این اعتقاد ما است که کرانه باخترى هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت [لازم است]. کسانىکه علاقهمند به سرنوشت فلسطینند، اگر میتوانند کارى بکنند، کار این است؛ در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند. تنها چیزى که ممکن است از محنت فلسطینىها بکاهد، عبارت است از همین که دست قدرت داشته باشند، بتوانند قدرتنمایى بکنند؛ والا با برخورد رام و مطیع و سازشکارانه، هیچ کارى به نفع فلسطینىها انجام نخواهد گرفت.»
فلسطینیها در شهرهای مختلف پس از هر عملیاتی به شادی پرداخته و شیرینی پخش کردند. آنان اندکاندک در حال چشیدن طعم شیرین قوی شدن هستند و میفهمند که نه میتوانند به مجامع به اصطلاح بینالمللی امید داشته باشند و نه به سران مرتجع برخی کشورهای عرب که از فرط بیآبرویی حتی دیگر نیازی به ظاهرسازی و پردهپوشیهای پیشین نیز احساس نمیکنند. از این رو میتوان گفت آنچه در این هفتهها رخ داد صرفاً 4 عملیات نبود. نحوه عمل مبارزان شهید، تسلط آنها بر استفاده از سلاح، نوع تسلیحات استفاده شده و قیمت بعضاً بالای برخی از آنها از جمله مواردی است که نشان میدهد فکر و برنامهای پشت این حرکتهاست و اینها پیشلرزههای رخدادی بزرگترند.
محمد صرفی