اقدامات ضداسرائیلی فلسطینیها هم، بخشهای جنوبی، غربی و شرقی این سرزمین اشغال شده را دربرگرفته و تقریباً وضعیت جدید امنیتی را علیه اسرائیل پدید آورده است. علاوهبر آن سابقه تشدید فعالیت سیاسی فلسطینیها در ماه مبارک رمضان و تجمعات فراوانی که در این ماه پدید میآید، به نگرانیهای این رژیم دامن زده است. درخصوص این تحولات نکات زیر وجود دارد:
1- طی دو هفته اخیر نزدیک به ده اقدام پیدرپی در شهر بئرالسبع مرکز استان جنوبی «نقب» و در حومه و شمال تلآویو پایتخت و شمال کرانه باختری در شرق فلسطین، از سوی فلسطینیها علیه نیروهای نظامی و شهرکنشینان غاصب اسرائیلی روی داده و طی آن لااقل 11 نفر از عناصر اسرائیلی به هلاکت رسیده و دستکم 20 نفر از آنان هم مجروح گردیدهاند. این تعداد تلفات از تلفات اعلام شده اسرائیل در هر یک از جنگهای 20 سال گذشته بیشتر است.
از سوی دیگر این حجم از کشتهها و زخمیها، معادله هزینهها را به هم زده است؛ تاکنون در جنگهای بین رژیم صهیونیستی و مردم فلسطین، به طور میانگین نسبت تلفات اسرائیل و شهدای فلسطین 1 به 7 بود؛ یعنی به ازای هلاکت هر یک نفر اسرائیلی، هفت نفر فلسطینی به شهادت میرسید و به همین نسبت عدد زخمیهای دو طرف و حجم خسارتهای مادی به ضرر طرف فلسطینی بود. عملیاتهای دو هفته اخیر این معادله را کاملاً معکوس کرد؛ در این عملیاتها به ازای هلاکت هر پنج اسرائیلی، یک نفر فلسطینی شهید گردیده است. این موضوع از نظر امنیتی و روانی تأثیر مخربی برای طرف اسرائیلی و تأثیر سازندهای برای طرف فلسطینی به همراه آورده است. به همین دلیل در هفته گذشته، رژیم صهیونیستی به شهرکنشینان غاصب دستور داد تا حتی هنگام خرید مایحتاج روزانه خود هم سلاح گرم را با خود حمل نمایند!
2- یک نکته مهم و کلیدی، فراگیر شدن مقاومت و فراسازمان شدن آن میباشد که اسرائیل را دچار بحران جدی کرده است. تقریباً هیچکدام از فلسطینیهایی که در عملیاتهای اخیر، نقش مستقیم یا غیرمستقیم داشتهاند، به هیچکدام از سازمانهای شناخته شده مقاومت نظیر فتح، حماس و جهاد اسلامی وابستگی نداشتهاند. هر چند همه این سازمانها اقدامات یادشده را مورد حمایت و تقدیر قرار دادهاند. وقتی یک سازمان شناخته شده چریکی یا غیرچریکی دست به اقدامی میزند، به دلیل مواجه شدن با اقدامات متقابل دشمن، در ادامه راه، با ملاحظات و حسابگریهایی مواجه میگردد و این کمیت و کیفیت عملیاتهای آینده آن را تحت تأثیر قرار میدهد. اما الان مشکل اسرائیل این است که طرف او در عملیاتهای انجام شده سازمان یا سازمانهای فلسطینی نیستند، بلکه طرف او مردم فلسطین هستند؛ مردمی که در جنوب حضور دارند، در شمال هستند، در شرق و در غرب فلسطین هم حضور دارند. فقط در ربع شمال غربی فلسطین، حدود 1/5 میلیون نفر عرب فلسطینی حضور دارند و عدد فلسطینیهای منطقه شرقی به حدود 2/5 میلیون نفر میرسد و حدود دو میلیون فلسطینی هم در غزه ساکن میباشند؛ این یعنی حدود شش میلیون فلسطینی. برخورد مؤثر اسرائیل با این جمعیت تقریباً غیرممکن میباشد. مشکل اسرائیل این است که اگر تاکنون فرماندهان و عناصر فتح، حماس و جهاد را «دشمن فعال» و بقیه را دشمن منفعل قلمداد مینمود، هماینک ناچار است کل جمعیت شش میلیون نفری داخل - و نیز حدود پنج میلیون نفری خارج از فلسطین - را دشمن فعال خود بداند. در اینجا یک سؤال اساسی وجود دارد آیا «شاباک» - اطلاعات داخلی رژیم - میتواند این جمعیت عظیم را تحت پوشش اطلاعاتی و مراقبتی قرار دهد؟
3- یکی دیگر از جنبههای مهم این عملیاتها، جنبه مسلحانه بودن آن است تا پیش از این عملیاتهای مسلحانه به رزمندگان گردانهای فتح، حماس و جهاد محدود بود و درگیریهای بقیه عناصر فلسطینی با سلاح سرد صورت میگرفت که در یک زمان به دلیل استفاده از چاقو به «ثوره السکین» - انقلاب چاقو - موسوم گردید. الان این جمعیت به استفاده از سلاح گرم روی آورده و توانسته به آن دست پیدا کند و جالبتر آن که این سلاحها اسرائیلی هستند! یعنی در همه موارد دهگانه اخیر، سلاحها متعلق به ارتش رژیم بوده و از سوی سازمانهای مقاومت در اختیار آنان قرار نگرفته و از خارج هم برای آنان ارسال نشده است. این موضوع چند جنبه اساسی دارد؛ از یک سو ناتوانی بسیار شدید شاباک در کنترل امنیتی را نشان میدهد چرا که دستیابی عرب فلسطینی به سلاح نظامیان اسرائیلی و در واقع به انبارهای تسلیحات رژیم، به سادگی و بدون وجود «نفوذ» میسر نمیباشد و همه میدانند که مراکز نگهداری سلاح از نظر امنیتی از چه درجه بالایی از مراقبت برخوردار میباشند. از سوی دیگر باز شدن درب سلاحهای اسرائیلی به روی جوانان فلسطینی و بهکارگیری آن علیه اسرائیل که در این روزها برملا شده، به معنای وجود سلاحهای بیشتری در دست جوانان فلسطینی است. این سلاحها به دست چه کسانی رسیده و این جوانان اهل کدام شهر یا روستا هستند؟ اینها طبعاً برای ارتش اسرائیل شناخته شده نیست و لذا هر لحظه باید در انتظار حادثه باشد.
4- اقدامات دو هفته اخیر فلسطینیها، وضع جامعه فلسطینی را در مقابل اسرائیل نشان داد. مردم فلسطین پس از هفت دهه از غصب سرزمینشان هنوز از پای ننشستهاند و تغییر نسلهای فلسطین، مقاومت آنان را کم نکرده است. آن جوان فلسطینی که در بئرالسبع یا در تلآویو یا در کرانه با سلاح گرم به طرف غاصب اسرائیلی حمله کرده، بیش از 30 سال نداشته و در واقع جوان دهه 1390 - 2010م - به حساب میآید. این جوان فلسطینی بهاندازه جوان فلسطینی که در دهه 1310 تحت رهبری روحانی شهید «عزالدین قسام» سلاح به دست وارد میدان شده بود، به آزادسازی سرزمین خود و به روش بهکارگیری سلاح در این مبارزه باور داشته و برای آن وارد میدان شده است. وقتی اقدامات خودجوش و آتش به اختیار فلسطینیها در سرزمینهای شمالی و جنوبی 1948 روی داد، همه سازمانهای شناختهشده فلسطینی نظیر فتح، حماس و جهاد اسلامی و همه سازمانهای مقاومت در منطقه شامل حزبالله لبنان، عصائب عراق و انصارالله یمن از آن حمایت کردند. این حمایتها ضمن آنکه مشروعیت اقدامات مسلحانه فلسطینیها علیه عوامل اسرائیل را یادآور میشود، روحیه ادامه این اقدامات جهادی را هم بالا میبرد و تداوم آن را تضمین مینماید.
5- عملیاتهای دهگانه در هفته اخیر در زمانی روی داده که رژیم جعلی اسرائیل و دولت آمریکا به همراه برخی دول خیانتکار عرب در بئرالسبع جلسه مشترک برگزار کرده و وعده یک ائتلاف تازه میدادند. این جلسه در ادامه عادیسازی رابطه دولتهای عربی با رژیم اسرائیل صورت میگرفت و رؤسای این رژیم با سفرهای فشردهای که در هفتههای اخیر به ترکیه و بحرین داشتند، خواستند به تصور خود فضای جدید را رونمایی کنند و به همین دلیل هم برخی مطبوعات و نیز برخی عناصر سیاسی منطقه وضع جدید را برجسته نشان میدادند و واقعاً معتقد بودند اسرائیل به موقعیت جدیدی دست پیدا کرده است. اقدامات مرگبار پیدرپی فلسطینیها علیه اسرائیل در سرزمینهای 1948، این تصویر و انگاره را کاملاً به هم زد. تصویری که اسرائیل در تدارک آن بود، یک اسرائیل تثبیتشده در داخل، و پیشرو در تحولات منطقهای بود. در این میان این رژیم تلاش میکرد وجود و اثر مقاومت در غزه، کرانه، لبنان و سوریه را کمرنگ نشان دهد. از این رو در زمان نزدیک به اجلاس بئرالسبع، عملیاتهای خود در سوریه را به طور موقت گسترش داد. اقدام فلسطینیها کل این تصویر را ویران کرد. نقطه ثقل و عطف در این قضیه قیام ساکنان 1948 بود. آنان یک بار در رمضان گذشته و در جریان نبرد «سیفالقدس»، غیرمسلحانه به صحنه آمده و اسرائیل را نگران کرده بودند. در این صحنه آنان در ابعاد گستردهتر، عملیاتیتر و مسلحانه وارد کارزار شدند و این هم در دو بخش جنوب و شمال 1948 - نقب و تلآویو - روی داد و جالب این است که تلآویو مرکز سیاسی و نقب مرکز امنیتی اسرائیل به حساب میآیند و به ترتیب اولین و سومین شهر رژیم صهیونیستی میباشند. رژیم اسرائیل اینک در معرض تهدیدهای پیدرپی امنیتی است. از کجا؟ نمیداند! توسط چه کسی؟ نمیداند! چه زمانی؟ نمیداند!
در چه ابعادی؟ نمیداند! این یعنی یک فروپاشی امنیتی کامل.
سعدالله زارعی