مذاکرات نه اما خبرهایی که از مذاکرات میرسد مدتی است ظاهرا به بنبست رسیده است. مدتی است عباراتی ثابت بسان ترجیعبند در همه خبرهایی که از وین میرسد تکرار میشود؛ اینکه « ایران پیشنهادها و راهحلهایش را ارائه داده و حالا نوبت طرف مقابل است که عزم خود را نشان دهد»، اینکه «مذاکرات از فاز فنی گذشته و به سطح سیاسی رسیده و از اینجا به بعد همه چیز بستگی به تصمیمهای سیاسی طرفین دارد»، اینکه «ایران تمام گامهای لازم را برداشته و این آمریکاست که زیر بار ارائه تضمینهای مورد نظر ایران نمیرود»، اینکه «تا درباره همه چیز توافق نشود، درباره هیچ چیز توافق نشده است»، اینکه «حصول توافق همان اندازه محتمل است که عدم توافق»... و مواردی از این دست. اصلا انگار سوزن اخبار مذاکرات روی این گزارهها گیر کرده و پیش نمیرود.
نبرد رسانهای و جنگ روایتها هم به اوج خود رسیده و حقیقت و مجاز در هم آمیخته است. برای چندمین بار است که خبر پایان مذاکرات و امضای توافق منتشر و درباره دادهها و ستاندههای ایران حرف و تحلیل ارائه میشود و به فاصله کوتاهی همه چیز تکذیب و معلوم میشود داستان همان بازی رسانهای است که حالاحالاها مانده تا کارشناسان و رسانهایهای ما در آن خبره شوند و یاد بگیرند این جنجال بخشی از پازل غرب است که مقاصد دیپلماتیکی را که پای میز مذاکره محقق نکرده، در نبرد رسانهای پی میگیرد و گاه هم هیاهو به پا میکند برای مغشوش کردن خاطر رقیب و غبارآلود کردن فضا تا در نهایت آنچه را به دنبال آن است، با مجموعهای از ترفندهای سیاسی و رسانهای و روانی حاصل کند. آنچه مسلم اما حقیقت ماجراست اینکه فراسوی همه این گمانهزنیها چه چیزی در متن واقع رقم خورده و میخورد. مهم تیم مذاکره است که مرعوب و مقهور این فضا نشود و سر سوزنی از مطالبات بحق ملت کوتاه نیاید. تیم مذاکره باید به خاطر داشته باشد این دولت به مردم قول توافق نداده و با قول توافق از مردم رأی نگرفته که «هر توافقی» برایش بهتر از «عدم توافق» باشد. آقایان باید بدانند هدف از مذاکرات «رفع تحریمها» و «انتفاع ملت» است، نه کسب «جام اخلاق» در پایبندی به تعهدات و نمایاندن چهره بیاخلاق طرف مقابل به جهانیان! بنابراین «صرف توافق» دستاوردی برای این دولت به حساب نمیآید و اگر آمریکا حاضر به دادن تضمین نیست، حضرات الزام به «هر توافق»ی ندارند، چه اینکه مردم از رویکرد «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» رو گردانده و رو به گفتمانی آوردهاند که شعارش تکیه بر توان داخلی است و متعهد شده امور مملکت را فارغ از توافق پیش ببرد.
توافق زمانی ارزش دارد که ستاندهای حقیقی و بلندمدت با ارزشی لااقل همتراز دادههای بسیاری داشته باشد که به مثابه تعهدات ایران لحاظ شده است. در غیر این صورت «عدم توافق» به مراتب نسبت به توافقی فاقد تضمینهای اعلام شده ارزش بیشتری دارد و یقینا هیچ سرزنشی متوجه دیپلماتهایی که از حقوق ملت کوتاه نیامده و دستاورد عظیم دانشمندان شهیدش را به ثمن بخس آن هم برای مقطعی کوتاه واگذار نکردهاند، نخواهد بود.
ملت انتظار توافقی را دارد که نه روی کاغذ و در تحلیلها و سخنپردازیهای شاعرانه این و آن، که نتیجهای عینی و محسوس در زندگی روزمرهاش داشته باشد و مانعی هم فراراه تحقیق و توسعه علمی او در آینده ایجاد نکند. آقایان به خاطر داشته باشند بر خلاف تبلیغات رسانههای غربی و دنبالههای ایدئولوژیکشان در کشور، مقصود از مذاکره برای دولت فعلی «احیای برجام» نبوده، بنا به «احیای برجام» بود، ظریف و عراقچی به مراتب سزاوارتر بودند تا باقری و تیمش. هدف « رفع همه تحریمها » و خاتمه دادن به بهانهجوییهای مستمر غرب با ابزار همیشگی تحریم است، چنانچه امکانی برای رفع مؤثر همه تحریمها ندارند، عطای توافق را به لقای آن بخشیده و بیش از این ملت را در حالت تعلیق نگاه ندارند. توافقی که فاقد تضمینهای اعلام شده باشد و هیچ ضمانت عینی برای تحقق تعهدات طرف مقابل در آن لحاظ نشده باشد، همان «برجام» است، آن هم به وجهی که اجرا شد. توافقی هم که نهایتش «برجام» باشد، فرجامش هم میشود «خسارت محض». تازه «خسارت محض»ی که از جانب دولت انقلابی تحمیل شود، زیانش برای نظام به مراتب بیشتر است تا برجام غربگراها. پس مباد که آقایان تنها با «برجام» بازگردند.
سیدهآزاده امامی