« افزایش فروش نفت ، خزانه ایران را پُر کرده و اهرم مهم آمریکا را از بین برده است»؛ اشتباه نکنید، این اظهارنظر از سوی مقامات ایرانی بیان نشده، بلکه اعتراف مقامات آمریکایی به شکست فضاحت بار سیاست « فشار حداکثری » است. چنانکه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا تأکید کرد سیاست فشار حداکثری، شکست فاحشی خورده است.
29 ژانویه- 9 بهمن- «تام کاتن» سناتور آمریکایی به همراه ۹ سناتور دیگر با ارسال نامهای به «جو بایدن»، ضمن انتقاد از افزایش صادرات نفت ایران، خواهان اجرای تحریمها علیه نفتکشهای حامل نفت ایران و خریداران نفت ایران شدند. هر چند سناتورهای آمریکایی، رئیسجمهور این کشور را به اهمال و آسانگیری در اعمال تحریمها متهم میکنند. اما برخلاف این ادعا، بایدن بهشدت در پی اعمال تحریمها در بالاترین سطح است، اما به دلیل اهتمام و جدیت ایران، این اهرم بیش از پیش کارایی خود را از دست داده است.
اندیشکدهها و تحلیلگران آمریکایی صراحتا اعلام کردهاند که «دیگر چیزی برای تحریم و فشار علیه ایران باقی نمانده و همه گزینهها به کار برده شده است».
نکته قابل توجه اینجاست که این اعترافها در آستانه چهل و سومین سالگرد فجر انقلاب اسلامی بیان شده است. در این 43 سال دشمنان ملت ایران از هیچ خصومتی فروگذار نکردند؛ از جنگ تحمیلی و تحریم تا کودتای مخملی و نفوذ و آشوب خیابانی و از ترور مقامات و دانشمندان هستهای تا کشتار مردم در کوچه و بازار.
چهل و سه سال قبل، دشمنان ملت ایران و پادوهای آنها در داخل کشور به یکدیگر دلخوشی میدادند که شش ماه صبر کنید، کلک جمهوری اسلامی ایران کنده میشود؛ شش ماه سپری میشد و اتفاقی نیفتاده بود، میگفتند یک سال دیگر صبر کنید، قضیّه تمام میشود و... اکنون چهل و سه سال از آن زمان گذشته و 86 مرتبه است که آن وعده شش ماهه تمدید شده است و در این میان، آن نهال نوپا به درختی تنومند با ریشههای عمیق تبدیل شده است.
حالا اعترافهای مقامات آمریکایی درباره شکست پروژههای کلان ضدایرانی را کنار شرح حال وضعیت داخلی آمریکا بگذارید. مجله آمریکایی «تایم» هفته گذشته تصویر روی جلد را به طرحی گرافیکی از «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا اختصاص داد. در این طرح گرافیکی، بایدن با چهرهای مضطرب پشت میز خود در کاخ سفید نشسته و به بالا خیره شده و ابرهای سیاه را تماشا میکند. ابرهایی که شروع به باریدن گرفته و میز کار بایدن را خیس کرده و از سِیلی قریبالوقوع و خانمان برانداز خبر میدهد. روی میز رئیسجمهور آمریکا چندین پرونده روی هم تلنبار شده و موضوع هر پرونده نیز روی آن قید شده: «همهگیری ویروس کووید 19(کرونا)»، «تورم»، «ترامپ در انتخابات 2024»، «قانون حق رای» و... عنوان جلد این مجله نیز این است: «چگونه دولت بایدن راه خود را گم کرد؟».
اکنون افول روزافزون آمریکا به نُقل محافل رسانهای و نخبگانی در این کشور تبدیل شده است. «نیک برایانت» نویسنده و تحلیلگر در بخشی از کتاب «وقتی آمریکا از بزرگ بودن باز ایستاد؛ تاریخچهای از حال» که به تازگی منتشر شده، نوشته است: «ما اکنون درگیر جنگ داخلی بزرگی هستیم... وقتی چهلوششمین رئیسجمهور آمریکا (جو بایدن) میخواست قدرت را به دست بگیرد، سؤال طرح شده توسط شانزدهمین رئیسجمهور آمریکا (آبراهام لینکلن) همچنان مناسب به نظر میرسید: «این کشور میتواند برای مدت طولانی دوام بیاورد؟»... ایالات متحده آمریکا نهتنها فاصله زیادی تا گرد هم آمدن دارد، که در وضعیت بدتری از لحاظ از همگسیختگی است. گاهی اینطور احساس میشود که تنها چیزی که ملت را متحد میکند، نفرت مشترک است. به نظر میآید آمریکا مشغول جنگ ابدی با خودش است».
در بخش دیگری از این کتاب آمده است:«برخی معتقدند که شش ژانویه 2021(حمله به ساختمان کنگره) فقط یک پیشلرزه بوده است؛ مقدمهای برای زلزله مرگبارتر. به همین دلیل است که مجموعه کتابهایی که اخیرا موضوع درگیریهای داخلی و ناآرامیهای سیاسی را مطرح کردهاند، مورد توجه قرار گرفتهاند... آیا هیچ رئیسجمهوری میتواند یک سرزمین تکهتکه را که به طور فزایندهای غیرقابل کنترل میشود، التیام دهد؟ شاید برای کشوری که در چهارم ژوئیه سال ۲۰۲۶ قرار است دویست و پنجاهمین سالگرد تشکیل خود را جشن بگیرد، بهترین امید این باشد که در وضعیت همزیستی مسالمتآمیز باقی بماند؛ که جنگ داخلی سرد آن هیچ وقت گرم نشود. اما آیا میتواند برای مدت طولانی دوام بیاورد؟ این هنوز یک سؤال بیپاسخ است».
«فرانسیس فوکویاما» نظریهپرداز مشهور آمریکایی نیز همصدا با تحلیلگران و صاحبنظران در این کشور لب به اعتراف گشوده است. وی 20 دی 1400 در مقالهای با عنوان «همین یک روز کافی بود تا همه جهان از ما روی برگرداند»، در نیویورکتایمز نوشت:«وضع فعلی...حاکی از کاهش چشمگیر قدرت و نفوذ جهانی آمریکاست... الگوی آمریکایی مدتی است که رو به انحطاط رفته است... بزرگترین ضعف امروز آمریکا ناشی از اختلافات و تفرقه داخلی است». فوکویاما همچنین- شهریور 1400- در مقالهای اذعان کرده بود: «چالش بسیار بزرگتر برای جایگاه جهانی آمریکا، داخلی است، جامعه آمریکا عمیقاً دوقطبی شده و تقریباً نمیتوان در مورد هیچ چیزی اجماع یافت».
حالا به این سوی میدان میآییم. همین چند هفته پیش، یکی از رسانههای منتسب به جریان غربگرا مدعی شده بود که «آمریکا رئیسروابط عمومی دنیاست و برای رفع مشکلات کشور، بهترین راه توافق با آمریکا است». دیگر رسانه منتسب به جریان مدعی اصلاحات در مطلبی نوشته بود «به موازات شرق محوری، تنها راه پیش روی کشورمان، توافق با آمریکاست».
واقعیت این است که جریان تحریف به عنوان جریانی مخرب، در توصیف وضعیت ایران و همچنین در توصیف وضعیت دشمنان قسم خورده ملت ایران و از جمله آمریکا، آدرس غلط میدهد. این طیف، ایران را کشور و ملتی در «لبه پرتگاه» و «گرفتار بحران» و با «آیندهای سیاه و تاریک» معرفی کرده و از سوی دیگر غرب و به خصوص آمریکا را «دولت - ملتی خوشبخت و پیروز» و با «آیندهای درخشان و حسادت برانگیز» جا میزند. بر همین اساس نگاه این طیف به آمریکا نگاهی حقارتآمیز و براساس الگوی منسوخ شده «ارباب-رعیتی» است.
جریان تحریف- به عنوان جریانی آلوده به گرایش غربگرایی، مخالف استکبارستیزی، دارای روحیه اشرافیگری و بریده از مردم- به صورت مستمر آدرس «ناکجاآباد» را میدهد. جناب آقای رئیسی، رئیسجمهور محترم- 5 دی 1400- در توصیف این جریان گفت:«جریان تحریف و شایعهساز با فضاسازیهای کاذب بدنبال ایجاد انحراف در مسیر اصلاح و تحول است.»
شواهد و مدارک متعدد، که به بخشی از آن اشاره کردیم حکایت از این دارد که افول آمریکا روز به روز شدت و سرعت بیشتری میگیرد. آمریکا هم در سیاست داخلی و هم سیاست خارجی در وضعیت بغرنجی قرار دارد.
در نقطه مقابل و بنابر اذعان و اعتراف رسانههای غربی و شرقی و عبری و عربی، جمهوری اسلامی ایران به رغم توطئههای دائم دشمنان و سنگاندازیهای پادوهای دشمن در داخل و همچنین به رغم سوءمدیریت و قصور و تقصیر برخی مدیران، با اقتدار مسیر پیشرفت و تعالی را طی میکند.
در همین راستا رویکرد دولت سیزدهم- در مقایسه با دولت قبل- در سیاست داخلی و سیاست خارجی به طور ملموسی تغییر کرده است. «مدیریت جهادی»، «مردم داری»، «مبارزه با فساد و رانتخواری»، «توجه ویژه به مقوله عدالت»، «سفرهای استانی»، «نهضت ساخت مسکن»، «تحول در بانکداری» و...از جمله تحولات در حوزه سیاست داخلی است. همچنین«پرهیز از چیدن همه تخم مرغها در سبد برجام»، «خلاصه نکردن رفع تحریمها به مذاکرات برجامی»، «پیگیری ویژه خنثیسازی تحریمها»، «دیپلماسی فعال اقتصادی در منطقه»، «تعامل دوسویه و متوازن با شرق» و «خلاصه نکردن دنیا به سه چهارکشور معدود غربی» از جمله تحولات در سیاست خارجی است.
همین رویکرد هوشمندانه موجب شده که صادرات نفتی و غیرنفتی ایران در ماههای اخیر افزایش یافته و مبادلات تجاری ایران با کشورهای همسایه نیز 3 برابر شده است. در همین راستا بانک جهانی که در گزارش خردادماه خود رشد اقتصادی ایران در سال 2021 را 2،1 درصد پیشبینی کرده بود، در جدیدترین گزارش خود- به تاریخ 26 دی 1400- رشد 3،1 درصدی را برای اقتصاد ایران در این سال برآورد کرده است.
در حال حاضر و بنابر تاکید مقامات ارشد، فروش نفت ایران و بازگشت پول آن به شرایط مناسب و غیرقابل بازگشتی رسیده است و بر همین اساس طرف غربی نمیتواند برای امتیازگیری، قول رفع تحریمی را بدهد که بیاثر شده است.
رویکرد دولت سیزدهم در سیاست خارجی موجب شده، «فاکتور زمان» در مذاکرات وین به نفع ایران و به ضرر آمریکا و تروئیکای اروپا در حال سپری شدن است. اینجاست که رمز و راز ضرب الاجلها و دروغهایی همچون «توافق موقت» عیان میشود. آمریکا با شراکت تروئیکای اروپا و با تعیین ضربالاجلهای پوچ و ترفند توافق موقت در پی توقف این روند است. و البته ترفند «مذاکره مستقیم» نیز در همین پازل تعریف میشود.
رهبر معظم انقلاب- 19 دی 1400- با اشاره به استمرار محاسبات غلط آمریکا تاکید کردند:«دستگاه محاسباتی آمریکاییها حقاً و انصافاً معیوب و خراب است». هیمنه پوشالی آمریکا روز به روز بیشتر فرو میریزد و تحلیلگران و اندیشکدههای غربی نیز با استناد به شواهد غیرقابل انکار، صراحتا اعتراف کردهاند که آمریکا در گِل مانده و هر روز بیشتر در باتلاق خودساخته فرو میرود.
حالا در شرایطی که باران سهمگین و سیلآسای بحرانها در کاخ سفید و ساختار حاکمیتی آمریکا، به تصویر روی جلد رسانههای مطرح این کشور تبدیل شده و کلیدواژه «ایالات متفرقه آمریکا» روز به روز بیشتر بر سر زبانها افتاده است، در این سو، نظام جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران روزبهروز بیشتر قلههای افتخار و پیشرفت را طی میکند، جریان غربگرا در خوابی عمیق فرو رفته است و به عبارتی، خود را به خواب زده است.
مسعود اکبری