قدرت نظامی ایالات متحده در طول تاریخ به سیاستگذاران این کشور این امکان را داده تا بتوانند هژمونی خود را بر کشورهای مختلف در سراسر جهان تحمیل کنند. استفاده از ماشین جنگی برای تغییر نظام کشورهای مختلف و اجرای خواستههای آمریکا در این کشورها یک روش معمول بوده که در طول تاریخ توسط واشنگتن دنبال شده است. اما هزینه هنگفت جنگهای نظامی موجب شد تا آمریکا شروع به استفاده از ابزار جدیدی به نام « جنگ نرم » کند.
جنگ نرم آمریکا ضد حزب الله لبنان بعد از اخراج اشغالگران صهیونیست از جنوب لبنان توسط مقاومت، آغاز شد که هدف اصلی واشنگتن از آغاز این چنین جنگی خلع سلاح مقاومت لبنان بود. بعد از جنگ جولای 2006 و شکست خفت بار دیگری که حزب الله به رژیم صهیونیستی تحمیل کرد و موجب آزادسازی لبنان از شر اشغالگران شد، محبوبیت مردمی مقاومت در لبنان و همچنین قدرت آن افزایش پیدا کرده و همزمان با آن جنگ نرم آمریکایی ضد حزب الله نیز تشدید شد.
از سال 2006، آمریکاییها و همچنین صهیونیستها دریافتند که حزبالله را نمیتوان با گزینه نظامی شکست داد. شمار زیادی از مقامات و کارشناسان صهیونیست به این نکته اعتراف میکنند که جنگ نظامی نمیتواند حزبالله را نابود کند و تنها ابزاری که میتواند منجر به تغییر معادلات و ایستادن در برابر حزب الله شود، جنگ نرم است. این جنگ در ابتدا با تاثیرگذاری بر افکار عمومی مردم لبنان و به ویژه طرفداران مقاومت و سپس آغاز محاصره و جنگ اقتصادی ضد مقاومت شروع می شود.
کار بر روی این جنگ توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی بعد از جنگ جولای 2006 به شدت و با شتاب آغاز شد و همزمان با گسترش انقلابهای رنگی در جهان عرب، جنگ نرم آمریکا ضد مقاومت لبنان نیز شدت یافت. «جفری فلتمن» سفیر پیشین آمریکا در لبنان در سال 2010 در برابر کنگره اعتراف کرد که واشنگتن 500 میلیون دلار در این جنگ نرم ضد حزب الله هزینه کرده است. «دیوید هیل» فرستاده سابق ایالات متحده در لبنان نیز فاش کرد که تاکنون آمریکا میلیاردها دلار برای اجرای برنامههای خود در لبنان صرف کرده اما نتیجه مورد انتظار را به دست نیاورده است.
طبق تحقیقات و مدارک مستند افشا شده در کتاب «جنگ نظامی آمریکا علیه حزب الله» و همچنین با توجه به نقشی که سفرای مختلف آمریکا در لبنان دنبال میکردند می توان گفت که دولت آمریکا در جنگ نرم خود علیه حزب الله لبنان چندین تیم کاری دارد که بارزترین آنها شامل موارد زیر هستند: آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، وزارت خارجه ایالات متحده و سفارتخانه این کشور در لبنان، آژانس توسعه بین المللی آمریکا، ادارات و دفاتر دیپلماسی عمومی واشنگتن، وزارت جنگ آمریکا (پنتاگون) و دانشگاه آمریکایی در بیروت.
مهره اولیه واشنگتن در این جنگ استفاده از انجمنهای وابسته به خود برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی لبنان و به ویژه مناطق شیعه نشین این کشور است. «تیم واینر» نویسنده غربی در کتاب «میراثی از خاکستر، تاریخ سیا» اشاره کرده که دولت آمریکا هر زمان که ماشین نظامی، سیاسی و اطلاعاتی خود را ناتوان ببیند برای ضربه زدن به دشمنان خود و تخریب وجهه آنها به ابزارهای داخلی ضد کشورهای مختلف متوسل میشود.
ایالات متحده که جنگ نرم خود ضد مقاومت در لبنان را توسط ابزارهای داخلی در این کشور به راه انداخته همواره در حال مانور دادن بر این ادعاست که «حزب الله یک گروه مقاومتی نیست و تنها متحد ایران در لبنان است». آمریکا برای گسترش این ادعاهای واهی خود اصطلاحات متعددی تعیین کرده که توسط ابزارهای داخلی آن در لبنان به کار می رود.
البته باید به این نکته اشاره کنیم که در سایه فتنه افروزی مستمر مهرههای آمریکا و متحدان آن در داخل لبنان، این جنگ نرم در برخی از مراحل خود موفق بوده است؛ اما حزب الله به لطف مصلحت اندیشی رهبری این جنبش و خدمات صادقانه که در اختیار مردم لبنان قرار داده تا حد زیادی موفق به مقابله با این جنگ شده است.
طبق دیدگاه نظریه پردازان و تحلیلگران، محاصره و تحریم اقتصادی یکی از مبانی اصلی جنگ نرم آمریکا ضد کشورهای مختلف است و به طور گسترده توسط دولتهای متعدد ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفته است. در واقع جنگ اقتصادی امروز به سلاحی در دست واشنگتن تبدیل شده که علیه مردم در سراسر جهان از آن استفاده میکند. وجه اشتراک جنگ نرم و جنگ اقتصادی آمریکا ضد کشورهای مختلف از جمله لبنان در این است که در هیچ یک از آنها از ابزار نظامی استفاده نمی شود؛ اما در هر صورت آمریکاییها مجبورند هزینه زیادی برای آن بپردازند.
جنگ اقتصادی آمریکا ضد لبنان از سالهای گذشته با شدت زیادی دنبال میشود و واشنگتن در این جنگ ناعادلانه، از روایتهایی استفاده میکند که آثار جنگ نرم را به همراه دارد؛ روایتهایی که آمریکا میخواهد از طریق آن مقاومت را عامل بحران اقتصادی لبنان معرفی کند. ایالات متحده در حالی این روش را در لبنان دنبال میکند که کاملا میداند بحران مالی و اقتصادی این کشور ناشی از سیاستهای چند دهه گذشته مهرههای آمریکا بوده است.
شکست جنگ نرم آمریکا ضد حزبالله در ابعاد فرهنگی و فکری و عدم تاثیرگذاری آن بر محیط مقاومت موجب شد تا واشنگتن این جنگ نرم را با یک جنگ اقتصادی ضد لبنان در هم بیامیزد.
بعد از سال 2019 واشنگتن دریافت که لبنان به سمت فروپاشی اقتصادی در حال حرکت است و به همین دلیل با استفاده از ابزارهای خود در داخل لبنان به بحران اقتصادی و مالی این کشور دامن میزند؛ به ویژه بعد از انتخابات پارلمانی 2018 و شکست متحدان واشنگتن در کسب اکثریت پارلمانی.
در سایه سیاستهای اشتباه مستمر از دهه نود، فروپاشی اقتصادی در لبنان یک موضوع قابل پیش بینی بود؛ اما در مرحله کنونی طرفهای خارجی از جمله آمریکا برای بهرهبرداری از این بحران لبنان ضد مقاومت تلاش میکنند. از این رو میتوان نتیجه گرفت که جنگ اقتصادی یکی از جنبههای جنگ نرم است که واشنگتن از آن ضد حزب الله و با هدف خلع سلاح آن استفاده میکند.
ایالات متحده از طریق سیاستهای مالی که برای محاصره لبنان اتخاذ کرده بود، در لبنان مداخله کرد و همین امر باعث تشدید بحرانهای آن شد. واشنگتن در این مسیر برنامهها و مکانیسمهایی را برای هدف قرار دادن پول ملی و بخشهای حیاتی لبنان به کار گرفته که شامل موارد زیر است:
-برنامه موسسات مالی بین المللی به رهبری بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول برای تحمیل شرایط غیرممکن به دولت لبنان در ازای دریافت وامهایی تحت عنوان کمکهای تسریعشده به این کشور که صرفاً موجب افزایش بدهیهای لبنان و قرار گرفتن آن تحت قیمومیت سازمانهای وابسته به آمریکا میشود.
- استفاده از موسسات مالی بینالمللی به عنوان اهرم فشار جهت اعطای وام به لبنان به بهانه توسعه زیرساختهای این کشور ؛ مشروط به اینکه پروژههای مذکور توسط نهادهای آمریکایی اجرا شود.
- حق وتو آمریکا برای جلوگیری از رفتن لبنان به سمت سایر کشورها و جذب سرمایه گذاری آنها اعم از روسیه، ایران، چین و حتی برخی از کشورهای اروپایی.
-بازی با نرخ ارز و ضربه زدن به پول ملی لبنان از طریق شرکتهای صرافی و واسطه های آمریکایی و همچنین قاچاق مبلغ زیادی پول از لبنان به خارج از این کشور.
آنچه که این جنگ نرم و جنگ اقتصادی آمریکا ضد لبنان را خطرناک تر میکند استفاده از شبکههای اجتماعی و تحریف افکار عمومی به سمت متهم کردن حزب الله در بحرانهای لبنان است. در حالی که در شرایط بحرانی لبنان همچون بحران سوخت و دارو و کالاهای اساسی، حزبالله اولین طرفی بود که برای کمک به مردم پیش قدم شد و در واقع آمریکا و ابزارهای آن عامل اصلی به وجود آمدن این بحران بودند، انجمنها و شبکههای اجتماعی وابسته به واشنگتن تلاش میکنند این موضوع را کاملاً برعکس جلوه دهند.
تحلیلگران معتقدند که این جنگ آمریکا ضد لبنان در نتیجه محدود شدن گزینههای آمریکا در مقابله با حزبالله رخ میدهد، بهویژه که واشنگتن میخواهد حزب الله را تضعیف کرده و از تامین امنیت رژیم صهیونیستی اطمینان حاصل کند؛ چرا که این رژیم در حال حاضر آمادگی ورود به هیچگونه تقابل نظامی در منطقه را ندارد. از همین رو آمریکا میداند که سیاست فشار حداکثری برایش بهتر از گزینه جنگ نظامی است.
اما با همه این وجود واشنگتن در این جنگ به طور کامل به هدف خود نرسیده و نتوانسته است محیط مقاومت را علیه خود تغییر دهد. اکنون نیز هرچه بیشتر به زمان برگزاری انتخابات پارلمانی لبنان نزدیکتر میشویم، ابعاد تازهتری از این جنگ آمریکایی روشن میشود.