۱- در یک هفتهای که از دور دیگری از مذاکرات وین گذشت، خبرها و تحلیلهای متناقضی منتشر و القاء و پروپاگاندا شد، از خوشبینی و سازنده بودن تا شکست و ناامیدی، از عقبنشینی و انعطاف اروپاییها و تا زیادهخواهی آنها! البته هر دو روایت را میتوان پذیرفت، زیرا اولا؛ این به حرکت زیگزاگی و مواضع پرتناقض و نامنسجم اروپاییها که آمریکا را نمایندگی میکنند، برمیگردد. ثانیا؛ موضع ایران بدون هیچگونه زیادهخواهی ثابت و روشن میباشد و هیچگاه پیشنویس قبلی مذاکرات را رد و نفی نکرده و پیشنهادهای خود را بر اساس همان پیشنویسها و برجام ارائه کرده است. لذا بعد از دور هفتم مذاکرات رسانههای غربی- صهیونیستی تلاش کردند مذاکرات وین را تحت عنوان زیادهخواهی ایران، شکستخورده بازنمایی کنند و اکنون نیز برای ترساندن ایران القاء میکنند ممکن است این دور آخر مذاکرات باشد و قسعلیهذا...! اما بعد از اینکه کشورهای اروپایی مجبور شدند به وین برگردند، اولا؛ در طول مذاکرات با کمال تعجب با عزم بیشتر و مقاومت تیم ایران روبه رو شدند که این فضاسازیها در اراده جدی آنها برای اجرای کامل برجام و دریافت تضمین جهت عدم نقض مجدد آن، هیچ اثری نگذاشته و مصممتر از گذشته آماده گفتوگو هستند. ثانیا؛ این برگشت موج فضاسازیهای صهیونیستها در چارچوب اتهامزنی و واهیگویی علیه جمهوری اسلامی را فرونشاند.
۲- حال علیرغم این فضاسازیها مذاکرات وین همچنان ادامه دارد، به طوری که اولا؛ آنچه در اتاق مذاکرات روی میدهد با آنچه در رسانهها و اظهارات سیاسی بیرون اتاق گفته میشود، تفاوت فاحشی دارد و بیانیهها و نشستهای دوجانبه و چندجانبه، نشستهای شورای امنیت سازمان ملل با گزارش برجامی و شورای همکاری خلیجفارس با تکرار ادعاهای گذشته، سفرهای مقامات صهیونیستی به واشنگتن و آمریکایی به منطقه با گزافهگوییها و نهایتا فضاسازیها برای دادن امتیازات بیشتر براساس این نمایشهای دیپلماتیک! در بیرون از اتاق وین تاکنون هیچ تاثیری در روند مذاکرات و بر اراده تیم ایرانی برای لغو تحریمها نگذاشته و همین امر هم موجب سردرگمی کشورهای اروپایی شده و هم نشانه سردرگمی آمریکاست. با توجه به این سردرگمیها شاهد تغییر ناگهانی در موضع اولیه انگلیس و فرانسه و آلمان بودیم که با باختن قافیه به منطق ایران در برداشتن تحریمها، متوسل به ادعاهای تکراری غیرقابل پذیرش و خارج از حیطه مذاکرات وین درباره مسائل دفاعی و راهبردی جمهوری اسلامی شدند، که پاسخ روشن جمهوری اسلامی را در این باره بارها شنیدهاند. اما علت اصلی این سردرگمی اروپاییها، نمایندگی کردن آمریکاست که مواضعی شترمرغی از خود بروز میدهند، چرا که نه ارادهای از خود دارند و نه خواستهای آمریکاییها قابل تحقق است. به قول هاینز گارتنر رئیس شورای مشورتی امنیت اتریش بهعنوان میزبان مذاکرات «اروپاییها در اصل از همان اول گامها را با آمریکا هماهنگی میکردند، اما نگرانند که آمریکا با طولانی کردن گفتوگوها به دنبال مذاکره محرمانهِ دور از انتظار با ایران باشد»! لذا این سردرگمیها موجب تناقضگویی آنها نیز شده است، که از دولت ایران میخواهند «برای همیشه» و «به طور کامل» به برجام پایبند باشد، حال آنکه از یک طرف خودشان به بهانه نظام حاکم بر آمریکا نمیخواهند درباره پایبندی همیشگی به توافق تعهدی بدهند و از طرف دیگر میخواهند برخی تحریمها را اندکاندک و نه کامل، آن هم تعلیق و نه لغو کنند که چنین چیزی از نظر ایران مردود و چالش بزرگ آمریکاست.
۳- برای اینکه سیاست نظام در گره نزدن اقتصاد کشور به فرجام برجام، موفقیتآمیز باشد، علاوهبر سیاستها و اقدامات اقتصادی و دیپلماتیک، لازم است هم تیم مذاکرهکننده و دولت؛ و هم رسانههای کشور بخصوص صداوسیما راهبرد «حساسیت زدایی جامعه از مذاکرات» را در دستور کار خود قرار دهند. چراکه حتی اگر در دورهای بعدی هم به توافق احتمالی برسند، اقتصاد کشور با توجه به حجم خسارتهای باقی مانده از عملکرد هشت سال گذشته به چند سال زمان نیاز دارد تا به رشد برسد و هرگونه توافقی به جز آثار روانی، آثار عملی آنی برای معیشت مردم نخواهد داشت. در این خصوص چند نکته مهم: اولا؛ سناریوی اصلی آمریکا «فرسایشی کردن مذاکرات» با دو هدف، یکی پاک کردن سابقه فریبکاریهای گذشته و «حساسیتزدایی» از بدعهدیهای خود بدون پرداخت هزینه آن و دوم «حساسیتزایی» برای برجام و حفظ و تقویت این حساسیت جامعه و افکارعمومی برای گره زدن اقتصاد کشور به نتایج مذاکرات طولانی مدت و معطل نگه داشتن ایران پای میز مذاکرات با «امید کاذب تعلیق تحریمها» و همچنین حفظ فضای ترس در افکارعمومی و فضای اقتصادی دیگر کشورها برای ممانعت از هرگونه برقراری روابط تجاری – اقتصادی با جمهوری اسلامی است. خباثت اعمال تحریمهای جدید همزمان با برگزاری مذاکرات نیز در همین جهت است. ثانیا؛ تیم مذاکرهکننده باید در عین حال که «حسن نیت» خود را حفظ و آشکار میکند، تا زمان آشکار شدن ملموس نتایج مذاکرات، با بدبینی و بیاعتمادی کامل هم در اتاق وین و هم در بیرون و در فضای رسانهای حاضر شود و از اظهار خوشبینی کاذب نسبت به هرگونه نتیجه مذاکرات به شدت پرهیز کند. چراکه در طول حداقل ۸ سال گذشته ملت ایران جز فریبکاری، هیچگونه اقدامی که بیانگر خوشبینی و سازنده بودن باشد از طرف مقابل مشاهده نکرده است. ثالثا؛ باید هوشیار و مراقب بود که زمینهای برای فضاسازی علیه تیم مذاکرهکننده از سوی غربیها و صهیونیستها فراهم نشود.
به عنوان مثال پس از دور هفتم مذاکرات با فریبکاری طرف مقابل، با محرمانه نگه داشتن تاریخ و روز مذاکرات در هفته بعد(دور هشتم)شرایط و امکان فضاسازی در جهت القای فریبکارانه «شکست و ناامیدی مذاکرات» و «بعید بودن برگزاری دور بعد» فراهم شد و تا حدودی نیز تاثیر خود را در بازار ارز گذاشت! در حالی که میشد با اعلام صریح روز توافق شده مذاکرات بعدی؛ جلوی این سناریوی آمریکاییها و تلاطم بازار ارز را گرفت. و یا تقلیل تاکتیکی موضع لغو «همه تحریمها» به «تحریمهای مغایر برجام و یا تحریمهای ترامپ و...» در بیان و کلام، میتواند موجب فراهم شدن فضاسازی برای تضعیف قدرت چانهزنی دیپلماتیک و همچنین ایجاد تردید در حقانیت و قاطعیت تیم مذاکرهکننده شود. رابعا؛ با توجه به تمرکز ایران بر دیپلماسی اقتصادی و ائتلافهای تجاریِ منطقهای و بینالمللی و دست برتر محور مقاومت در تحولات منطقه، ایران بزرگترین برنده مذاکرات وین است، چه این مذاکرات نتیجهبخش باشد و چه شکست بخورد. چون اگر آمریکا شروط و مطالبات قانونی و مشروع ایران را برای لغو کامل تحریمها بپذیرد، این یعنی برد بزرگ ملت ایران! درغیراین صورت ایران با خنثیسازی تحریمها و بهبود وضع اقتصادی، به برنامه هستهای خود نیز ادامه میدهد و غنیسازی اورانیوم را از ۶۰ درصد، در صورت نیاز به ۹۰درصد هم میرساند و به یک قدرت هستهای جهانی تبدیل میشود و این یعنی شکست بزرگ آمریکا! بدون شک محاسبات ایران در این خصوص کامل و حقیقت امر این است که ایران در شرایط فعلی فقط به لغو تحریمها با شروط خود نه براساس دیکتههای آمریکا نیاز دارد. به قول الدیک دیپلمات سابق آمریکایی «با توجه به موقعیت قویتر و بهتر ایران در مذاکرات، بایدن نبرد بسیار سختی در پیش دارد!» خامسا؛ اروپاییها میدانند که ایران در استفاده از حق قانونی خود در برجام مصمم است، چه تحریمها برداشته شود و چه نشود! چون در برجام به رفع همه تحریمها به عنوان حق جمهوری اسلامی تصریح شده و اگر ملت ایران به این حق خود برسد، قطعاً نیازی نیست از حق برجامی دیگر خود استفاده کند. اما اگر به این حق خود نرسد، براساس بندهای ۲۹ و ۳۹ برجام حق دارد در صورت عدم ایفای تعهدات طرف مقابل، تعهدات خود را کاهش دهد. لذا جمهوری اسلامی براساس لغو یا عدم لغو تحریمها و در هر دو صورت براساس مفاد برجام عمل میکند و ناقض برجام نخواهد بود و به گفته مذاکرهکننده ارشد ایران «مسیر دیپلماسی و عمل به تعهدات جاده دو طرفه است و ایران در مسیر یک طرفه گام برنخواهد داشت.»
۴- اما نکته مهم درباره ادعای آمریکاییها و غربیها مبنی بر اینکه «زمان رو به پایان و این آخرین فرصت است»، باید گفت خود آنها در «تنگنای زمان» قرار گرفتهاند. اولا؛ از موفقیت دیپلماسی اقتصادی و سرعت پیشروی برنامه هستهای ایران به موازات مذاکرات به شدت نگرانند. برهمین اساس از ایران خواستند پیشروی برنامه هستهای را در زمان مذاکرات متوقف کند. اما به سه دلیل مهم با مخالفت ایران روبهرو شدهاند: یک- تجربه تلخ برجام و سوابق مذاکرات به ایران آموخته است نباید به وعدههای این کشورها درخصوص دستیابی به توافق اعتماد کند. دو- آمریکا خودش مزورانه به موازات مذاکرات، از اعمال تحریمها علیه ایران دست برنداشته و هر هفته تحریمهای جدیدی اعمال میکند. سه- ایران بهطور منطقی تصمیم گرفته منتظر مذاکرات و نتایج آن نماند، تا همچون هشت سال گذشته فریب نخورد. ثانیا؛ بایدن و دموکراتها با توجه به تنگنای زمانِ نزدیک شدن به انتخابات میاندورهای، بیشتر مورد انتقاد و حمله جمهوریخواهان قرار میگیرند و نگران باخت نتایج انتخابات هستند. ثالثا؛ با توجه به تعطیلات کریسمس پیشبینی میشود ادامه مذاکرات وین به سال ۲۰۲۲ موکول شود، اما چون تاکنون تلاش داشتند برای ایران ضربالاجلسازی کنند، لذا در افکارعمومی داخلی و خارجی در تناقضی قرار میگیرند که پاسخی برای آن ندارند و آن آشکار شدن کامل بیاعتباری گزینههای دیگرشان است.
دکتر محمدحسین محترم