امیرمحمد اسماعیلی، محمدرضا الکائی: دور جدید مذاکرات وین به منظور برچیدن تحریمها پس از یک وقفه پنج ماهه در روز دوشنبه ۲۹ نوامبر (۸ آذر) آغاز شد. شرکت کنندگان در مذاکرات ایران و گروه ۱+۴ (فرانسه، انگلیس، روسیه، چین و آلمان) در جلسات و نشستهایی در سطوح مختلف در دو حوزه برچیدن تحریمها و موضوعات هستهای به بحث و بررسی در مورد متون پرداختند.
به دنبال این نشستها کارگروه برچیدن تحریمها و بعد از آن هم کارگروه هستهای در سطح کارشناسان تشکیل جلسه داد و در نهایت هیأت مذاکره کننده ایرانی به ریاست علی باقری دو سند به طرف مقابل ارائه کرد که شامل برچیدن تحریمها و موضوعات هستهای بود. این مذاکرات فشرده بعد از پنج روز با توافق طرفین به منظور مشورت هیئتهای مذاکره کننده با مقامات عالیرتبه در کشور خود به طور موقت متوقف شد.
نمایندگان ایران و گروه ۱+۴ (انگلیس، فرانسه، روسیه و چین و آلمان) پس از این وقفه کوتاه چند روزه، روز پنجشنبه ۹ دسامبر مذاکرات را از سر گرفتند. ایران با دست پر در مذاکرات حاضر شده و هدفش رسیدن به یک توافق خوب است. تهران بر رفع کامل و مؤثر تحریمهای ظالمانه که سالهاست علیه کشور و ملت ایران اعمال شده اصرار دارد و بارها اعلام کرده است برای رسیدن به توافق خوب جدی است. پیشنهادهای ارائه شده از سوی ایران جدیت کشور در خصوص مذاکره و توافق را نشان میدهد.
در همین رابطه خبرگزاری ما گفتگویی با «ریچارد فالک» متخصص حقوق بین الملل و استاد افتخاری دانشگاه پرینستون در آمریکا انجام داده است که از نظر میگذرد:
*ایران مواضع سازندهای در قبال موضوع هستهای خود اتخاذ کرده و هیئتی را برای شرکت در دور جدید مذاکرات با هدف برچیدن تحریمها به وین اعزام کرده است. با این حال، آمریکا و کشورهای غربی همچنان از ایران به دلیل عدم جدیت کافی در مذاکرات انتقاد میکنند. نظر شما در این رابطه چیست؟
ارزیابی اظهارات عمومی هر دو طرف با اشاره به مذاکرات وین دشوار است. به نظر میرسد این یک ارتباط پیش از مذاکره با پلتفرمهای رسانهای و افکار عمومی است و همچنین در مورد ایالات متحده راهی برای کاهش انتقادات اسرائیل برای هرگونه مذاکره با ایران است که ممکن است به بازگرداندن توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام)، پایان تحریمها یا بهبود روابط بین دو کشور منجر شود. ما نمیدانیم که انگیزه آمریکا و ایران برای دستیابی به یک نتیجه توافق شده چقدر است. با مطرح شدن پیش شرطهای مربوط به توافق در مذاکرات، میزان انعطاف پذیری مذاکره و خطوط قرمز آشکارتر خواهند شد.
با اذعان به این ابهام، معتقدم بار اصلی بر دوش آمریکا است تا صداقت و اعتبار خود را نشان دهد. در سال ۲۰۱۸، ایالات متحده به طور رسمی و یکجانبه از این توافق خارج شد. ترامپ به محض انتخاب شدن در سال ۲۰۱۶، این توافق را رد کرد و متعاقباً مجوز عملیاتهای مخفیانه غیرقانونی مختلف را در نقض حقوق حاکمیت ایران و همچنین حمایت از تهدیدات و استفاده از زور اسرائیل علیه ایران، صادر کرد. از این نظر، بسیار حیاتی است که ایالات متحده حسن نیت خود را نشان دهد، از جمله تمایل به ارائه نوعی ضمانت در برابر خروج دوم از برجام که ممکن است با اعمال مجدد تحریمها در صورت بازگشت حزب جمهوری خواه به قدرت در سال ۲۰۲۵ همراه شود. تعهد آمریکا به مخالفت با هرگونه اقدام خصمانه آینده اسرائیل علیه ایران قابل استقبال خواهد بود.
*ایران اصرار بر برچیدن تمام تحریمهای مرتبط هستهای دارد. آیا آمریکا چنین کاری انجام خواهد داد؟ در واقع، اراده سیاسی واقعی در طرف آمریکایی برای حصول یک توافق میبینید؟
معتقدم که آمریکا به دنبال ثبات در خاورمیانه است. سوال این است که آیا واشنگتن آمادگی دارد تا بهای دیپلماتیک و سیاسی داخل این کشور را درباره افزایش اصطکاک با اسرائیل بپردازد یا خیر و این مسئله به دلیل مشکلات بیشتر با متحدان اسرائیل در کنگره تشدید شده است که ادعای تضعیف «روابط ویژه» ای را دارند که ایالات متحده مدتها است با اسرائیل حفظ کرده و دولت بایدن نیز مجدداً آن را تأیید کرده است. این مسئله بیش از آنکه نشانه فقدان اراده سیاسی برای دستیابی به توافق باشد؛ حاکی از نیاز آشکاری است که آمریکا برای ایجاد توازن بین مزایای حاصل از این توافق در برابر واکنش به شدت منفی جمهوریخواهان طرفدار ترامپ، حس میکند. پس از خروج دردسر ساز نیروهای آمریکایی از افغانستان، بایدن نسبت به ادعای جناح راست ایالات متحده مبنی بر اینکه وی تصویری از ضعف آمریکا و افول جهانی اش ارائه میدهد، نیز حساس شده است.
*ایران بارها تاکید کرده است که هدف اصلی این دور از مذاکرات برچیدن تحریمها علیه ایران و بازگشت فعالیتهای اقتصادی و تجاری ایران به روال عادی است. این درخواست ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
گمان میکنم اصالت و توجیه این مطالبه از سوی ایران صادقانه و شایسته احترام است و طبق قوانین بینالمللی و منشور سازمان ملل متحد الزامی شده است. مسلماً، ایران هیچ اشتباهی انجام نداده است که مستلزم اقدامات تنبیهی یا قلدری و تهدیدی باشد که در رویکرد «فشار حداکثری» به ریاست جمهوری ترامپ تعبیه شده است. تهدید یا استفاده از زور به عنوان یک تاکتیک دیپلماسی غیرقانونی است و ایران دائماً توسط چنین تاکتیکها و اعمال تحریمهایی که مانع از سرمایهگذاری و تجارت خارجی توسط کشورهای ثالث شده، مورد تهدید و هدف آسیبهای اقتصادی و بیثباتی سیاسی قرار گرفته است.
*ایران میگوید متن برجام ۲۰۱۵ باید سنگ بنای مذاکرات وین باشد اما طرف مقابل در واقع دنبال برجام جدید ۲۰۲۱ است. این مطالبات بیش از حد را چگونه ارزیابی میکنید؟
از نظر ظاهری، این خواستههای ایالات متحده با توجه به اینکه اقدام یکجانبه و بی دلیل این کشور بود که به شکست ترتیبات توافق شده در چارچوب برجام ۲۰۱۵ انجامید، غیر منطقی است. از نظر سیاسی نباید از ایران انتظار داشت که شرایط و اجبار و قیود تازه ای را بپذیرد که محدودیتهای جدیدی را بر آزادی عمل اش در نسخه جدید ۲۰۲۱ یا ۲۰۲۲ توافق قبلی اعمال میکند.
توجیه آنها برای ارائه شروط جدید، با استناد به پیشرفتهای فنآوری ایران، افزایش توانمندیهای غنی سازی و این ادعا مطرح میشود که ایران با برخورداری از دانش لازم، فاصله خود را تا دستیابی به سلاح هستهای کوتاهتر کرده است. این در حالی است که مدیر سیا (CIA) اخیراً اذعان کرد که هیچ مدرکی دال بر اینکه ایران به دنبال توانایی (ساخت) سلاح هستهای است، وجود ندارد. با این حال، به انقضای توافق ۲۰۱۵ که موعد آن (طبق بند غروب آفتاب) سال ۲۰۳۰ است چیزی نمانده و همین مسئله موجب میشود که به ویژه از سوی اسرائیل و طرفداران افراطی منع اشاعه، به آمریکا فشار بیاید تا اصرار کند که موعد انقضای برجام به ۲۵ سال آن هم از زمان امضای توافق جدید، افزایش یابد.
*دولت بایدن میگوید تضمین نمیکند که ایالات متحده از توافق احتمالی آینده مانند آنچه ترامپ انجام داد، خارج نشود و حتی برخی در واشنگتن تهدید میکنند که هر توافقی را که بایدن ممکن است به دست آورد را از بین خواهند برد. موضع آمریکا و تأثیر آن بر روند مذاکرات را چگونه ارزیابی میکنید؟ رقابتهای داخلی ایالات متحده چگونه ممکن است شانس دستیابی به یک توافق هستهای خوب را از بین ببرد؟
گمان میکنم که خطر ایجاد مانع در آینده برای این توافق، در داخل ایالات متحده بسیار زیاد است. چشم انداز موفقیت انتخاباتی جمهوری خواهان در انتخابات ۲۰۲۲ و ۲۰۲۴ را نمیتوان نادیده گرفت.
چنین نتیجهای بدون شک فشارها را برای بازگرداندن رویکرد ترامپ به ایران و یک رویکرد کلی به سیاست خاورمیانه که بیشتر همراستا با ترجیحات اسرائیل است، افزایش میدهد. شاید به این دلیل باشد که بایدن به مسائل داخلی، از جمله کووید ۱۹، بودجه عمومی زیرساختها (جادهها، پلها، فرودگاهها، انرژیهای تجدیدپذیر) و بهبود روابط نژادی اولویت میدهد و اینکه ایالات متحده همچنان به رویکرد سرسختانه خود در رابطه با مذاکرات وین در مورد مسائل هستهای و همچنین در رابطه کلی اش با ایران پایبند است. در عین حال، به نظر میرسد که دولت ایالات متحده در صورت شکست مذاکرات، درگیر مدیریت بحران خواهد شد و ممکن است بر این باور باشد که در صورت حفظ وضعیت موجود با ایران، اهرم فشار بیشتری برای مهار اسرائیل خواهد داشت، به این معنی که توافق جدیدی وجود ندارد و تحریمها هم برچیده نمیشود. گمان میکنم که این مسئلهای خطرناک خواهد بود و منجر به بدتر شدن اوضاع در خاورمیانه میشود که میتواند موجب بروز جنگ علنی شود.