ماجرای نازیلا و ربع پهلوی و رازهای مگوی شاهزاده متوهم!

به گزارش افکارنیوز به نقل از رجانيوز، نازی کاویانی (از کارکنان مبرز صدای آمریکا، VOA) به یکی از دوستانش اظهار کرده است که چندی پیش یک شب را با رضا ربع پهلوی گذرانده و شاهزادهی متوهم در آن شب بسیاری از رازهای مگو را برای او گفته است؛ بخصوص وقتی که مستی بر او غلبه کرده بود، خیلی راحت و صریح بسیاری از نقطه نظراتش را بیان کرد.

کاویانی ادامه می‌دهد که شاهزاده به من گفت که من نیازمند کمک افرادی مثل شما هستم، افرادی که بفهمند من چه می گویم و حرف‌هایم را منعکس کنند.

از جمله نکات دیگری که کاویانی از قول ربع پهلوی بیان کرده است:

- مشکل من آن است که بسیاری از افرادی که دورم هستند، از افراد پیر و فرتوت نسل قبلی هستند که هیچ چیز از تحولات روز را نمی‌فهمند در حالی‌که جامعه امروز ایران، جامعه جوانی است و دوست دارد با نسل جوان‌ها کار کند نه با دایناسورهایی که حتی در زمان پدرم هم پیر بودند چه رسد به حالا که ۳۳ سال از آن روزها گذشته است.

- موضوع شکنجه را که در مورد زمان حکومت پدرم می‌گویند، من اصلاً قبول ندارم. در ساواک اصولاً نمی‌گذاشتند آدم‌های بد وارد بشوند. حتی می‌توانم بگویم که در آن سازمان، اغلب قریب به اتفاق افرادش آدم‌های وطن پرستی بودند که کارهای‌شان را به بهترین نحو انجام می‌دادند. حداکثر آن است که یکی دو نفر تندروی کرده باشند که برای سازمانی با آن عظمت، خیلی طبیعی بود. اما موضوع شکنجه اصولاً حرف مفتی است. مثلاً وقتی الآن در همین کشورهای دموکراتیک غربی یک عمل تروریستی انجام می‌شود و فرد تروریست را دستگیر می‌کنند، تلاش می‌کنند حقایق را از او دربیاورند تا از مرگ افراد بیشتر جلوگیری کنند. به نظر من به هر ترتیب و با هر روشی از او اطلاعات بگیرند کاملاً درست و موجه است و نمی‌توان لفظ شکنجه را برای آن به‌کار برد. در حکومت پدرم هم همین بود! و پرویز ثابتی جز همین نگاه و همین خدمت، گناهی نداشت اما این همه علیه او جوسازی می‌کنند و او هم برای دفاع از خودش مجبور می‌شود بعضی حرف‌های احمقانه را بزند.

- من روی نیروهای ایرانی مقیم امریکا خیلی نمی‌توانم حساب کنم چون اکثر قریب به اتفاق آن‌ها یا منفعت طلب، یا کار چاق کن یا عیاش و زن‌باره و الکلی یا جمع همه‌ی این‌ ویژگی‌ها را یک‌جا دارند. تازه از سیاست هم هیچ نمی‌فهمند. به‌همین خاطر از کادر سیاسی اروپا استفاده می‌کنم. ۹۰ درصد کادر من در اروپاست و البته حلقه اول من محدود است به اکتیویست‌ها و ژورنالیست‌ها. شما ببینید که بی‌بی‌سی فارسی هیچ‌وقت ادعا نمی‌کند که عاشق و شیفته‌ی ماست اما خدمتی که به ما می‌کند، هیچ‌یک از این تلویزیون‌های فارسی زبان احمق و نفهم که در امریکا هستند نمی‌توانند بکنند. بگذریم که آن‌ها جز فحش و بدبختی برای خانواده‌ی ما هیچ نفعی ندارند. البته علاوه بر تن‌پرور بودن ایرانیان ساکن امریکا، مشکل دیگر قابلیت‌های بالای نفوذ رژیم در این جماعت است که چون در امریکا سفارت خانه و دم ودستگاه ندارد، تا توانسته از این جماعت خائن، جاسوس استخدام کرده. شما مطمئن باشید که رژیم در امریکا بیشتر از اروپا بین ایرانیان نفوذی دارد. بخصوص با آمدن این اطلاح‌طلب‌ها که بعضی‌هاشان نفوذی تمام عیار هستند و کشور میزبان(بخوانید CIA) هم نسبت به نفوذی بودن بعضی از آن‌ها به ما هشدار جدی داده است.

- البته افراد مطمئن هم بین آن‌ها زیاد هست. این مجتبی واحدی، بی‌سواد و بدبخت است اما فرد کاملاً مطمئنی است. امریکایی‌ها هم او را تأیید کرده‌اند و به‌همین خاطر من به او وقت ملاقات دادم. جلسه‌ی خوبی با هم داشتیم و بعدش هم اطلاح‌طلبان دیگری را هم با من مرتبط کرد. از طریق این نوع ارتباطات مستقیم فهمیدم که ما با اصلاح‌طلبان ایرانی هم می‌توانیم تفاهم کنیم و فعالیت مشترک داشته باشیم.

- ما معتقدیم که همه مخالفین رژیم را باید با هم متحد کرد. قبلاً فقط با مجاهدین خلق(بخوانید منافقین) حاضر به همکاری نبودیم که امروز با آن‌ها به توافق رسیده و همکاری داریم. هم تئوری‌های اطلاح‌طلبان برای مبارزه با جمهوری اسلامی قابل استفاده است هم روش‌های مجاهدین خلق. ضمن اینکه این‌ها به اطلاعات بسیار خوبی از رژیم دسترسی دارند که حتی امریکایی‌ها هم از اطلاعات آن‌ها استفاده می‌کنند(البته در این‌جا مشخص نیست که مراد رضا پهلوی، اطلاعات منافقین است یا اطلاح‌طلبان که مورد استفاده امریکا قرار می‌گیرد)

- من امروز شبکه وسیعی از وبلاگرها و فعالیت‌های اینترنتی دارم که حلقه سلطنت‌طلب‌های قدیمی اصلاً این حوزه از فعالیت سیاسی را نمی‌فهمند و هنوز به فکر مبارزه با روش قرن گذشته هستند. این‌ها هیچ‌وقت " به روز " نخواهند شد. مرده‌اند اما خودشان باور نمی‌کنند! این‌ها به خاطر پول پدرم به من چسبیده‌اند و خودشان را رسماً شریک آن پول‌ها می‌دانند در حالی‌که آن پول‌ها که نامحدود نبود. بخش عظیمی از آن سرمایه‌ها را تا به حال صرف مبارزه با جمهوری اسلامی کرده‌ایم! مادرم هم مواجه با همین توقعات است. این جماعت سلطنت طلب مادرم را هم …(به دلیل رکیک بودن لفظ به‌کار برده شده از درج آن معذوریم).

- مادرم هم خیلی پیر و شکسته و هم از دست این جمع دورویی که دورش جمع شده اند، کاملاً بریده و روحیه‌اش را از دست داده؛ لذا مرتباً به من می‌گوید و برایم پیغام می‌فرستد که وارد فعالیت علیه رژیم نشو چون برایت خطرناک است. بیچاره نمی‌داند که حالا دیگر من مجبورم که این راه را ادامه بدهم - حتی اگر فقط تظاهر کنم - چون برای من شرط گذاشته‌اند که وارد این نوع فعالیت‌ها بشوم.

- امریکایی‌ها و برخی دوستان اسرائیلی بر همکاری و انسجام اپوزیسیون خیلی تأکید دارند و بعضی از اعراب حاشیه‌ی خلیج فارس هم قول کمک مالی و رسانه ای داده‌اند. من هم " طراحی شورای ملی " را نوشته‌ام و به بعضی گروه‌ها داده‌ام اما متأسفانه برخی از این‌ها هنوز در عصر پارینه سنگی به سر می‌برند، به ویژه اتحاد جمهوری خواهان و چپ‌ها که احمق بین آن‌ها زیاد است مثلا این بابک امیر خسروی نادان.

- ما با اصلاح‌طلبان در تاکتیک‌های زیادی به توافق رسیده‌ایم. " نافرمانی مدنی " یکی از این تاکتیک هاست. اعتصابات سراسری کارگری با پشتوانه کمک های بین المللی یکی دیگر از آن‌هاست. حتی من پیشنهاد کرده‌ام یک صندوق بین‌المللی برای کمک مالی به سندیکاهای کارگری ایرانی تأسیس شود و اسرائیلی‌ها قول داده‌اند که از جهت مالی برای آن کم نخواهند گذاشت.

- ما با کشور اسرائیل نه تنها مشکلی نداریم بلکه در مقاطع زمانی مختلف، کمک‌های بزرگی به همدیگر کرده‌ایم. ما تنها کشور مسلمانی بودیم که به تمام پناه جویان یهودی که از دست هیتلر فرار کردند، پناه دادیم و بعداً به آن‌ها پاسپورت و شناسنامه دادیم. خوب آنها هم بعداً جبران کردند و بسیار کمک کردند، امروز هم می‌خواهند زحمات ما را جبران کنند و به ما هر کمکی بتوانند می‌کنند. چرا باید از گرفتن کمک از آن‌ها شرم بکنیم؟

- نظام سیاسی گذشته (پهلوی) اصلاح پذیر بود اما مردم نفهمیدند و رفتند به سوی انقلاب. از طرف دیگر نظام فعلی اصلاً اصلاح پذیر نیست اما عدهای اصرار دارند به اصلاح آن! البته اصلاح طلبانی که به امریکا و اروپا آمدهاند، دیگر معتقد به اصلاح پذیر بودن جمهوری اسلامی نیستند و میگویند اکثر قریب به اتفاق اصلاح طلبان داخل هم به همین نتیجه رسیدهاند اما بهخاطر شرایط داخل کشور، نمیتوانند آنرا بیان کنند و به همین خاطر امروز اشتراک استراتژی و تاکتیک پیدا شده بین کلیهی اپوزیسیون اعم از اصلاحطلبان و مجاهدين خلق و سلطنتطلبان و چپیهای دو آتشه تا بهائیان و جمهوری خواهان و ملی مذهبیها و... و این وضعیت، نوید آیندهی روشنی را به ما میدهد.