با آنکه التهاب کرونا در دنیا طی ماههای اخیر فروکش کرده اما جهش گونه جدید این ویروس در آفریقای جنوبی مرسوم به « اُمیکرون » و شیوع آن در برخی کشورهای اروپایی و همینطور آمریکا، بار دیگر زنگ خطر درگیری دنیا با سویه جدید این بیماری را به صدا درآورده است؛ بیماریای که رحم ندارد و کسانی را که پروتکلها را رعایت نمیکنند با مرگ مواجه میکند. این ویروس واکسنگریزان را هدف قرار داده است و در صورت بیتوجهی به آن میتواند جامعه را درگیر کند. طبق گزارشهای موجود، اکثر کسانی که بعد از واکسیناسیون گسترده در دنیا مبتلا به این بیماری شده یا جانشان را از دست دادند افرادی هستند که واکسن نزده بودند یا به نوعی مخالف آن هستند، بنابراین در برابر این سویه جدید هم آنها شاید نخستین کسانی باشند که در معرض خطر قرار میگیرند. اگر چه محدودیتها یی برای این افراد در نظر گرفته شده اما تاکنون آنطور که باید و شاید شکل اجرایی واقعی به خود نگرفته است.
مخالفت با واکسن البته در جوامع مختلف پیشینهای دور و دراز دارد؛ حتی زمانی که دانشمندان مشغول مطالعه و تحقیق روی این روش ابداعی ایمنی افراد در برابر برخی بیماریها بودند، شاهد مخالفتها و حتی مقاومتها بودهایم که تا امروز هم ادامهدار است. از دهه 1970 میلادی حتی جنبشهایی علیه واکسیناسیون در مقابل برخی امراض در کشورهای غربی شکل گرفت که دلایل اصلی مخالفتشان را میتوان ظهور شایعاتی درباره ارتباط میان واکسنها و برخی بیماریها، غیرضروری بودن واکسنها و مبارزه با شرکتهای داروسازیای که در پی کسب سود هستند، دانست، البته در ایران خودمان هم واکسیناسیون علیه آبله که توسط امیرکبیر حدود ۱۵۰ سال قبل اجرا شد، با مقاومت زیادی روبهرو شد. این در حالی است که در جامعه جهانی به یقین رسیدهاند تزریق واکسن برای ایجاد ایمنی در مقابل ویروسها کارساز است که نمونه آن کاهش شدید ابتلا و مرگ افرادی است که واکسن کرونا را تزریق کردهاند.
با شروع به کار دولت سیزدهم اما روند ساخت واکسن سرعت گرفت و در کنار آن واردات واکسن در حجم وسیعی افزایش یافت. از طرفی با بسیج همگانی، نهادهای دستاندرکار و سپاه و بسیج پای کار آمدند و واکسیناسیون سراسری در کشور به طور گسترده تحت پوشش قرار گرفت اما بعضا شاهد مقاومتها در برابر آن هستیم؛ کسانی که به بهانههای واهی و دلایل غیرعلمی از تزریق واکسن امتناع میکنند. کرونا در حالی به پایان دومین سال و آغاز سومین سال شیوع خود در کشور نزدیک میشود که این ویروس در این مدت جان بیش از 130 هزار هموطن را گرفت و افراد زیادی را راهی تختهای بیمارستان کرد و خانوادههای بسیاری را داغدار کرد. در چنین شرایطی با همه این تلفات و رنجها و دردها، واقعا قابل درک نیست چرا هنوز عدهای خطر آن را جدی نگرفتهاند؛ در عین حال که متخصصان از همان ابتدا تنها راه نجات از این بیماری را پیشگیری با واکسیناسیون جمعی میدانستند. واکسنگریزان با این کار نهتنها خود بلکه خانواده، اطرافیان و افراد جامعه را نیز در معرض خطر قرار میدهند. بنابراین دولت و نهادهای مسؤول در این شرایط باید به فکر راهکارهایی برای مجاب کردن این افراد به تزریق واکسن باشند و در صورت عدم تمکینشان باید با اعمال محدودیتهای شدید اجتماعی آنها را مجبور به انجام واکسیناسیون کنند، چرا که ایمنی جمعی حاصل از واکسیناسیون بدون مشارکت این بخش از جمعیت جامعه بینتیجه خواهد ماند.
طبق گزارشهای موجود میزان ابتلا، بستری و مرگومیر ناشی از کرونا در افراد واکسینهشده نسبت به افرادی که واکسن نزدهاند در محیطهای مختلف و کشورهای مختلف به مراتب کمتر است؛ آمار ابتلا به کرونا در افراد واکسینهنشده ۱۸ برابر افراد واکسینه طی ۲ ماه گذشته بوده که عدد بسیار بالایی است. ناگفته نماند همزمان با شیوع این بیماری در کشور ما، کادر زحمتکش درمان با وجود جانفشانیهای زیاد و حتی تقدیم دهها شهید در این راه، بیشترین فشار روحی و روانی و مادی را از این بحران جهانی تحمل کردهاند، بنابراین با توجه به شیوع سویه جدید موسوم به اُمیکرون در آفریقای جنوبی که به سرعت نیز در کشورهای اروپایی و آمریکا گسترش یافته است، بیتوجهی به موضوع واکسیناسیون از طرف واکسنگریزان، علاوه بر تضییع حقوق کادر پزشکی، سلامت عمومی در جامعه را زیر سوال میبرد. سلامت عمومی یک جامعه موضوع کماهمیتی نیست که هر کسی براساس ذهنیت و امیال خود، آن را مخدوش کند. حفاظت از سلامت عمومی آحاد جامعه از وظایف حاکمیت است و در موضوع واکسیناسیون عمومی نیز که پای سلامت و حتی جان افراد در میان است، مسؤولان باید به طور جدی دست به کار شوند و تا دیر نشده برای برخورد با ناقضان پروتکلهای بهداشتی، بویژه واکسنگریزان وارد عمل شوند.
در بیشتر کشورهای دنیا سیاستهای تشویقی و تنبیهی مختلفی را برای افراد فراری از واکسن در نظر گرفتهاند تا از این طریق آنها را ترغیب یا مجبور به تزریق واکسن کنند؛ دادن جایزههای نقدی، بلیتهای سرگرمی یا بن خرید مواد غذایی، در کنار ممنوعیت رفتن به محل کار، جریمه مالی یا اخراج از کار که حتی باعث تظاهرات گسترده در برخی کشورهای اروپایی و آمریکا شد، از جمله این سیاستهاست. به نظر میرسد استفاده همزمان از سیاستهای تشویقی و تنبیهی با توجه به نوع فرهنگ و ساختار حکومتی کشورها میتواند موثرتر باشد.
در کشور ما نیز بهکارگیری سیاستهای تشویقی و تنبیهی با توجه به فرهنگ کشورمان مطمئنا چارهساز خواهد بود و واکسنگریزان را برای تزریق واکسن ترغیب میکند. اعمال سیاستهای تشویقی بهطور حتم در ترغیب طبقات پایین جامعه به امر واکسیناسیون موثر است. در صورت امتناع افراد نیز لازم است نهادهای مرتبط با ایجاد محدودیتهای شدید اجتماعی و الزام دریافت خدمات با ارائه کارت واکسن در زمینههای مختلف اعم از خدمات بانکی و اداری، خدمات مسافرتی و زیارتی، حضور در محل کار و... نسبت به برخورد با آنها اقدام کنند تا در کنار رعایت پروتکلهای بهداشتی به صورت حداکثری، کشورمان از این بحران جهانی به سلامت عبور کند؛ انشاءالله.
رضا نصر