همزمان با شروع مذاکرات رفع تحریمها در وین ـ که دور جدید آن از روز گذشته آغاز شد ـ تعدادی از رسانههای غربی بویژه اندیشکدههای آمریکایی به این مساله پرداختند که آیا به نفع منافع ملی آمریکا هست که به برجام بازگردد یا نه. بحثهای پیرامون بازگشت آمریکا به برجام و تلاش برای متقاعد کردن دولت بایدن به اینکه به صورت علنی و رسمی برجام را یک قرارداد مرده خطاب کرده و بهدنبال توافق جدیدی با ایران باشد، از همان زمان خروج ترامپ از برجام مطرح و بارها توسط اندیشکدهها بیان میشد؛ آنها با اشاره به اینکه تعدادی از خواستههای رژیم صهیونیستی در برجام مورد توجه قرار نگرفته بود، ادعا داشتند توافق برجام از همان ابتدا نیز محکوم به شکست بود، زیرا نمیتوانست منافع آمریکا و جامعه جهانی را تضمین کند. اندیشکدههایی مانند بنیاد هریتیج یا بنیاد دفاع از دموکراسیها ـ که درباره توافق ایران و آمریکا موضع رادیکال منفی خود را در همین باره با این نوع اظهارات بیان میکردند ـ در آستانه دور جدید مذاکرات نیز بار دیگر دست به کار شدند تا ضمن نشان دادن اینکه این مذاکرات در نهایت با نتیجهای همراه نخواهد بود، به دولت آمریکا توصیه کنند همچنان بهدنبال توافق جدیدی با ایران باشد. اندیشکده هریتیج در همین باره گزارش تحلیلی تقریبا ۲۰ صفحهای نوشته که یکی از نتایج مهم آن این است که آمریکا باید بهدنبال ایجاد توافق جدید با ایران رفته و به صورت رسمی اعلام کند برجام مرده و قابلیت اجرایی شدن ندارد.
نکته جالب توجه اینکه این نوع افراد و بنیادها تنها کسانی نیستند که از برجام انتقاد داشتند، و حالا بیش از هر زمان دیگری منتقدان برجام در داخل کشورمان هستند که اعتقاد دارند زمان فعلی، زمان پرداختن به اشکالات این قرارداد و تلاش برای جبران شکست پیشین در بستن قراردادی قطعی و محکم با غرب است. از سال 2015 که برجام به امضای طرفین رسید تا همین امروز که بیش از ۶ سال از اجرایی شدن آن میگذرد، در داخل ایران نیز نقدهای زیادی به این توافق شده است؛ در واقع اگر توافق برجام برای برخی گروهها در داخل آمریکا توافقی بد بوده است، در داخل ایران نیز منتقدان آن را توافقی کاملا خوب برای کشورمان ندانسته و هماینک بازگشت به آن را کاملا به نفع منافع ملی کشور نمیدانند. اندیشکده هریتیج نوشته است: «توافقی میتواند ضمانت اجرا داشته باشد که نواقص بنیادین توافق برجام را اصلاح کند». در این گزارش آمده است: «توافق اصلی و اولیه برجام (همان توافقی که سال 2015 میلادی به امضا رسید)، مملو از کاستیها و نواقص بود و در عین حال عملا به برنامه اتمی ایران مشروعیت میبخشید». با توجه به این مساله میتوان به صراحت بیان کرد اتفاقا نواقص برجام از دید ایران، عدم توانایی این توافق برای به رسمیت شناختن حق ایران در جهت رسیدن به دانش و انرژی صلحآمیز هستهای بوده است؛ توافقی که نتواند آمریکا یا متحدانش را وادارد که به حق ایران برای دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای احترام بگذارند، در نهایت تنها چند ماه میتواند اجرایی شود و به دلیل اینکه منافع ملی کشورمان را نیز تامین نمیکند، خاصیت چندانی نخواهد داشت. بازگشت ایران و آمریکا به میز مذاکره (اگرچه این مذاکره برای مسائل هستهای نیست و برای رفع تحریمهاست) نشاندهنده همین نواقصی است که گرچه در ظاهر چندان با اهمیت نشان نمیدهند اما در جزئیات مربوط به فعالیتهای هستهای ایران، اشکالات زیادی ایجاد کرده و نمیتواند کارگشا باشد. در زیر به چند نمونه از نواقص برجام که نتوانست اهداف ایران را تامین کند، پرداخته میشود:
۱- عدم تضمین اجرای توافق: یکی از بزرگترین و قابل مشاهدهترین نواقص برجام این بود که طرفهای غربی براحتی توانستند آن را زیر پا گذاشته و در عمل آن را اجرایی نسازند. تنها بیرون آمدن ترامپ از توافق برجام نبود که آن را با شکست مواجه کرد، در طول یک سال ابتدایی زمان دولت اوباما که این توافق به قول آمریکاییها در حال اجرا شدن بود، تحریمهای اساسی وضعشده علیه ایران برداشته نشد و طرف غربی بویژه آمریکاییها هر بار بهانه جدیدی برای برنداشتن تحریمها ارائه میکردند. در شرایط فعلی آمریکاییها با اشاره به طرح مجلس شورای اسلامی برای لغو تمام تحریمها علیه کشورمان، به این نکته اشاره میکنند که این زیادهخواهی ایران است اما حقیقت این است که برجام نتوانسته تضمین دهد حقوق ایران به رسمیت شناخته شده و تحریمها به صورت دیگری اقتصاد کشورمان را نشانه نگیرد. در همین حال صبر استراتژیک ایران برای اجرایی کردن تعهداتش در یک سال ابتدایی زمانی که آمریکا از برجام بیرون رفته بود، نشان داد حتی حسن نیت نیز در این زمینه نمیتواند مؤثر باشد و در نهایت این توافق به نحوی نوشته شده که هر کدام از رؤسای جمهور آمریکا با اشاره قلم خود میتوانند از آن بیرون آمده و کل توافق را زیر سوال ببرند.
۲- مکانیسم ماشه: مکانیسم ماشه یکی دیگر از ایرادات اصلی برجام بوده که با گذر زمان تاثیرگذاری منفیاش بر پروسه پیشرفت مذاکرات هستهای و همچنین اجرایی شدن توافق برجام را به نمایش گذاشت. تا زمانیکه کشوری مانند آمریکا یا هر کشور غربی دیگری بدون توجه به گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره متعهد ماندن ایران به اجرای تعهدات برجامی، میتواند با توسل به برخی گزارشهای اطلاعاتی دستکاری شده و همچنین ادعاهای بیاساس، مکانیسم ماشه را فعال کرده و دوباره پرونده هستهای ایران را به شورای امنیت ببرد، نمیتوان توقع داشت اجرایی کردن توافق هستهای به مدت زیادی بتواند ادامه پیدا کند. اگرچه تلاشهای ترامپ برای فعال کردن مکانیسم ماشه به شکست انجامید و رسوایی بزرگی برای ایالاتمتحده به بار آورد اما ادامه یافتن این مکانیسم در توافق احتمالی جدید ایران با غرب میتواند بار دیگر اجرایی شدن این توافق را به حال روحی(!) انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و کسانی که سکان هدایت کاخ سفید را در دست میگیرند، منوط کند. اگر قرار باشد توافق هستهای ایران با دنیا به رسمیت شناخته شده و به صورت دقیق اجرایی شود، باید به هر صورت ممکن جلوی تأثیرات مسائل داخلی کشورهای غربی بویژه آمریکا بر توافق بینالمللیای مانند برجام گرفته شود.
۳- برجام نقشی در حفاظت از امنیت ایران ندارد: یکی از ایرادات مهم برجام بویژه رفتار طرفهای غربی و متحدانشان در منطقه با این توافق، این بود که توافق ایران با غرب نتوانست امنیت ایران و همچنین امنیت سایتهای هستهای و موشکی کشورمان را تامین کند و طرف غربی بویژه آمریکا که همکاری بسیار نزدیکی با رژیم صهیونیستی در تولید ویروسهای مختلف مانند استاکسنت داشت و بدینترتیب قصد داشت بر فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران نیز تاثیرگذاری منفی داشته باشد، در طول دوران برجام نیز ادامه پیدا کرد و پس از آن، کار به خرابکاری و عملیات نفوذ در داخل تاسیسات هستهای ایران کشید. در مذاکرات فعلی نهتنها بایدن تضمین نمیدهد دولت بعدی آمریکا یا حتی دولت خودش دوباره از برجام بیرون نیایند، بلکه تضمین نمیدهد متحد اصلیاش در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی دست به اقدامات خرابکارانه در طول اجرایی شدن توافق جدید نزند. توافق برجام توافقی بود که به تایید و تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد رسید، این یعنی تمام کشورهای عضو سازمان ملل متحد باید به آن پایبند باشند. اگر سازوکاری حقوقی در این زمینه در نظر گرفته نشود که بتواند جلوی اقدامات خرابکارانه رژیم صهیونیستی را بگیرد، بازگشت دوباره به برجام یا حتی بستن توافق جدید با آمریکا و متحدان غربیاش کاملا بیاساس و بیثمر خواهد بود و این وظیفه شورای امنیت است که سازوکار حقوقی برای مقابله با دولتهایی قرار دهد که به هر نحوی میخواهند تأثیر منفی بر اجرایی شدن این توافق داشته باشند.
۴- بازه زمانی طولانی اجرایی شدن برجام و محدودیتهای هستهای ایران: اگرچه مخالفان برجام در آمریکا و یا کشورهای اروپایی بر این عقیدهاند بازه زمانی 15 ساله یا حتی 10 ساله برای برداشته شدن برخی تحریمها و عادی شدن فعالیتهای هستهای ایران، بازهای کوتاه است و محدودیتها بر برنامه هستهای کشورمان باید برای دهههای متمادی ادامه داشته باشد، اما از منظر ایران این مدت زمان بسیار طولانیای است و با توجه به بدعهدی کشورهای غربی بویژه تغییر و تحولات عمدهای که در سیاست این کشورها به وجود میآید، نمیتوان امید داشت هر توافق دیگری در آینده بتواند برای ۱۰ تا ۱۵ سال آیندهاش ادامه پیدا کند؛ اگرچه در نگاه بدبینانه ایران حتی نمیتواند انتظار داشته باشد این توافق تا پایان دولت بایدن نیز ادامه یابد. بنابراین مسالهای که اینجا مطرح میشود این است که اعمال محدودیتها بر برنامه هستهای ایران و پس از آن به رسمیت شناختن کامل آن در مجامع بینالمللی و بویژه آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید محدوده کوتاهتری داشته باشد و مساله هستهای ایران بهسرعت به سمت اقدامی عادی پیش برود.
۵- مشکل اصلی؛ روح برجام! در گزارشی که تعدادی از اندیشکدههای آمریکایی برای بررسی نواقص برجام تهیه کردهاند، آمده است: یکی از دلایل عمده مخالفت با برجام و ناقص بودن آن این است که به مسائل موشکی ایران نپرداخته است. در این گزارش آمده است: «در واقع ایالاتمتحده آمریکا نمیتواند فراموش کند در ژانویه 2020، ایران در پاسخ به حمله پهپادی آمریکا که موجب ترور ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران در نزدیکی فرودگاه بغداد شد، اقدام به شلیک بیش از ۱۰ موشک بالستیک که حامل مواد منفجره فراوان بودند به پایگاه عینالاسد که مقر نظامیان آمریکایی در عراق بود، کرد». همین مساله نشان میدهد چرا ایران نباید ماجرای موشکهای بالستیک خود را بههیچوجه در مذاکرات مطرح کرده یا زیر بار مذاکره برای مسائل دفاعی خود برود. در شرایطی که ایران توافق برجام را اجرایی کرده و آمریکا به تعهداتش عمل نکرده و از این توافق خارج شده بود، فرمانده سپاه قدس ایران که میهمان دولت عراق بود و در سفری رسمی به این کشور رفته بود مورد هدف تروریستهای آمریکایی قرار گرفت؛ اگر ایران بخواهد توان دفاعیاش در حوزههای دیگر مانند موشکهای بالستیک یا پهپادها را مانند هستهای محدود کرده یا آن را دودستی به غرب تقدیم میکند، دیگر چیزی برای دفاع از خود نخواهد داشت. از همین رو است که دولت آمریکا با وجود اینکه شعار بازگشت به برجام سر میداد، در هفتههای اخیر دست به تحریم شرکتها و افرادی زد که در حوزه دفاعی و پهپادی ایران فعال بودند. یا اینکه این کشور هرازگاهی دست به تحریم کسانی میزند که در حوزه سایبری در کشور فعال هستند؛ یعنی در واقع ۲ موضوع دفاعی مهم و نوین در سیستم دفاعی کشور. اگر آنطور که آمریکاییها در سال 2015 و بعد از آن میگفتند، توسعه فعالیتهای موشکی ایران نقض روح برجام بود، درواقع روح برجام یکی از علل اصلی مشکلات برجام و علت اصلی ناکارآمد بودن آن بود، زیرا توان دفاعی ایران را بشدت محدود میکرد و این مساله از سوی هیچ کشوری قابل قبول نیست.
دولت جدید کشورمان بویژه اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای، خود به خوبی از نقایص برجام آگاهند و میدانند چه مؤلفههایی غیر از مؤلفههای گفتهشده در این تحلیل، باعث مرگ زودهنگام توافق ایران و آمریکا شد. انتظار میرود در دور جدید مذاکرات «رفع تحریمها» در وین، هر اقدامی که میشود در نهایت منجر به رفع کاستیها و نواقص برجام شده و بتواند بهطرف غربی بفهماند اگر آنها دموکراسی دارند و تصمیم رؤسای جمهورشان برای ادامه دادن به یک توافق بینالمللی مهم است، ایران نیز دموکراسی دارد و انتخابات اخیر این پیام را به جهانیان مخابره کرده که مردم ایران زیر بار زورگوییها و خلف وعدههای غرب نمیروند.
ثمانه اکوان