برخی محافل که عمدتا سیاسی هستند، جوان نخبه ایرانی را تشویق به مهاجرت میکنند در صورتی که این اقدام آنها غلط بوده و ظلم به کشور است؛ زمینههای فراوانی در کشور برای ظهور و بروز نخبگان وجود دارد؛ متأسفانه برخی دستگاههای متولی نخبگان به وظایف خود بخوبی عمل نمیکنند. این در حالی است که یکی از زمینههایی که میتوان نخبه ایرانی را برای عدم مهاجرت قانع کرد، توسعه و تعمیق شرکتهای دانشبنیان است.
هیچ کس با مراودات علمی مخالف نیست و نخبگان هم میتوانند در این زمینه فعالیت داشته باشند، این در حالی است که جریانات سیاسی نباید در این باره هیاهو راه بیندازند که عدهای در کشور مخالف مراوده علمی هستند. همگان به دنبال تعمیق و توسعه مناسبات علمی بین دانشگاهها و دانشجویان هستند اما بحث اصلی آن است که ما باید از نظر علمی به حدی رشد کنیم که دارای مرجعیت علمی باشیم و زمانی هم میتوانیم در این زمینه گام برداریم که مهاجرت معنای دیگری پیدا کند؛ یعنی نخبه به خارج کشور رفته، برگردد و علم، دانش و فناوریای را که فراگرفته در داخل ایران توسعه دهد.
باید برای توسعه دانش در کشورمان قدمهای بلند و عملی برداریم تا در نهایت مرجعیت علمی ایران در دنیا تثبیت شود.
در حوزه نخبگانی در کشور شاهد عدم مدیریت متمرکز در این زمینه هستیم که بسیار آسیبزاست و همین موجب سرگردانی نخبگان شده است. از سوی دیگر با آنکه معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری متولی اصلی هدایت و اجرای برخی اقدامات در این زمینه است اما وظایف آنها در قبال نخبگان هماهنگ و کافی نبوده و حتی در برخی مواقع مخالف با اقدامات سایر دستگاههاست، در حالی که باید اقدامات عملی به منظور حمایت از نخبگان در کشور یکدست شده و توسعه پیدا کند. گاهی اوقات معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری یک نخبه را شناسایی میکند اما برخی دانشگاهها مخالف اقدام صورتگرفته عمل میکنند و شاهد عدم اقدام واحد در قبال نخبگان هستیم، در حالی که این مدیریت باید آنقدر قوی بوده و قدرت مانور داشته باشد که بتواند تصمیماتی نافذ گرفته و نخبه را برای عدم مهاجرت ترغیب کند.
با اینکه سامانههایی برای شناسایی نخبگان ایرانی در خارج از کشور وجود دارد اما به نظر میرسد این سامانهها ناقص بوده و کارکرد لازم را ندارند؛ این سؤال هم وجود دارد که با توجه به حجم انبوه نخبگان، آیا زمینهای برای جذب آنان در ایران ایجاد شده است؟ این زمینه باید در حدی باشد که جذابیت لازم را برای حضور نخبه در داخل کشورمان به وجود آورد. به عبارت روشنتر باید تلاش کنیم همان امکاناتی که در خارج از کشور برای نخبه ایرانی وجود دارد در داخل ایران به وجود آوریم و اگر این امکانات در تراز واقعی نخبه باشد، ظهور و بروز نخبهای که مؤثر بوده و میتواند در تولید علم راهگشا باشد را در داخل کشورمان داشته باشیم تا او بتواند در تجاریسازی علم، گامهای بلندی بردارد.
گاهی اوقات یک نخبه میتواند منشأ تحول بزرگی در داخل کشور باشد و باید تلاش کنیم از این دست نخبگان حمایت لازم را داشته باشیم.
باید به این موضوع هم توجه کنیم که هم نخبه داریم و هم نخبهنما؛ تفاوت بین این دو بسیار فاحش است، چراکه برخی افراد با ثروت فراوان تلاش میکنند برای خود مدرکسازی کرده و مسیر پیچیده نخبگی را دور بزنند تا خود را به عنوان نخبه جا بزنند؛ شناسایی نخبه واقعی از نخبهنما پیچیدگیهای خاصی دارد که دستگاههای متولی میتوانند آن را شناسایی کنند، این در حالی است که وجود برخی نخبهنماها فضا را برای نخبگان واقعی تنگ کرده است، بنابراین نباید اجازه دهیم نخبهنماها از امکانات حمایتی که در این مسیر وجود دارد استفاده کنند. متولیان شناسایی و اقدامات حمایتی از نخبگان باید آنقدر وزن علمی داشته باشند که براحتی بتوانند نخبه را از نخبهنما تمیز دهند، البته نباید این مسیر را آنقدر تنگ کنیم که نخبه واقعی به دردسر بیفتد و در مسیر آزمون و خطا قرار گیرد.
باید حمایت از نخبگان در حدی باشد که مسیرشان تسهیل شده و آنها را در پیچ و خم اداری نیندازیم. این در حالی است که یکی از انتقادات بحق نخبگان وجود بروکراسی شدید در حوزه فعالیت آنهاست.
رفع موانع حرکت نخبگان، شناسایی نخبه از نخبهنما و بالا بردن تراز علمی دستگاههای متولی نخبگان از موضوعاتی است که به آن باید توجه ویژهای داشته باشیم.
دکتر علیرضا سلیمی