اگر چه در اصول علمی مدیریت تیلور، اهمیت کارکنان یا کارگران مورد توجه بود و به عنوان دومین اصل مدیریت علمی «انتخاب دقیق کارکنان بر اساس شایستگی و آموزش و توسعه آنها» مطرح شده بود لیکن در نگاه مهندس تیلور، کارگران صرفاً ابزاری برای درآمد بیشتر کارفرمایان بودند و به راحتی می شد آنها را با کارگران دیگر تعویض کرد.
چندین دهه طول کشید تا مفهوم جدید « منابع انسانی » برای اولین بار در دهه ۱۹۶۰ میلادی ابداع شد و با توجه به اینکه به ارزش روابط کار و موضوعاتی مانند انگیزه، رفتار سازمانی و ارزیابی عملکرد می پرداخت به شدت جلب توجه کرد.
در مقیاس ملی اگر معادن و ذخایر نفت و گاز، نقدینگی، تکنولوژی و... منابع و سرمایه های کلان کشور محسوب میشوند، منابع انسانی نیز جزو ارزشمندترین منابع یک کشور است.
منابع انسانی، جزء تفکیک ناپذیر پیشرفت هر مجموعه خرد و کلانی است و بدون برخورداری از منابع انسانی کارآمد، دیگر منابع نیز بلااستفاده و یا با بهرهوری اندک باقی خواهند ماند.
در رأس منابع انسانی، «نخبگان» قرار دارند که هم الگوی دیگر نیروها خواهند بود و هم بیشترین نقش را در پیشرفت ایفا می کنند و به عبارتی نقش پیشران را دارند.
نخبگی اصالتاً موهبتی خداداد است و جزو امور اکتسابی نیست هرچند بروز و ظهور نخبگی نیازمند تلاشهایی هم از سوی خود نخبه است و هم باید اقداماتی برای کشف، پرورش، بکارگیری و حفظ و صیانت از نخبگان از سوی حاکمیت انجام شود.
با درک صحیح از اهمیت نخبگان است که لزوم مقابله با هر اقدامی در جهت تضعیف این پیشران و سرمایه گرانسنگ، موضوعیت پیدا می کند.
گاهی طبق قواعدی مبتنی بر منافع کشور، سرمایه هایی از کشور خارج می شود و با ارزش افزوده به کشور باز میگردد لیکن همانطور که اگر کسانی موجب فرار نقدینگی و خروج ارز از کشور شوند و یا اسباب قاچاق نفت و ذخایر دیگر را فراهم کنند، خائن به کشور و منافع مردم هستند، تشویق کنندگان و برنامه ریزان برای مهاجرت نخبگان از کشور نیز خائن محسوب می شوند و چنین اقدامی را باید مترادف با «خیانت» بدانیم.
و این همان چیزی است که رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار اخیرشان با تعدادی از نخبگان و برگزیدگان المپیادی کشور اینچنین مطرح کردند: «به بنده گزارش دادهاند -البتّه مال امروز هم نیست، مدّتها است یک چنین چیزی وجود دارد- که در بعضی از دانشگاهها عناصری هستند که جوان نخبه را به ترک کشور تشویق میکنند؛ من صریح میگویم که این خیانت است؛ این دشمنی با کشور است؛ دوستی با آن جوان هم نیست».
روشن است که رهبر انقلاب در این صحبت، مهاجرت قاعده مند را جایز دانسته و «مهاجر فرستی» را که دقیقاً مانند تشویق صاحبان سرمایه به خروج نقدینگی از کشور یا تشویق عدهای به قاچاق نفت و دیگر ذخایر کمیاب کشور است را خیانت برشمردهاند.
نکته دیگر آنکه این سخن رهبری مبتنی بر گزارش های موثقی است که به ایشان داده شده و به عبارتی ایشان دارند از وجود چنین خیانتی خبر می دهند و بسیار روشن است که با لفاظی، تحلیل و یا بافتن جملات نمی توان با خبر مقابله کرد!
و بالاخره اینکه رهبر انقلاب در این سخنان در مقام احصاء و برشمردن تمام دلایل مهاجرت نخبگان نبودند و البته پیش از این جملات، مسئولیت های مهم «دستگاه حکمرانی کشور» نسبت به نخبگان را غیر قابل تردید، دانسته بودند.
لذا اگر کسانی با هوچیگری و بستن چشم خود به روی واقعیت تلخ «مهاجر فرستی» بخواهند دغدغه ارزشمند تشویق نخبگان به مهاجرت را ناموجه جلوه دهند، بدانند خود را خواسته یا ناخواسته در کنار خائنین به کشور قرار داده اند.