اصولی مانند خلع سلاح هستهای ، بهجای آنکه تابعی از قواعد ثابت بینالمللی، حقوقی و امنیتی باشد،تابعی از راهبرد سیاسی و نظامی قدرتهای بزرگ محسوب میشود.از سوی دیگر،طبق معاهده ان. پی. تی قدرتهای دارنده تسلیحات هستهای باید جهت جلوگیری از گسترش این تسلیحات به سمت خلع سلاح خود پیش بروند اما آنها نهتنها در این راستا هیچ اقدام مؤثری انجام ندادهاند بلکه خود نیز متهم اصلی در اشاعه این تسلیحات هستند.متأسفانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز تحت تأثیر دخالت قدرتهای بزرگ هیچگونه اقدامی جهت مهار هستهای آنها انجام نمیدهد.در سالهای ابتدایی هزاره سوم شاهد بودیم که «ایهود اولمرت»نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی صراحتا نسبت به وجود سلاح هستهای در سرزمینهای اشغالی اذعان نمود اما این اعتراف بزرگ، موردتوجه نهادهای بینالمللی و آژانس قرار نگرفت.
در سال ۲۰۱۹ میلادی،پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد (INF) که سال ۱۹۸۷ میان آمریکا و روسیه امضاء شده بود، رسمأ پایان یافت. اگرچه این موضوع در دوران ریاست جمهوری ترامپ رخ داد، اما جوبایدن رئیسجمهور جدید ایالاتمتحده نیز اقدامی ملموس و عملیاتی در راستای احیای این پیمان بازدارنده صورت نداده است.
همانگونه که مشاهده میشود، حتی پیمان منع موشکهای هستهای میان برد بر اساس اصل «بازدارندگی» طراحیشده و معطوف به خلع سلاح هستهای کشورهای دارنده این سلاحهای مخرب نبوده و نیست.هرچند که اکنون، دیگر خبری از این پیمان حداقلی و ارکان بازدارنده آن نیز نیست.سؤال اصلی اینجاست که دغدغهای به نام «خلع سلاح هستهای» واقعا تا چه اندازه در میان دارندگان سلاحهای ممنوعه موضوعیت دارد؟واقعیت امر این است که آمریکا و برخی اعضای ناتو بهعنوان اصلیترین مصدر تکثیرکننده سلاحهای غیرمجاز هستهای،میکروبی و شیمیایی در تلاش هستند حتی روند بازنگری معاهده ان.پی.تی را مطابق سلایق و اهداف کلان خود در نظام بینالملل تعریف نمایند.
«خلع سلاح هستهای»خط قرمز قدرتهای غربی محسوب میشود.واقعیت امر این است که تعیین نسبت «کنترل»، «بازدارندگی»و«خلع سلاح هستهای»طی سالهای اخیر تابعی از رویکرد دولتهای غربی و معامله دارندگان این سلاحهای مخرب با یکدیگر بوده است. بیدلیل نیست که معادلات امنیتی جاری در نظام بینالملل تا این اندازه ( به صورتی که امروز مشاهده میکنیم) توسط آمریکا و همپیمانان آن به چالش کشیده شده است. حداقل انتظار کشورهای جهان این بود که طی سالهای گذشته و اخیر، کشورهای دارنده سلاحهای هستهای از تضعیف معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای و بهتبع آن گسترش این تسلیحات و ایجاد ناامنی بیشتر در جهان دست برداشته و تفسیر قواعد حقوقی مربوط به خلع سلاح هسته ای را بر عهده مراجع ذیصلاح بینالمللی بسپارند.ضرورت خلع سلاح اتمی دارندگان این نوع سلاحهای مرگبار و تقویت دسترسی امضاکنندگان معاهده به انرژی هستهای ضروریاتی هستند که در دل بیکفایتی سازمانهای بینالمللی و شورای امنیت سازمان ملل متحد به فراموشی سپرده شده است.درهرحال تحقق عدالت مفقوده هستهای اصلیترین دغدغه و هدف کشورهای آگاه جهان،ازجمله جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود.عدالت مفقودهای که به عینیت رسیدن آن، قدرت هرگونه مانور کاذب را از کشورهای شرور غربی سلب میکند.
حنیف غفاری