1- در صدر اسلام دشمنان جاهل و اشراف مستکبر قریش خاصه پساز هجرت پیامبر و مسلمانان و شکلگیری جامعه اسلامی، علاوه بر ارعاب و تهدیدهای قبلی بر طبل جنگ میکوبیدند و مسلمانان را از حمله قریبالوقوع ویرانگر به مدینه میترساندند. آنها که سالها و بلکه قرنها از قدرت اقتصادی و برتری نظامی در منطقه برخوردار بودند، باور داشتند که در عرصههای تبلیغاتی و گفتوگوهای منطقی از مقابله با اسلام ناتوانند و در مقابل اراده پیامبر و استحکام مکتب و وفاداری و پایمردی پیروان او راه به جایی نمیبرند، ولی تصور میکردند که در عرصه نظامی مسلمانان را شکست خواهند داد و بساط اسلام و مسلمانی را از طریق رویارویی نظامی جمع خواهند کرد. اما واقعیت از چیز دیگری حکایت میکرد. وقتی از سال دوم هجرت دشمنان اسلام وارد فاز نظامی شدند و لشکر کشیده و نیرو تجهیز کردند و حمله به مدینه را در دستور کار قرار دادند میدان نبرد به قتلگاه آنان تبدیل شد و فرماندهی هشیارانه پیامبر و رشادت و جانبازی مجاهدان اسلام و سرآمد همه آنها حضرت علیبن ابیطالب(ع)، دشمن مغرور را در بدر و خندق و... چنان درهم کوبید و وادار به عقبنشینی کرد که خود در حدیبیه و در آستانه ورود پیامبر و یارانش به مکه، از سر عجز و با التماس خواهان مذاکره و گفتوگو شدند! و... همان مذاکراتی که پیامبر(ص) با بزرگواری و در اوج قدرت آن را پذیرفت و به صلح حدیبیه منجر شد و دو سال بعد مستکبران مکه طمعکارانه و خبیثانه زیر آن زدند و...
2- اخیرا «دنیس راس» سیاستمدار معروف آمریکایی که در دوران ریاست جمهوری جورج بوش و باراک اوباما نقش مدیر سیاستگذاری خارجی و مشاور سیاست خارجی را هم بازی کرده، در مقالهای که نشریه آمریکایی «فارین پالیسی» آن را چاپ و نشر داده است مینویسد: «مشکل آنجاست که ایران از تهدیدهای آمریکا نمیترسد.» و در جایی دیگر از این نوشته اضافه میکند: «باید ترس از واکنش آمریکا را احیا و فشار را به گونهای موثرتر اعمال کنید. باید با ارعاب از تهران امتیاز موشکی و منطقهای بگیریم.» واقعیت این است که آمریکا مثل هر قلدر و گردنکش دیگری بر خلاف ظاهرسازیها و ادای متمدن بودن و ادعای دفاع از حقوق بشر، مانند اسلاف خود در عهد جاهلیت اولی از منطق و گفتوگو و عقلانیت بویی نبرده و جز چنگ و دندان نشان دادن و ترور و جنگ و راهزنی و دزدی و تحریم و بالاخره آتشافروزی کار دیگری بلد نیست و غیر از زبان فریب و ارعاب و تهدید و... با زبان و بیان دیگری نمیتواند حرف بزند. این در حالی است که دوران تاثیرگذاری این طرز حرف زدن جاهلانه و رفتارقلدرمآبانه حداقل درباره ایران سپری و به تاریخ سپرده شده است. راستی آن است که ایران اسلامی و مردم قهرمان و انقلاب کرده آن نه از آمریکا که از هیچ قدرتی جز قدرت لایزال الهی نمیترسد و این نه تنها شعار نیست بلکه دقیقا همان چیزی است که قدرتهای پوشالی و توخالی و گرفتار اندیشههای مادی و مکاتب سودپرستانه و پیروان آنها اصلا نمیتوانند درک کنند و بفهمند. و این همان رمز و راز اصلی سردرگمی و بنبست به اصطلاح سیاستمداران و تحلیلگران خارجی و مقلدان هویت باخته و غربگرای داخلی آنها در مواجهه با انقلاب اسلامی است. این انقلابی است که به نام خدا و برای رضای او و به تأسی از قیام همیشه جاوید کربلا و در تداوم نهضت پیامبران بزرگ الهی(علیهمالسلام) و خاصه پیامبر خاتم(ص) و آمادهسازی قیام عدالتگستر جهان(عج) برپا شده است و خیلی مشخص است که سردمداران مادیاندیش و منفعتپرست جهان مادی امروز چیزی از این مفاهیم قدسی و ارزشهای متعالی و البته دنیا و آخرتی و حیاتبخش و زندگیساز سردر نیاورند. معلوم است که ایران اسلامی و مردمی که در عصرجاهلیت مدرن و سرمایهداری بیرحم، انقلاب اعتقادی و فرهنگی برای احیا و اعاده مجد و عظمت اسلام و مسلمانان برپا داشتهاند در راه رسیدن به هدف بزرگ خود از هیچ قدرتی جز خدا هراس ندارند و مصمم در پی برداشتن و کنار زدن همه آن کسان یا عواملی هستند که بخواهند از خارج یا در داخل در برابر عزم مقدس او مانع و اخلال ایجاد کنند.
۳- آمریکا و دولتمردان جنگطلب و زیادهخواه آن چنان از گزینه نظامی علیه ایران حرف میزنند و « ابوجهلوار» آن را به عنوان آخرین سلاح و کارآمدترین حربه علیه انقلاب اسلامی مطرح میکنند که گویی فراموش کردهاند که اگر نگوییم اولین حربه اما حتما یکی از اولین گزینههایی که علیه انقلاب اسلامی به کار گرفتند گزینه نظامی بود. تحمیل یک جنگ هشت ساله سنگین علیه کشوری تازه انقلاب کرده و تازه از بند استعمار و استبداد رسته، اگر کار آمریکای استعمارگر و شرکایش نبود پس کار چه کسی بود؟ آیا کسی باور میکند آن جنگ طولانی و همهجانبه از ابتکارات شخصی و جرأت ذاتی عنصر پلید و زبونی چون صدام و نقشههای حزب ورشکستهای چون حزب بعث عراق بود؟ آیا کسی باور میکند صدام بدون چراغ سبز و تحریک آمریکای مرتجع و وعده دلار و دینارهای ارتجاع عرب و حمایت نوچههای اروپایی آمریکا، جرأت چپ نگاه کردن به ایران اسلامی را پیدا میکرد؟ بنابراین تهدید به گزینه نظامی و در صورت تمکین نکردن به خواستههای آمریکا و تسلیم نشدن به مطالبات زیادهخواهانه و قلدرمآبانه آمریکا راه انداختن یک جنگ تمامعیار علیه ایران، آن هم حالا که به گواه دوست و دشمن جمهوری اسلامی قویتر از همیشه و «دوران بزن در رو» لااقل درباره ایران انقلابی سپری شده، حربه پوسیده و ادعایی رنگ باخته و ناکار آمد است که شاید فقط خود آمریکا وکاسههای داغتر از آش را در داخل بترساند اما چیزی که مسلم است ایران اسلامی را با مردمی که ۴۳ سال است بر سر تحقق آرمانهای خود مقاومت و پایداری میکند، نمیترساند. ضمن اینکه اخیرا یکی از مقامات پنتاگون گفته است استفاده از گزینه نظامی علیه ایران کاملا منتفی است، این در حالی است که تیغ تحریمها هم کند شده است! و این البته یک نمونه از دهها نمونه اعترافی است که اخیرا مقامات آمریکایی و صهیونیستی درباره قدرت ایران ابراز میدارند.
4- به گواه بسیاری از کارشناسان امور اجتماعی و متخصصان تغییر و تحولات اجتماعی چه داخلی و چه خارجی وحتی کسانی که نسبت به انقلاب اسلامی دیدگاه مثبتی ندارند، «رهبری انقلاب اسلامی ایران» یکی از اصلیترین عوامل پیروزی و یکی از رموز سرزندگی و تداوم آن است. همین رهبری موثر و هوشیار و آگاه، از اول پیروزی انقلاب اسلامی تا همین امروز بارها و بارها به شکل و شیوههای مختلف درباره مردم و نقش واهمیت آنها در پیروزی و تثبیت و تداوم انقلاب تاکید کرده آنچنانکه بدون اغراق با جمعآوری آنها میشود حداقل یکی دو جلد کتاب قطور منتشر کرد، و از مردم به عنوان «بزرگترین سرمایه و ثروت نظام» نام برده و به مسئولان در قوای مختلف و دولتمردان و ... درباره حفظ شأن و جایگاه این مردم توصیههای موکد کردهاند. برای نمونه این جمله ماندگار و بسیار پرمغز و معنای پیر جماران که بر سر حق و حقیقت با احدی تعارف نداشت گویای همه چیز است:
«من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول خدا(ص) و [مردم] کوفه و عراق عهد امیرالمومنین و حسین بن علی(ع) میباشد...» رهبر معظم انقلاب هم بارها در این باره که انقلاب و نظام وقتی معنادار و اسلامی هستند که مردم وسط معرکه و پای کار آن باشند، به صورت مکرر تاکید داشتهاند. انقلاب اسلامی که بیاغراق مردمیترین انقلاب بزرگ جهانی در قرون اخیر است، برخلاف خواسته و منافع دشمنان این ملک و ملت که به واقع قویترین قدرت استکباری در طول تاریخ است، برای احیاء اعتقادی و فرهنگی و در یک کلام هویت و شخصیت مردم ایران و در نگاهی وسیعتر بازگرداندن عزت و مجد و عظمت به امت اسلام و ایجاد تمدن بزرگ اسلامی برپا شده است و برای تحقق این آرمانهای متعالی و بزرگ با هیچ قدرت و جریان و فردی که بخواهد برای حفظ منافع پست و مادی و نامشروع خودش بر سر راه آن مانع ایجاد کند تمامقد و با همه توان مقابله میکند و این را بارها در عمل هم ثابت کرده است. شاید اثبات این ادعا را بیش از همه آمریکا عملا درک و لمس کرده است. آنها هم در صحنه نظامی و جنگ رویاروی و هم در عرصه دیپلماسی و... چه در زمین و چه در آسمان و چه در خشکی و بالاخره چند روز پیش در دریا ! ضربات رسواکننده و حیثیتشکنی را از ایران اسلامی دریافت کردهاند و... بهتر از همه حتی از بعضی دنبالههای داخلی و قلم به دستانی که در داخل و رسانههای رسمی و قانونی مملکت آمریکاستیز یکسره در کار توجیه ذلت و تسلیم به آمریکا هستند، میداند که ایران حریف قدری است و اهل کوتاه آمدن نیست.
۵- درباره چنین ملتی باید هم رئیسجمهور محترم به درستی بگوید «مردم شاید سختیهای معیشتی را تحمل کنند اما فساد را نمیپذیرند.» فساد هرچه باشد عملی ضد انقلابی و برخلاف منافع ملی ولاجرم مطلوب و جاده صافکن دشمن است و مفسد هرکه باشد، ضد انقلاب و منافع ملی و کاملکننده پازل دشمن است. کاری که دشمن مستقیم و علنی نمیتواند انجام دهد نفوذیهای مفسد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و...با لطائفالحیل انجام میدهند. بنابراین باید بیش از هر چیز هوای این مردم را داشت و در دفاع از ملت و خواستههای به حق او سر اژدهای هفت سر فساد را که میراث حکومت طاغوت و عملکرد بعضی کسانی است که (به ویژه در دولت قبلی) به غلط لباس مسئولیت به تن کرده بودند به سنگ کوبید. در زمانی که دولتی در تراز انقلاب اسلامی برای کار و خدمت آمده است و به همراه مسئولان سایر قوا و تشکیلات حکومتی آستین بالا زده و نفس به نفس مردم قدم در صحنه خدمت و مجاهدت گذاشته و دشمن ناامیدتر از همیشه است باید با قاطعیت مومنانه و تدبیر انقلابی امید به آینده را در دل این مردم بزرگ و نجیب و همه مظلومانی که در منطقه و جهان اسلام به ایران اسلامی چشم دوختهاند تقویت کرد و اعتماد ضربه خورده در بخشی از جامعه را با خدمت خالصانه و رفتار اصیل اسلامی و مدیریت عدالتمحور انقلابی ترمیم و بازسازی کرد. انشاءالله
سیدمحمدسعید مدنی