محبوب‌القلوب شدن؛ مبنا یا اثر

وقتی قانون‌های مختلف را در کشورهای گوناگون مطالعه می‌کنیم، گاهی به قوانینی برخورد می‌کنیم که طی ۵۰۰ سال، مثلا دو تا سه اصلاحیه خورده و ساختار و محتوای آن دستخوش تغییرات نشده است. از طرفی گاهی مصوبات و مقرراتی می‌بینیم که عمر آن‌ها به ۱۰ روز هم نمی‌رسد؛ نه اینکه با انقضاء مدت، موضوع آن از بین رفته باشد یا نه اینکه یکی دو مورد، اصلاح شکلی به آن واردشده باشد؛ از بیخ و بن تغییر کرده است! در ساحت حقوق، قانون‌نویسی را خبرگان و استخوان خردکرده‌های آن علم به عهده می‌گیرند، آن‌هم با کمک گرفتن از سایر دانشمندان علوم مرتبط؛ علت این امر هم حفظ وجاهت و حرمت قانون است. اگر واضع قوانین، خود مرتکب هتک حرمت قانون شود، از مخاطب قوانین چه انتظاری برای تبعیت و محترم شمردن قانون باید داشته باشیم؟ قانون وقتی کارآمد باشد و دستخوش تغییرات کلی نشود، به‌مرور محترم شمرده‌شده و قبح حرمت‌شکنی آن، خود باعث پیشگیری از وقوع جرم در آن حیطه می‌شود؛ اما قانونی که مدام در دست تغییرات ریزودرشت است و در کوتاه‌مدت، شاکله خود را از دست بدهد، نزد مردم نیز بی‌اعتبار خواهد شد. اما این مقدمه، برای کمک به موضوع اصلی این نوشته است.

محبوب‌القلوب شدن؛ مبنا یا اثر

در مدیریت، گاهی نگاه برخی افراد صرفا به حل مسئله آن لحظه معطوف است؛ در نوشته قبلی‌ام با عنوان «در انتظار کارآمدی» تأکید بر پیگیری مسائل خُردی داشتم که رضایت‌مندی کلان به دنبال دارد اما این امر نباید باعث شود مدیریت‌های راهبردی، کلان و آینده‌پژوهانه را فراموش کنیم. نکته حائز اهمیت آن است که ما قرار نیست تصمیماتی بگیریم که مبنایش محبوب‌القلوب شدن باشد؛ بلکه ما باید تصمیماتی بگیریم که آثارش باعث محبوبیت شود و مبنایش ساعت‌ها و حتی روزها و ماه‌ها کار کارشناسی بوده باشد. گاهی ما باید یک «نه» کارشناسی بگوییم تا با یک «بله» سیاسی‌کارانه به چاه عمیقی فرو نرویم.

گاهی با یک اجتماع اعتراضی، یک پویش، یک هجمه رسانه‌ای، مدیران به واکنش می‌افتند؛ تا اینجای کار، ایرادی ندارد و خوب هم هست؛ 

چرا که نباید و نشاید نسبت به افکار یا رفتارهای عمومی بی‌تفاوت بود؛ اما مشکل آنجایی است که ما بلافاصله وعده دهیم، مصوبه‌ای بگذرانیم و آن را رسانه‌ای کنیم. این امر نشان می دهد عمق تصمیم، فوق‌العاده کم و ناشی از رسانه‌زدگی است. رسانه حتما می‌تواند ابزاری برای نشان دادن کمی‌ها، کاستی‌ها، مطالبات و البته نقاط قوت، توانمندی‌ها و امکانات جامعه باشد اما به همان اندازه یا بیشتر می‌تواند اولویت‌ها را جابه جا کند و جای اصلی و فرعی را تغییر دهد. در زمانه‌ای که رسانه‌های بی‌هویت، دایره مخاطبان گسترده‌ای گرفتند و شبکه‌های اجتماعی ضریب نفوذ روزافزونی دارند و با اندک هزینه‌ای می‌شود محتوایی را وایرال و دست به دست کرد، باید قدری با تأنی بیشتر نسبت به مسائل مطروحه واکنش نشان داد. رضایت لحظه‌ای شاید برای طرفین شیرین باشد اما رضایت مستمر، زمانی ایجاد می‌شود که مثلا سهام عدالت جاماندگان، پیشتر برای جانماندگان! واریز شده باشد؛ وقتی اساسا حقی را برای کسی ایجاد می‌کنید، بعد آن را قفل می‌کنید و بعدتر پیگیر اضافه کردن گروهی دیگر به دسته قفل‌شدگان‌ هستید و قبل‌تر می‌دانید که با اجازه فروش سهام عدالت و عرضه گسترده، اوضاع بورس ، به هم می‌ریزد، آدم می‌فهمد که تصمیمات مبنای محبوب‌القلوبی دارد نه مبنای کارشناسی. به حرف و حدیث‌ها در حد خود واکنش نشان دهیم و قبول کنیم که کارنامه را آخر دوره می‌دهند. مجلس، دولت، قوه قضائیه و هر نهاد دیگر باید بداند که کارنامه آنان تا ابد باقی می‌ماند و نتیجه تصمیمات‌شان سال‌ها روی زندگی مردم اثر خواهد داشت.

مسعود پیرهادی