جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا در ادعایی مضحکانه که اساسا با رویه مرسوم در سیاست خارجی دموکراتها و جمهوریخواهان کاخ سفید کمترین انطباقی ندارد، از « حسن نیت » کشورش در مذاکرات موسوم به « احیای برجام » خبر داده است. درست ساعاتی پسازاین ادعا، آمریکا تحریمها ی جدیدی را علیه ایران اعمال کرد که این تحریمها ۴ فرد و دو نهاد را به لیست تحریمها اضافه کرده است. دفتر کنترل داراییهای خارجی آمریکا مدعی شد که افراد و نهادهایی که تحریم شدهاند ، به دلیل اقدامات غیرمسئولانه و غیرحقوقی در منطقه مشمول جریمه واشنگتن قرارگرفته و به لیست سیاه این کشور اضافهشدهاند.
این نمونهای بارزی از« حسن نیت آمریکایی» در مذاکرات وین است. واقعیت امر این است که بهکارگیری کلمات سلبی و ایجابی در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی آمریکا منبعث از «بازی تاکتیکی آمریکا » در تقابل با کشورمان و فریب افکار عمومی دنیا محسوب میشود. این ادعاها هیچگاه ارزش و اعتباری در عرصه روابط بینالملل نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت.
مهمترین نکتهای که در اینجا قصد داریم بر روی آن متمرکز شویم، به آیندهنگاری یا آیندهپژوهی رفتار کوتاهمدت آمریکا در مذاکرات وین بازمیگردد. مذاکرات ایران و اعضای ۱+۴ با دستور کار احیای توافق هستهای بهزودی آغاز خواهد شد. در این آوردگاه، مقامات آمریکایی میان سه حوزه دیپلماسی عمومی، دیپلماسی آشکار و دیپلماسی پنهانپیوندی هدفمند برقرار میکنند. نقاط اتصال پیوند این سه حوزه را وزارت خارجه آمریکا و اتاقهای فکر تأثیرگذار بر کاخ سفید تعیین میکنند. در این معادله، دیپلماسی پنهان آمریکا در تعارض مطلق با دیپلماسی آشکار یا دیپلماسی عمومی این کشور قرار میگیرد، چنانچه در حال حاضر نیز مقامات آمریکایی در عرصه دیپلماسی رسمی از لسان مشاور امنیت ملی خود بر حسن نیت در مذاکرات تأکید میکنند اما بهصورت همزمان و در عرصه دیپلماسی عمومی، سعی میکنند افکار عمومی دنیا را در خصوص چرایی وضع تحریمهای جدید علیه ایران توجیه کنند: با همان دلایل واهی گذشته!
یکی از رموز موفقیت ما در هدایت مذاکرات وین، توجه به این سه حوزه رفتاری و دیپلماتیک در آمریکاست.پس از پایان جنگ جهانی دوم در قرن بیستم، مقامات آمریکایی به این نتیجه رسیدند که باید میان حوزههای رفتاری و گفتاری خود در عرصه روابط بینالملل ( بر اساس نوع مخاطبان خود ) تفکیک قائل شده و در یک «بستر زمانی»، پیامهای متفاوتی را از این مجاری سهگانه ( دیپلماسی رسمی، دیپلماسی پنهان و دیپلماسی عمومی) کنند بهگونهای که نسبت ادراکی «مخاطبان خاص» و « مخاطبان عام» خود را بر اساس منافع ملی خود و خواستههای مداخلهگرایانه خود در حوزه روابط بینالملل ترسیم کنند. دموکراتها نشان دادهاند که در مدیریت این بازی، از جمهوریخواهان پیچیدهتر عمل میکنند. بنابراین، باید از همین نقطه و درحالیکه دور هفتم مذاکرات وین هنوز آغاز نشده است، مراقب این بازی چندلایه آمریکا باشیم. تنها راه مواجهه با این بازی مسبوق به سابقه،«مواجهه همزمان و چندلایه» با آمریکاست. دراینخصوص بعدا بیشتر سخن خواهیم گفت.
حنیف غفاری