مردم و مذاکره محرم یا نامحرم؟

نتایج دو نظرسنجی اخیر که از قضا هر دو نیز از سوی موسسات خارجی انجام شده حکایت از رضایت بالای مردم - یکی 78 درصد و دیگری 72 درصد - از عملکرد دولت مستقر دارد. این موضوع از آن روی دارای اهمیت است که نشانه‌ای از حرکت دولت در اجرای دو مأموریت مهم است؛ بازسازی اعتماد و افزایش امید مردم نسبت به دولت. این دو مأموریت کلیدی را رهبر معظم انقلاب اسلامی در نخستین دیدار با رئیس‌جمهور و اعضای کابینه دولت سیزدهم عنوان کرده و تأکید کردند؛ «اعتماد مردم بزرگ‌ترین سرمایه‌ دولت است. مردم وقتی به شما اعتماد کردند و امید به شما داشتند، با شما راه می‌آیند و کمکتان می‌کنند؛ این بزرگ‌ترین سرمایه است برای دولت که بتواند اعتماد مردم را جلب کند که البته این متأسفانه یک مقداری آسیب ‌دیده و بایستی ‌ترمیم کنید این را و راهکارش هم این است که حرف و عمل مسئولین یکی باشد؛ وعده‌ای اگر به مردم دادید، طبق آن وعده اگر عمل کردید، مردم به شما اعتماد پیدا می‌کنند؛ اگر شما وعده کردید و عمل نشد یا گفتید فلان کار شده، مردم در واقعیت دیدند نشده، اعتماد مردم سلب می‌شود؛ واقعاًً باید خیلی بِجِد‌ مراعات کنید این معنا را.»

مردم و مذاکره محرم یا نامحرم؟

ایجاد امید و کسب اعتماد چندان سهل نیست اما از بین رفتن آن، آسان است و در صورت غفلت می‌تواند سریع‌تر از آنچه فکرش را می‌کنید دود شده و به هوا رود. دولت برای حفظ و افزایش این رضایت باید چندین نکته را به‌صورت مداوم مدنظر قرار دهد. یکی از این نکات اصلی و تعیین‌کننده در این خصوص، اطلاع‌رسانی به موقع، دقیق و صادقانه است. مردم باید در جریان مسائل کشور باشند. رئیس‌جمهور در جریان سفر به اردبیل در یکی از برنامه‌ها گفته است «مشکلات بجا مانده از دولت قبل را به مردم منتقل نمی‌کنیم»، این موضوع از جنبه‌ای درست و از جنبه‌ای دیگر قابل تأمل است. درست از آن رو که قرار نیست دولت سیزدهم نیز همان رویه غیرقابل قبول دولت تدبیر و امید را در انداختن تقصیرها بر گردن دولت پیش از خود تکرار کند. رویه‌ای غلط که تا روزهای پایانی دولت دوازدهم نیز ادامه داشت.

اما در عین حال باید این نکته را هم مدنظر قرار داد که جریان حامی ‌دولت پیشین که زمینه‌ساز و مسبب بسیاری از مشکلات کنونی است، بیکار ننشسته و به‌ جای عذرخواهی از مردم به‌عنوان کمترین کاری که در قبال قصور و اشتباهات خود می‌تواند انجام دهد، سعی دارد تصویری وارونه از اوضاع برای جامعه بسازد. نشانه‌های این سیاست قبیله‌ای و مغرضانه به راحتی قابل مشاهده است و بدون شک در ماه‌های پیش‌رو شدت بیشتری نیز خواهد یافت. آنان در این پروژه سیاسی که مبتنی بر عملیات روانی است روی دو موضوع حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند؛ نخست ضعف حافظه افکار عمومی و دوم توان خود در تحریف و جنجال‌سازی. محور اصلی این عملیات مبتنی بر دو موضوع مشخص مذاکرات برجامی و فضای مجازی است. درباره فضای مجازی، اتهام تلاش برای ایجاد محدودیت و مسدود کردن، محور اصلی این عملیات روانی است که فعلاً می‌توان پرده‌ای از آن را در نوع مواجهه با طرح صیانت از کاربران فضای مجازی در مجلس دید.

موضوع مذاکرات برجامی از اهمیت و گستره بیشتری برخوردار است. خلاصه این عملیات روانی به زبان ساده از این قرار است؛ «کشور با مشکلات فراوان، بزرگ و لاینحلی مواجه است که تنها راه‌حل آنها کوتاه آمدن در مذاکرات هسته‌ای و عبور از خط قرمزهای تعیین شده است. دولت سیزدهم نیز چاره‌ای جز پیمودن مسیر دولت پیشین نداشته و تعلل و‌ تردید در این گزاره قطعی، جز تشدید مشکلات نتیجه دیگری ندارد.» تکلیف طرف غربی و باج‌خواهی آن روشن است و می‌ماند تصمیم تیم مذاکره‌کننده و دولت سیزدهم. اگر روی خطوط قرمز مبتنی بر تامین منافع کشور و مردم ایستادگی کند و زیربار زیاده‌خواهی غرب نرود متهم به بی‌توجهی به مشکلات و انشاءخوانی در مذاکره می‌شود و اگر کوتاه بیاید که چه بهتر و معلوم می‌شود راه دولت پیشین و حامیان آن درست بوده است.

چاره این بازی موذیانه و دوسر باخت چیست؟ دولت باید مردم را محرم دانسته و برخلاف رویه پیشین عمل کند. دولت قبل تا روز پایانی مذاکرات و امضای برجام تقریباً هیچ چیز از محتوای مذاکرات را منتشر نکرد و ابتکار عمل در این زمینه کاملاًً در اختیار طرف مقابل بود. رسانه‌های غربی بازوی مذاکراتی آنان بودند و به‌صورت هماهنگ شده و هدفمند، برخی اطلاعات را منتشر می‌کردند. در حالی که رویه تیم مذاکره‌کننده ایران سکوت محض بود و نهایتاً تکذیب. اگر هم چیزی منتشر می‌شد در حد ادعاها و روایت‌های مضحکی مانند «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» و «پرتاب خودکار» بود. البته این لاپوشانی و سکوت رادیویی بی‌دلیل هم نبود. اگر فقط گوشه‌ای از پرده را کنار می‌زدند و آشکار می‌شد که مشغول پخت و پز چه آشی و نوشتن چه دیکته‌ای هستند، چطور می‌توانستند آن را به‌عنوان بزرگ‌ترین دستاورد تاریخ دیپلماسی و فتح‌الفتوح قرن به ملت قالب کنند؟!

امروز نه آمریکایی‌ها عوض شده‌اند و نه اروپایی‌ها. بلکه تجربه برجام آنها را وقیح‌تر و طلبکارتر هم کرده است. پس ناگفته و ندانسته قابل حدس است که نمایندگان آنها در مذاکرات چه می‌گویند و می‌خواهند. در چنین شرایطی یکی از برگ برنده‌های دولت فعلی اطلاع‌رسانی هوشمندانه است. دولت روحانی مدعی بود که کار به پایان رسیده بوده و مصوبه مجلس مانع احیای برجام و رفع تحریم‌ها شد اما حالا یک رسانه غربی فاش کرده است که آمریکایی‌ها حتی حاضر نبودند تضمین دهند تا پایان دولت بایدن به تعهدات خود پایبند بمانند، چه رسد به دولت آینده! ادعایی که علی‌رغم گذشت چند روز از طرح آنکه از قضا از سوی یک تحلیلگر ایرانی- آمریکایی نزدیک به مذاکرات برجام و حامی‌ آن مطرح شده، هنوز از سوی تیم مذاکره‌کننده قبلی تکذیب نشده است.

به‌نظر می‌رسد تغییر راهبرد محرمانگی مطلق مذاکرات، باید به‌طور جدی در دستور کار دولت سیزدهم و به‌ویژه وزارت امور خارجه قرار گیرد. عدم تغییر در این راهبرد، نه به نفع سرمایه امید و اعتماد مردم به دولت است و نه به نفع تیمی ‌که قرار است پشت میز مذاکره بنشینند. نباید از یاد برد که هدف اصلی تحریم‌ها، فشار به مردم است و عنصر «مردم» در این مواجهه نقشی کلیدی و مهم دارند. طرف مقابل برای این عنصر برنامه دارد. کنار گذاشتن «مردم» از این میدان پیچیده - کاری که دولت قبل کرد- خطایی استراتژیک است.

محمد صرفی