1-یادآوری «گستره سوءمدیریت » در دولت سابق، در حالی که بانیان آن همچنان آدرس غلط برای خروج کشور از گرفتاری اقتصادی میدهند، نه بازخوانی تاریخ، بلکه مسئله روز کشور است. این روزها در حالی که حکم محکومیت چند مدیر ارشد بانک مرکزی در دولت قبل، به اتهام تضییع منابع ارزی منتشر میشد، تحلیلی از سازمان برنامه و بودجه همان دولت به رسانهها درز داده شد. در این تحلیل پیشبینی شده بدون رفع تحریمها، نرخ دلار تا پایان سال ۱۴۰۶، به ۲۸۵ هزار تومان برسد! «درز» دادن این تحلیل، احتمالا ادامه همان رفتار پروژه بگیرانی است که اردیبهشت امسال، فایل صوتی بهظاهر محرمانه آقای ظریف را درز دادند. در آن مصاحبه، سیاست خارجی نظام و عملکرد شهید سلیمانی موجب ناکامی برجام معرفی شده بود؛ آن هم در زمانی که آمریکا در موضع اتهام قرار داشت. حالا هم تحلیل منتسب به سازمان برنامه و بودجه دولت سابق درز داده شده، تا ناچاری در مذاکره دوباره با آمریکا استخراج شود. همزمان، سیاسیون و رسانههای همسو، گرانی و تورمی را که شاهکار خودشان است، به رخ میکشند و آیندهای سیاه را در صورت عدم مذاکره ترسیم میکنند. این کار برخی از عناصر بیعار، بیشباهت به اقدام عمروعاص در کشف عورت برای نجات خویش در میانه میدان نیست.
2- بانیان سوءمدیریت سازمانیافته، چنان ژست «آیندهنگری» میگیرند که انگار نوابغ پیشبینی هستند؛ و حال آنکه بهخاطر چند مرحله انکار واقعیات مسلّم، متهمان نابودی منابع قدرت کشور هستند. پیش از انعقاد برجام، وقتی صاحب نظران به شهادت تجارب و واقعیات هشدار میدادند که آمریکا زیر وعدهاش میزند، مدیران ذیربط میگفتند امضای کری تضمین است و امکان ندارد آمریکا تعهدش را زیر پا بگذارد. میگفتند هر کس در آمریکا سر کار بیاید، باید به برجام متعهد باشد اما بعدها گفتند ترامپ، دیوانه بود و رفتارش غیر قابل پیشبینی! این در حالی بود که مثلا دکتر فواد ایزدی در حضور آقای ظریف، در این باره هشدار داده و مورد انکار قرار گرفته بود. رئیسدفتر آقای روحانی، 25 اسفند 97 و در پاسخ این سؤال روزنامه سازندگی که «آیا دولت پیشبینی میکرد آمریکا ممکن است از برجام خارج شود؟»، گفت؛ «پیشبینی این رفتار آمریکا را نداشتیم».
واعظی البته فروردین 98 سخن خود را تغییر داد و به خبرگزاری پانا گفت: «میدانستیم آمریکا از برجام خارج میشود، اما پیشبینی نمیکردیم به این سرعت خارج شود»! برخلاف توجیهات بعدی، گروگان گرفتن برجام و باجخواهی مبتنی بر آن، منحصر به ترامپ نبود. اوباما ضمن حفظ پوسته برجام، به نقض پیاپی تعهدات پرداخت. بعد از ترامپ هم، بایدن به اقدام ترامپ بهعنوان فرصت باجخواهی نگاه کرد و حاضر نشد عهدشکنی را جبران کند.
3- اتفاق بدتر از عدم پیشبینی خروج آمریکا، جرئت بخشیدن به دشمن برای این کار بود. برخی دولتمردان به قدری در برابر نقض سه ساله توافق (94 تا 97) مجامله و لاپوشانی کردند و بر اجرای آن به هر قیمت تاکید ورزیدند که ترامپ، اطمینان خاطر پیدا کرد و بنابراین تعهد آمریکا را کلا زیر پا گذاشت. نشریه پولیتیکو یک هفته بعد - ۲2 اردیبهشت 97- سخنرانی گزنده فدریکا موگرینی در کنفرانس اتحادیه اروپا را منتشر کرد: «من از روحانی تضمین گرفتم حتی در صورت خروج آمریکا از توافق و برگرداندن تحریمها، ایران به برجام پایبند بماند»!
4- آقای روحانی بارها گفت آنچه در دوره وی میگذرد، «جنگ اقتصادی» است و حال آنکه اولا؛ جنگ اقتصادی منحصر به دوره وی نبود و تحریمهای موسوم به فلجکننده، در زمان دولت دهم اعمال شد. ثانیا؛ چرا در وسط میدان جنگ، به خدعه دشمن در پوشش توافق اعتماد کردند؟ ثالثا؛ اگر هدف جنگ اقتصادی، کاهش منابع ارزی بود، چرا دولت بهجای مدیریت منابع، مرتکب حیفومیل و هدر دادن منابع در مقادیر 30 میلیارد دلاری و 18 میلیارد دلاری شد؟ نقش رئیس دولت در تصمیم ضدکارشناسی و کدخدامآبانه (قیمتگذاری 4200 تومانی) و واگذاری رانت دهها میلیارد دلاری چه بود؟ رابعا؛ اگر دولت باید منطقا در شرایط مضیقه اقتصادی از هزینهها میکاست، چرا در تدوین بودجه، کسری بودجه 450 هزار میلیارد تومانی را به یادگار گذاشت؟ ماهیت نابودی منابع ارزی چنان بود که احمد خرّم وزیر دولت اصلاحات به روزنامه آرمان گفت: «وقتی شنیدم قرار است ارز ۴۲۰۰ تومانی عرضه شود، گفتم این باعث جشن و پایکوبی رانتخواران خواهد شد. بیش از ۳۰ میلیارد دلار را به بازار عرضه کردند. 2 یا 5 میلیارد آن را در اختیار افراد دارای شناسنامه یا شرکتهای سرشناس میگذارید، بقیه را چگونه میخواستید کنترل کنید؟ باید اعتراف کرد که دولت، گوشت را خیلی راحت دست گربه داد».
5- اگر خوشگمان باشیم، برخی مدیران، گرفتار بیبرنامگی بودند؛ و خروجی رویکرد آنها در سبد مطلوب دشمن (ضد برنامه اقتدار و استقلال کشور) قرار گرفت. آیا میتوان سازمان برنامه و بودجهای را که برای نرخ ارز در سال 1406 پیشگویی سیاسی میکند، اما بودجهای با درآمدهای فضایی و افزایش هزینهها را تدوین مینماید، قوه عاقله برنامهریزی دانست؟! آیا تعبیر «چو دخلت نیست، خرج آهستهتر کن» به گوششان نخورده بود که از یکسو بر حجم هزینهها میافزودند و از طرف دیگر، آیندهای سیاه را ترسیم میکردند؟! خودزنی و خودتحریمی، بدتر از این؟ رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه، سوم شهریور 99 در ادبیاتی رعبافکنانه که با استقبال رسانههای بیگانه مواجه شد، ادعا کرد: «در اثر تحریمها حتی نمیتوانیم یک قطره نفت بفروشیم» و این در حالی بود که گزارشها، از فروش 1/5 میلیون بشکه نفت در همان ماهها حکایت میکرد. عجیبتر اینکه سازمان دو ماه بعد، ضمن زیر پا گذاشتن ادعای آقای نوبخت، لایحه بودجه 1400 را با درآمد خیالی «فروش 2/3 میلیون بشکه نفت» (دو برابر افزایش) تدوین کرد و در کنار افزایش وسیع هزینهها، کسری 450 هزار میلیارد تومانی را برای دولت جدید به ارث گذاشت.
6- رئیسسازمان برنامه و بودجه، اواسط بهمن 99 هم گفت «آقای قالیباف! از آن گزارش بکلّی سّری خبر دارید. درآمد صد و چند میلیارد دلاری به چند میلیارد دلار کاهش پیدا کرده. نمیتوانم عدد رو به شما بگم که بعد از سه سال محاصره که ذخایرمان را استفاده کردیم، در چه شرایطی هستیم». رئیسمجلس در پاسخ این ادعا، به درستی پرسید؛ «اگر در وضعیت فروش حداقلی نفت به سر میبرید و با سختی روبهرو هستید، چرا در لایحه خود، رقم فروش ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه را نوشتید و براساس آن، هزینههای قطعی را در لایحه الزامی کردید؟». البته مسئله، منحصر در موضوع تحریم و درآمد نفت نبود. دولت، به قوانین بودجه هم که شاکله آن را خود تدارک میکرد، بیاعتنا بود. بر اساس گزارش تفریغ بودجه ۱۳۹۹؛ «دولت فقط ۲۸ درصد احکام قانون بودجه را رعایت کرده و در اجرای ۷۲ درصد دیگر تخلف داشته است... دولت برخلاف برنامه توسعه، ۳۵ هزار میلیارد تومان از صندوق توسعه ملی در سال 99 برداشت کرد، بیآنکه صرف حمایت از تولید شود... دولت از بیش از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان معوقات مالیاتی، چشمپوشی کرد و... ۱۲۴ مدیر دولت، دوشغله بودند». اما پس از این گزارش، آقای نوبخت ضمن قدردانی از «زحمات طاقتفرسای همکاران» ادعا کرد: «گزارش تفریغ بودجه ۹۹ نشان داد که در سومین سال تحریم و محاصره اقتصادی با وجود عدم تحقق ۶۲.۵ درصد درآمدهای نفتی، دولت موفق شد بودجه را مدیریت کند». 62 درصد درآمدهای نفتی در سال 99 محقق نشده بود و با این وجود، همان درآمد را در لایحه بودجه 1400 دو برابر نوشتند و بر اساس آن، هزینههای هنگفت جدید تراشیدند؛ آن هم در حالی که باید مدیریت کشور را در مرداد ماه، به دولت جدید تحویل میدادند!
7- اگر مدعیان، توان پیشبینی نرخ دلار در سال 1406 را داشتند، چرا واقعیتهای روز را در بودجهنویسی انکار کردند و بهجای مدیریت منابع، نسخه ولخرجی را در دستور کار گذاشتند؟ آیا مسئولیت برنامهنویسی غلط، کمتر از نابودی منابع ارزی توسط برخی مدیران بانک مرکزی است؟ و آیا جز این است که هر دو نهاد، تابع تصمیمات مقام بالاتر در دولت بودند؟ آیا انبوه بیتدبیریها در آستانه واگذاری مدیریت، مفهومی جز مینگذاری در مقابل دولت جدید دارد؟ آیا همه این روند را میشود حمل بر اتفاق و ندانمکاری کرد؟ احتمالا حتی اگر شیر یا خط هم میانداختند، برخی پیشبینیها و تصمیمگیریها درست از آب درمیآمد؛ نه اینکه یک روند سرتاسر خطا به یادگار بماند. این روند سوءتدبیر، حقیقتاً مستوجب حسابکشی و مؤاخذه است.
8- برخلاف برخی فضاسازیهای داخلی، ناظران بینالمللی اتفاقنظر دارند که ایران در معادلات قدرت منطقهای چیرگی دارد و توانسته از عهده تحریمها برآید و در مقابل، این آمریکاست که دستش خالی است:
- شورای آتلانتیک: اسطوره انقلابی ایران، برخلاف نقشه آمریکا، منطقه را فراگرفت.
- تاگساشپیگل: ایران در لبنان، آمریکا را جا گذاشت و با صادرات سوخت، به تحریمها بیاعتنایی کرد.
- سایت فرانسوی «لوکوریکس» از قول پژوهشگر مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه: ایران نشان داده میتواند بدون غرب، کارهای خود را پیش ببرد. پیوستن به سازمان شانگهای، نخستین پیروزی دیپلماتیک رئیسجمهور جدید ایران است.
- روزنامه کویتی الرأی: آمریکا در جنگ جهانی سوریه شکست خورد. ایران به یک قدرت بسیار قویتر از آغاز جنگ سوریه تبدیل شده و زمان اعتراف آمریکا به شکست فرا رسیده است. کشتیهای حامل سوخت ایران برای لبنان از طریق سوریه، پروندههای منطقهای و جهانی مهمی را با قدرت روی میز گذاشتند.
- المانیتور: آمریکا فاقد «پلن B» مقابل ایران است. یک مقام ارشد که بهخاطر نزدیکی به وزیر دفاع اسرائیل، از محتوای مذاکرات اخیر با آمریکا مطّلع است، میگوید هیچ طرح عملیاتی اضطراری علیه ایران در صورت شکست مذاکرات وجود ندارد. این وضعیت، موجب افسردگی و استیصال اسرائیل است.
- اکونومیست: فشار حداکثری، رفتار ایران را تهاجمی کرد و به ضربات پهپادی و موشکی به متحدان آمریکا انجامید. ایران ثابت کرد درباره نفوذ خود در منطقه، مذاکره نمیکند.
- فارن افرز: تحریم بیحساب و کتاب علیه ایران، از سر درماندگی و افول قدرت آمریکاست. مقامات مایوس ما، تیر کمتری نسبت به قبل در کمان دارند که به تحریم دست مییازند؛ اما این حربه اغلب شکست خورده است.
- بنیاد کارنگی: چند دهه تلاش برای تحریم و مهار ایران شکست خورده. متحدان ما هم این ناتوانی را فهمیدهاند و آماده عقبنشینی آمریکا میشوند.
- هفتهنامه فرانسوی اکسپرس: هدف غرب از دعوت به مذاکرات جدید همانند مذاکرات برجام، فقط بهدست آوردن وقت برای مهار ایران است و نه توافق. با وجود پایان دوره ترامپ، غرب حاضر نیست به برجام برگردد. بعید است بتوان ایران را به چشم پوشی از پیشرفتهای خود واداشت.
- اندیشکده کوئینسی: زیادهروی در تحریم، آمریکا را ضعیف و ایران را تقویت کرد. ایران توانسته با مهار تحریمها، به اقتصاد خود تنوع بخشد و در حال کاهش وابستگی به نفت است. آمریکا برای نجات مذاکرات، باید بخشی از سنگینترین تحریمها را متوقف کند.
- فارین پالیسی: احیای برجام، اهرم بیشتری را برای فشار به ایران در اختیار آمریکا میگذارد؛ اما حفظ فشار حداکثری، تهران را به میز مذاکره باز نمیگرداند و برنامه هستهای آن را متوقف نمیکند. ایران بر سرمایهگذاری در زیر ساختهای «اقتصاد مقاومتی» متمرکز شده و اقتصادش نه تنها به هیچ وجه در معرض سقوط قرار ندارد، بلکه پیشبینی میشود در سال 2021 بهبود یابد.
-پیشبینی صندوق بینالمللی پول: روند تورم در ایران در ماههای آینده نزولی خواهد شد و در سال آینده میلادی (از دی 1400) با 11/8 درصد کاهش، به 27/5 درصد خواهد رسید.
محمد ایمانی