خروج آمریکا از افغانستان باعث شده نقش کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در افغانستان بیش از گذشته شود. در این میان کشورهای همسایه افغانستان نقش بسیار تأثیرگذاری در فرآیند تحولات این کشور با توجه به قومیتهای افغانستان دارند.
پاکستان از جمله کشورهایی است که در تحولات افغانستان با توجه به همسایگی با این کشور و همچنین از بعد ایدئولوژی ارتباط تنگاتنگی دارد و به دلیل ارتباط با طالبان و شبکه حقانی بر فرآیند تحولات این کشور بسیار تأثیرگذار است. سازمان اطلاعات پاکستان (ISI) و ارتش این کشور از دیرباز با شبکه حقانی ارتباط نزدیک داشتهاند و خروج آمریکا از افغانستان بر دامنه حضور این 2سازمان افزوده است.
* روابط پاکستان و افغانستان با محوریت طالبان
تاریخ مناسبات افغانستان و پاکستان فراز و نشیبهای طولانی دارد و میتوان با اطمینان، میراث دوران استعمار را در آنها مشاهده کرد. افغانستان و پاکستان هر دو کموبیش از نقش و تأثیر خود در صحنه مبادلات جهانى اطلاع دارند. این ۲ کشور با وجود پیوندهاى عمیق نژادى و فرهنگى همواره تاریخى پرتنش داشتهاند که دلیل عمده آن اختلافهاى ارضى میان ۲ کشور و داعیه ارضى پاکستان نسبت به افغانستان است و نشانه پایدار این اختلاف، خط دیورند است.
از طرفى این اختلاف ریشه در ماجراى قومیت دارد و نماد آن مساله پشتونستان است که سبب شده از همان ابتدا، افغانستان نسبت به سیاستهاى پاکستان نگرشى منفى پیدا کند. قرارداد خط مرزی دیورند که سال 1893 بین بریتانیای آن زمان که هند را در استعمار خود داشت توسط امیر عبدالرحمن خان، پادشاه افغانستان امضا شد، در هیچ مقطعی از تاریخ مورد قبول افغانها قرار نگرفته است.
از آن زمان تاکنون روابط پاکستان و افغانستان فراز و نشیبهای زیادی داشته است. با تشکیل گروه طالبان افغانستان و حضور این گروه در مدارس کویته پاکستان برای تعلیم و تربیت، روابط افغانستان و پاکستان وارد مرحلهای جدیدی از حیات خود شد. پاکستان به رغم همکاریهای اولیه با جامعه بینالمللی علیه تروریسم، همچنان روابط خود با طالبان و گروه حقانی که یکی از متحدان جدی طالبان است را ادامه داد. به عنوان نمونه ژنرال حمید گل، رئیس سابق ISI در مصاحبه با اشپیگل صریحا اعلام کرد: ما طالبان را به وجود آوردیم و فعلا نیز آنان را ناجیان آزادی میدانیم و استراتژی پاکستان آن است که در افغانستان دولتی به وجود بیاید که تحت نظر پاکستان حرکت کند.
عمران خان، نخستوزیر پاکستان از 6 ماه قبل از تصرف کابل توسط طالبان در مقام سخنگوی این گروه عمل کرده و با دعوت رهبران سیاسی با نفوذ افغان به پاکستان درصدد جلب همسویی آنها با حمله احتمالی طالبان بود. وی قبل از تسلط طالبان بر افغانستان بیان داشت: «تا محمد اشرف غنی استعفا ندهد، طالبان صلح نخواهد کرد». در کنار طالبان وجود مهاجران و گروههای قومی مشترک، زمینه را برای پاکستان فراهم کرده است تا آسانتر در تعیین سرنوشت و امور افغانستان دخالت کند. اینها همه نشان از تأثیرگذاری عمیق پاکستان در افغانستان دارد.
با توجه به آنچه ذکر شد، نقش و تاثیرگذاری پاکستان در قبال افغانستان عمیقتر و پیچیدهتر از آن است که در سطح روابط رسمی بین ۲ کشور خلاصه شود و بدیهی است هر دولتی در کشور مستقر باشد سیاست خارجی افغانستان باید همواره پاکستان را به عنوان همسایه و بازیگر موثر در منطقه درنظر داشته باشد زیرا براساس واقعیتهای عینی و تاریخی ثابت شده استراتژی خصومت با پاکستان نتیجه نداده و بدون همکاری صادقانه پاکستان و تعامل و سازش از راه دیپلماتیک با این کشور، ثبات دولت و برقراری امنیت در افغانستان بسیار دشوار مینماید. حال با قدرت گرفتن طالبان در افغانستان روابط پاکستان با این گروه بیش از گذشته خواهد بود.
* پاکستان از طالبان چه میخواهد؟
روابط پاکستان با طالبان بسیار عمیقتر از روابط بین ۲ حکومت است. پاکستان طالبان را به عنوان ابزار رسمی خود برای رسیدن به اهداف داخلی و منطقهای، بویژه همسایگان میبیند. حمایت پاکستان از طالبان در راستای 4 هدف استراتژیک این کشور قرار میگیرد.
1- قدرت گرفتن طالبان در افغانستان باعث میشود این گروه بتواند با هسته طالبان پاکستان که به دنبال تجزیهطلبی در پاکستان است، مبارزه کند. تشکیل دولت همسو در افغانستان مبارزه با طالبان پاکستان را بیش از گذشته فراهم میکند.
2- از زمان استقلال پاکستان، روابط این کشور با هند بر سر ۲ منطقه راهبردی جامو و کشمیر بسیار شکننده بوده و بارها و بارها این ۲ کشور هستهای در آستانه یک جنگ تمامعیار قرار گرفته بودند. جمعیت مسلمان این منطقه 13 میلیون نفر برآورد شده است. با لغو ماده 370 قانون اساسی هند مبنی بر خودمختار بودن این منطقه و تغییر بافت جمعیتی آن، تنشها بین هند و پاکستان افزایش یافت. طالبان فرصت بسیار مناسبی برای پاکستان است که میتواند با توجه به همسایگی این منطقه با افغانستان، فشار بیشتری به هند وارد کند.
3- افغانستان میتواند کانال ترانزیتی و اقتصادی مناسب با سایر کشورها باشد، این در حالی است که دولتهای قبلی افغانستان با توجه به مشکلات متعدد با پاکستان اجازه ایجاد یک خط محوری اقتصادی از افغانستان به سمت آسیای مرکزی را نمیدادند. با توجه به عضویت پاکستان در سازمان شانگهای و روابط با کشورهای آسیای مرکزی که عضو این سازمان هستند، افغانستان به عنوان یک پل ارتباطی بین شبهقاره هند و آسیای مرکزی محسوب میشود.
4- طالبان میتواند به عنوان ابزار نیابتی پاکستان در برقراری موازنه قوا با سایر کشورهای منطقه از جمله ایران باشد. با توجه به رقابتهای جمهوری اسلامی و پاکستان و نقش تأثیرگذار ارتش و دستگاه اطلاعاتی پاکستان در سیاست خارجی این کشور، طالبان میتواند ابزاری بسیار مناسب برای سیاستهای منطقهای پاکستان باشد. در جنگ اخیر قرهباغ، پاکستان با استفاده از شبکه حقانی طالبان نقش مهمی را در این جنگ داشت. پاکستان کشور ارمنستان را به رسمیت نمیشناسد.
پاکستان به دنبال این است که با استفاده از شبکه حقانی در طالبان که از شاخههای تأثیرگذار در این گروه است، بر فرآیند تحولات افغانستان تأثیر بگذارد. برای پاکستان از لحاظ سیاسی تشکیل دولت پشتو به رهبری طالبان، گزینه ایدهآل محسوب میشود. پاکستان به هیچ وجه به دنبال تشکیل دولت فراگیر در افغانستان نخواهد بود و از مخالفان سرسخت حضور سایر قومیتها در دولت آینده افغانستان است. به همین دلیل با تصرف پایتخت افغانستان توسط طالبان، سازمان جاسوسی ISI پاکستان، فعالیت خود را در افغانستان آغاز کرد؛ حضور رئیس دستگاه اطلاعاتی پاکستان در کابل، 4 روز بعد از تصرف کابل در همین راستا ارزیابی میشود.
اینکه روابط آینده طالبان و پاکستان بعد از تصرف کابل به کدام سمت و سو خواهد رفت، عنصر زمان این مساله را آشکار خواهد کرد ولی پاکستان به هیچ وجه نمیخواهد فرصتی که بعد از 20 سال دوباره نصیب این کشور شده است را از دست بدهد و قطعاً جزو اصلیترین کشورهای تأثیرگذار بر روند تحولات افغانستان خواهد بود.
* ایران و مدل مواجهه با پاکستان
مهمترین نگرانی جمهوری اسلامی درباره وضعیت فعلی افغانستان عدم تشکیل دولت فراگیر با حضور همه قومیتهای افغان است، یعنی در این موضوع کاملا در نقطه مقابل سیاستورزی پاکستانیها درباره افغانستان قرار دارد. به همین دلیل از همان آغاز، ایران در گفتوگوهای خود با سایر کشورهای تأثیرگذار در تحولات افغانستان بر رد هرگونه قیممآبی برای این کشور تأکید کرد.
تجربه قیممآبی آمریکاییها یک تجربه کاملا شکستخورده است که سایر کشورها بویژه پاکستان باید از آن درس عبرت بگیرند.
تشکیل دولت فراگیر در افغانستان میتواند نگرانیهای جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورها را درباره آینده این کشور تا حدودی برطرف کند.
ایران نباید بگذارد پاکستان نقش قیممآبانه خود در افغانستان را تثبیت کند. این پیام از سوی مقامات ایرانی به طالبان باید منتقل شود که جمهوری اسلامی نقش حکومت خارجی در سیاستهای افغانستان را نمیپسندد و این موضوع میتواند بر روابط میان ایران و افغانستان سایه بیندازد، علاوه بر این ایران نباید از موضع تشکیل دولت فراگیر کوتاه بیاید و این پیام به صورت رسمی به مقامات طالبان منتقل شود که دولت محدود به یک قوم یا گروه خاص مورد تایید جمهوری اسلامی ایران قرار نمیگیرد.
عماد هلالات