«من به او اعتماد دارم»؛ جملهای که احتمالا آن و مشابه آن را زیاد شنیده و به خوبی به اهمیت آن در زندگی واقف هستیم. اما آیا واژه اعتماد صرفا درباره اشخاص به کار برده میشود و یا در جای جای تعاملات یک فرد اهمیت بسزایی دارد؟ برای مثال آیا افراد یک خانواده نیاز ندارند تا به پدر خود، اقدامات و دلسوزیاش در تمام موارد باور داشته باشند؟
از این هم که بگذریم آیا مردم یک جامعه نباید به مثابه فرزندان یک خانواده بوده و به رئیس دولت خود، وعدهها ، اقدامات و دلسوزی اش همان اعتماد نظیر پدر یک خانواده را داشته باشند و بدانند که او از هیچ کاری برای راحتی آنها دریغ نمیکند؟
راستی اگر در یک خانواده فرزندان اعتماد خود را به پدر از دست دهند چه بلایی بر سر شاکله آن خواهد آمد؟
اعتماد حلقهای که در خانواده کشور گم شد
سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور کشورمان در شرایطی سکان کشور را در دست گرفت که به ادعای برخی، بسیاری از مردم بی تفاوت به فرآیند انتخابات بوده و سهمی در انتخاب او نداشتند، چرا که اصولا اعتمادی به نهادهای کشور و امیدی برای بهبود اوضاع نداشتند.
موضوعی که البته خود رئیس دولت هم از آن غافل نمانده و در جلسه معرفی وزیران پیشنهادی دولت سیزدهم به مجلس شورای اسلامی در این باره گفت که یکی از مشکلاتی که امروز غیر از موضوع معیشت و کسب و کار در کشور داریم، موضوع مهم اعتماد مردم است که آسیب دیده و حتما باید این اعتماد آسیب دیده بازسازی شود.
با توجه به این مواردی که گفته شد شاید بد نباشد که به اهمیت اعتماد در جامعه، راهکارهای افزایش و تاثیر آن در جامعه از منظر شخصیتهای سیاسی نگاهی بیاندازیم.
اصلا اعتماد عمومی به چه معناست؟
اعتماد عمومی به این معناست که مردم باور داشته باشند که دولت، قوه مقننه، قوه قضائیه و کل حاکمیت این توانایی را دارد که کشور را اداره کند، به هر میزانی که مردم اعتمادشان را از اینکه دولت و حاکمیت میتوانند کشور را به نحو احسن اداره کند کاهش یابد به عنوان کاهش اعتماد عمومی دولت به معنای عام عنوان میشود. این تعریف ناصر ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی اصولگرا درباره اعتماد عمومی است.
ولی داداشی عضو مجلس دهم هم در مصاحبه ای با ما درباره اهمیت این امر به ما گفت که جمهوری اسلامی ایران دو رکن اصلی اعم از جمهوریت و دین مبین اسلام دارد که این رکن جمهوریت هم تکیهاش به اعتماد عمومی مردم بازمیگردد و دولت باید در این زمینه همت کند.
چرا این اعتماد کمرنگ شد؟
حسین کنعانی مقدم فعال سیاسی اصولگرا هم اعتماد مردم به دولت را سرمایه اجتماعی کشور دانسته و در تشریح علل آسیب دیدگی آن گفته است که این سرمایه وقتی صدمه دیده میبیند که مسئولان به وعدههای خود عمل نمیکنند؛ در این صورت مردم اعتمادشان کاهش خواهد یافت و حمایت و اعتماد مردم نسبت به دولت از بین خواهد رفت و این صدمه میزند به اجرای برنامهها و اهداف پیش رو که با پشتوانه مردمی جلو برود.
حمیدرضا ترقی فعال سیاسی اصولگرا و عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی هم با تشریح شرایط امروز کشور به ما گفت: همانطور که مشاهده میکنید ظاهر امروز جامعه ما با گرانی، فقر و مشکلات اقتصادی متعددی که مردم دارند و ناکارآمدی و ناتوانی در حل مشکلات مردم مواجه شده و ظاهر تنفرآمیزی را برای خود ایجاد کرده و هیچ چیز سرجای اصلی خود نیست؛ در چنین شرایطی قطعا بازسازی اولویت پیدا می کند و نیاز است که این بازسازی برای احیای مجدد ساختمان مدیریتی و حکمرانی کشور ایجاد شود.
قطعا همانطور که ترقی برای ما تشریح کرد سنگ بنای امروز کشور ما دچار آسیب شده و به یک بازسازی عمیق نیاز دارد. اما این بازسازی چگونه باید انجام شود؟
دولت مواظب وعدهها، انتصابات و صداقت کلامش باشد
و باز هم حسین کنعانی مقدم در این باره به ما گفت که یکی از الزامات بازسازی اعتماد عمومی این است که وعدههای دولت دارای برنامه و زمان بندی باشد و به آنها عمل شود؛ این مسائل میتوانند اعتماد مردم را به نظام حاکمیتی افزایش دهند. نکته مهم این است که اعتماد عمومی به عنوان سرمایه اجتماعی باید به گونهای مورد توجه قرار بگیرد که مردم احساس نکنند که صرفا شعار داده میشود، ولی در عمل اقدامی انجام نمیشود.
آیت الله رسول فلاحتی امام جمعه شهرستان رشت نیز معتقد است که مسئولان در تمامی سطوح باید در میان مردم باشند و مشکلاتشان را از نزدیک بررسی نمایند. رسیدگی به معیشت مردم و تامین مایحتاج اولیه مردم کم ترین توقع از دولت است.
محمدصادق کوشکی استاد دانشگاه هم کسی بود که در این باره به ما گفته است که احیای این اعتماد ممکن نیست مگر از طریق انتصابهایی که صورت میگیرد. اگر انتصابهای صورت گرفته از طیف تکنونوکراتهای حرفهای باشد که کم و بیش در همه دولتها حضور داشتند به بی اعتمادی بیشتر دامن خواهد زد؛ زیرا مردم نمیتوانند با افراد تکنوکرات ارتباط برقرار کنند و تکنوکراتها اهمیتی به مردم نمیدهند و صرفا به فکر ترقی و بازی های سیاسی خود بوده و هرگز توجه چندانی به زندگی مردم نداشتند. بنابراین به کارگیری این افراد باعث تشدید بی اعتمادی در میان مردم جامعه خواهد شد.
او همچنین با تاکید بر عنصر صداقت بیان کرده که صداقت و امانت داری منشا شکلگیری اعتماد در جامعه است. اصلا جامعه بشری زمانی ارتباط انسانها را با هم همراه با همکار، همدل و هم افزا می داند که با هم صادقانه سخن گفته و به وعده خود وفا کنند؛ مسئولیت ها امانت محسوب میشوند و مردم با انتخاب خود مسئولیت را به عنوان یک امانت بزرگ الهی بر عهده رئیس جمهور نمایندگان مجلس و ... قرار می دهند.
در این میان البته محمد حسن قدیری ابیانه فعال سیاسی اصولگرا به یک موضوع دیگر هم اشاره کرده و گفته است که علاوه بر این موارد یک امر دیگر هم برای بازسازی اعتماد مردم به دولت مورد نیاز است و آن این است که مردم اندازههای اقتصاد کشور را بدانند و توقعشان در حد مقدورات کشور باشد که متاسفانه این گونه نیست و مردم در این تصور هستند که با اتکا به درآمدهای نفتی میتوان همه نیازهای مردم را تامین کرد ؛ در حالی که واقعیات نیازهای اقتصادی مردم و بودجه کشور نشان می دهد که بسیاری از این تصورات واهی هستند.
و اینک یک خانواده
و اما در پایان باید گفت که امروز خانواده ایران شاید دچار بی اعتمادی نسبی به دولتی شده که البته خود هم مشکلات کم ندارد و در این میان شاید اگر دولت یا همان پدر این خانواده صادقانه با مردم صحبت کند، نه تنها فرزندان مشکلات او را درک خواهند کرد بلکه خود هم دست به یاری او بلند خواهند کرد تا خانواده ایران دوباره در کنار هم قدم برداشته و پلههای پیشرفت را طی کند؛ دولتی که در خردادماه رای اعتماد خود را از ملت گرفت و درشهریورماه نظر اعتماد پارلمان را به دست آورد.