نشست ۲۰ سال جنایت پیرامون جنایات آمریکا و تحولات اخیر کشور افغانستان به همت بنیاد بینالملل استکبارشناسی سازمان بسیج دانشجویی و با حضور فواد ایزدی (عضو هیئت علمی دانشگاه تهران)، ابوالفضل ظهرهوند (سفیر سابق ایران در افغانستان و ایتالیا) و سیدرضا صدرالحسینی (کارشناس مسائل منطقه) برگزار شد.
سیدرضا صدرالحسینی کارشناس مسائل منطقه در این نشست بیان کرد: باید بررسی کرد که آمریکاییها بیست سال پیش برای چه به افغانستان آمدند؟ آمریکاییها به چند دلیل روشن و واضح وارد افغانستان شدند. یکی از شعارهایشان ملتسازی، یکی دیگر دولتسازی و مسئله بعدی کاهش کشت مواد مخدر و خشخاش و همچنین مسئله توسعه افغانستان بود.
وی ادامه داد: آنان میخواستند یک نظام لیبرال دموکراسی را در منطقه ایجاد کنند و آن را به عنوان الگوی منطقه معرفی کنند تا مردم منطقه خصوصاً ایران دست از انقلابیگری بردارند و با گامهای خود به سمت آمریکا ییها بروند و نظام اسلامی را سرنگون کردند. به عبارتی یکی از روشهای نرم آمریکاییها این بود که با ارئه الگو در افغانستان بتوانند یک براندازی نرم را در ایران داشته باشند.
وی در ادامه افزود: ولی سؤالی که مطرح است این هست که آیا آمریکاییها توانستند پروژه دولت یا ملت سازی را با موفقیت پشت سر بگذارند که البته پاسخ آن مشخص است. افغانستان بعد از این همه سال هزینه نه یک پلیس و نه یک ارتش دارد که مردم بتوانند روی آن حساب کنند.
صدرالحسینی تاکید کرد: یکی از مهمترین آسیبهای حضور آمریکاییها، چندبرابر شدن تولید خشخاش و مواد مخدر صنعتی است و این هم یکی از جنایات آنان در کنار بردن معادن افغانستان است. همچنین فرهنگ آمریکایی و لیبرالیسم توسط مردم افغانستان کنار زده شد.
وی گفت: امروز در بررسی تأثیرات خروج آمریکاییها از افغانستان، بسیاری از مخالفین حزب حاکم در آمریکا به دنبال استیضاح بایدن هستند و این از پسلرزههای خروج آمریکا از افغانستان است. این اتفاقات نیز در صحنه سیاسی آمریکا ادامه دارد و دو حزب آمریکا در انتخابات آینده از این مسئله سواستفاده سیاسی برای کسب آرا را خواهند داشت.
صدرالحسینی اظهار کرد: موضع جمهوری اسلامی در این ایام در قبال مسئله افغانستان بسیار هوشمندانه بوده است و باید این موضع توسط کارشناسان شفافتر بیان شود. همان کسانی که میگفتند که سوریه را رها کن و فکری به حال ما کن، امروز اگر جمهوری اسلامی نیرو به پنجشیر میفرستاد، باز هم مخالفت میکردند، اما این بار موضعشان عوض شده است و کلاً با هر حرکت جمهوری اسلامی مخالفت میکنند. رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند که ملت افغانستان برای ما مهم است و رابطه ما با دولت افغانستان بستگی به رابطه ما با او دارد.
وی در ادامه گفت: ما رفتارشناسی طالبان را باید در دستور کار خود قرار دهیم. یعنی نه باید قضاوت پیش دستانه برای آینده داشته باشیم و گذشته طالبان را فراموش کنیم و نه باید گذشته آنان را دائم ملاک قرار دهیم. چرا نباید بپذیریم که طالبان یکسری تغییراتی داشتهاند؟ اگر ملاک رفتار است، باید روی طالبان دقت کامل داشته باشیم. از طرف دیگر نیز نباید خیالمان از آنان راحت باشد و باید فعالیتها و شرایط آنان رصد شود.
وی افزود: جنگ طالبان با پنجشیریان یک جنگ افغانی-افغانی است و ورود به چنین جنگی از سوی ایران اشتباه محض است. نه پنجشیریان نماینده تمام افغانستان است و نه طالبان و ما هیچ کدام از آنان را به رسمیت تام نمیشناسیم و از آنان حمایت نظامی نخواهیم کرد. ما میتوانیم طالبان را به رسمت نشناسیم، اما با آنان مراوده اقتصادی داشته باشیم. منافع ما در افغانستان تا بدین لحظه در مقابل رفتار طالبان کاملاً خوب حفظ شده است. کسی که در طی پانزده سال گذشته مرزهای ایران را کاری نداشته و محترم شمرده، از این به بعد هم به همین روش خواهد بود. این مسئله اگر هم به صورت قطعی ندارد و درمورد هر کشوری در اطراف ما ممکن است این قضیه صادق است.
کارشناس مسائل منطقه با اشاره به دولت مطلوب در افغانستان گفت: غایت نظر ما در افغانستان، تشکیل دولت فراگیر با حضور همه اقوام و با توجه به وزن هر یک از آنان است. این دولت فراگیر میتواند دولتی باشد که فردای آن جنگ نباشد. دولت فراگیر با نگاه به منافع دولت افغانستان و ایران گفته میشود. گفتگوهایی در دوحه بین طالبان و آمریکا صورت گرفته است که هیچ کس از آنان خبر ندارد. اما آن وقایعی که در افغانستان برای افراد آمریکایی به وجود آمد، نشان از آن دارد که خیلی طرح خاصی وجود ندارد و آنان برخی را رها کردند. اینطوری نیست که بگوییم آمریکاییها همیشه فعال مایشاء هستند و ما قدرت و پیشرفتی در منطقه نداریم.
وی بیان کرد: جمهوری اسلامی از جمله کشورهایی است که با تجزیه کشورهای منطقه به هیچ عنوان موافق نیست و اگر مسئله تجزیه افغانستان کمی جدی شود، برخورد دیگری خواهد داشت و طالبان نیز به این موضوع واقف هست و تمامیت ارزی برای آنان مهم خواهد بود.
صدرالحسینی در پایان گفت: احمد مسعود یک شخصیت پرظرفیت برای افغانستان بود، اما این به شرطی بود که عقلانیت او بر احساسات غلبه میکرد. همه افغانستان او را به عنوان نماینده خود قبول ندارند. او میتوانست با گوشکردن دوستداران افغانستان، شرایط بهتری را رقم بزند. هیچ عنصر و پدیدهای در افغانستان به عناون مقاومت ظهوری نداشت و اگر داشت در این چندماه باید خود را نشان میداد. اگر احمدمسعود به نام مقاومت اعتقاد داشت، رفتار او متفاوت میبود و به فکر تمامی مردم افغانستان بود.