شهر درعا از نخستین کانونهای التهاب و بحران سوریه که منجربه فتنه تکفیریها شد به حساب میآمد تا جایی که این شهر تا سال 2012 بتدریج از کنترل دولت مرکزی خارج و تبدیل به یکی از مناطق برای تجمع گروههای معارض و تروریستها ی فعال در بحران سوریه شد. با شروع بحران، اتاق جنگ موسوم به مرکز عملیات نظامی (Military Operation Center) با نام مخفف «موک» به منظور مدیریت غائله در اردن تاسیس شد که با حمایت مالی شیخنشینان و حمایت سیاسی- اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و سرویسهای غربی اداره میشد. در همین راستا «جبهه جنوب» تشکیل شد تا پایگاه درعا در کنار ماموریت تلاش برای سرنگونی دولت، محافظت از مرزهای اشغالی و اردن هم در دستور کارش قرار بگیرد. روند فروپاشی اتاق موک سال 2015 با چرخشهای متعدد در محور مخالفان دمشق آغاز شد. از سال 2018 به دنبال افزایش قلمرو بازپسگرفته شده توسط محور دمشق و دست برتر در حوزه میدانی، مناطقی از استان درعا هم به آنها اضافه شد.
اما در ۲ ماه گذشته نیروهای ارتش سوریه با پشتیبانی روسیه و نیروهای تحت حمایت ایران، عملیات محاصره و پاکسازی درعا را آغاز کردند. سرانجام روز چهارشنبه هفته گذشته ارتش سوریه اعلام کرد نیروهایش وارد محله «درعا البلد» شدهاند. پیش از این طبق توافقی میان دولت سوریه و گروههای مسلح، بخشی از آنها حاضر به تسلیم سلاحهای خود شدند و بخش باقیمانده به وسیله «اتوبوس سبزها» که در سوریه به انتقال و جابهجایی تروریستها و خانوادههایشان معروف شدهاند به شمال سوریه و منطقه ادلب - پایگاه اصلی تروریستهای باقیمانده - انتقال یافتند. البته همچنان عملیات پاکسازی و روند بازرسی ارتش سوریه به منظور کشف خانههای تیمی احتمالی در قالب شهروندان عادی ادامه دارد و نیروهای روس عملیات گشتزنی درعا البلد را آغاز کردهاند.
بررسی عملیات درعا، در بعد زمان و مکان قابل تامل است. در بستر زمانی این عملیات همزمان با چراغ سبز آمریکا به اردن، لبنان و مصر برای دور زدن تحریمهای تحمیلی به سوریه و همکاری با دمشق در زمینه انرژی شده. ماجرای بحران انرژی در لبنان و مانعسازی محور غربی-آمریکایی به منظور به بنبست رسیدن راهکارها، باعث شد حزبالله لبنان با ابتکار خرید و وارد کردن سوخت از ایران، معادلات کنشگری در بحران لبنان را تغییر دهد. آمریکا برای جلوگیری از نقشآفرینی مثبت ایران به منظور کاهش کمبودهای سوختی در لبنان، حاضر شد از میزان منزویسازی سوریه بکاهد. یکی از راههای دسترسی لبنان به انرژی، خط مصر - اردن و سوریه است؛ خطی که به خاطر تحریمهای آمریکا مردمان سوریه و لبنان را در تنگنا و فشار قرار داد اما اکنون با عقبنشینی آمریکا، وزرای این 3 کشور توانستهاند بعد سالها حذف کردن دمشق از معادلات با این کشور به مذاکره بنشینند. بسام تؤمه، وزیر نفت سوریه درباره نتایج گفتوگوهای چهارجانبه، از آماده بودن خط لوله گاز عرب در سوریه به منظور انتقال گاز مصر خبر داده که در ازای حق عبور از خاک سوریه این کشورها برای تامین گاز و تولید برق در سوریه همکاری خواهند داشت. اهمیت درعا و تسلط دولت مرکزی بر این منطقه، به دلیل واقع شدن در نقطه مرزی با اردن، باعث افزایش اشراف و دسترسی دمشق بر گذرگاههای مرزی کشور میشود و توانایی خنثی کردن عملیاتهای ناامنسازی احتمالی مسیرهای ترانزیتی و مواصلاتی را فراهم میکند. از این به بعد محور جنوب یکدستتر تحت مدیریت دولت مرکزی و نیروهای حامی آن قرار خواهد گرفت.
از نظر موقعیت مکانی، درعا همجوار استان قنیطره است که حدود 80 درصد آن از بلندیهای جولان تحت اشغال رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. نیروهای تحت حمایت ایران بیشترین تراکم از نظر استقرار را در مناطق شمالی استانهای درعا و قنیطره و نزدیک مرزهای اشغالی دارند؛ موضوعی که از نگرانیهای مهم اسرائیل نسبت به حضور ایران در جنگ سوریه بوده که یک تهدید دائمی را نزدیک مرزهای اشغالی بلندیهای جولان و مرزهای اشغالی با اردن میبیند. تسلط ارتش سوریه بر درعا، نگرانیهای امنیتی این رژیم را دوچندان کرده و با توجه به نقش روسیه در سوریه- بویژه عملیات اخیر درعا- مساله سوریه و حضور ایران به موضوع اصلی سفر اخیر یائیر لاپید، وزیر خارجه اسرائیل به مسکو تبدیل شد. اسرائیل امیدوار است از طریق برخورد یافتن منافع میان مسکو - تهران در سوریه بتواند برنامههای مهار ایران را پیش ببرد. درعا از جمله مناطقی است که اسرائیل برای تبدیل شدنش به محل منازعه ایران و روسیه حساب ویژهای روی آن باز کرده تا از دل اختلاف، منافع خود را کسب کند. روزنامه «هاآرتص» رژیم صهیونیستی در مطلبی که به ماجرای درعا پرداخته صراحتا اعلام میکند تلاش روسیه برای خاتمه دادن به جنگ ارتش سوریه و معارضان مستقر در درعا میتواند آرامش در مرزهای اسرائیل را تهدید کند. در واقع رسانه اسرائیلی به این واقعیت اعتراف میکند هر جا تروریستها باشند، تامینکننده امنیت اسرائیل هستند و پاکسازی آنها اسرائیل را تهدید میکند. «جروزالمپست» دیگر رسانه این رژیم هم با عنوان «تسلیم درعا برای ایران و روسیه در سوریه به چه معناست»، پاکسازی جنوب سوریه را بررسی کرده است. تحلیل منتشرشده مشخصا نگرانی جدید اسرائیل را بازتاب میدهد و نویسنده میگوید تغییر توازن قوا در این استان جنوب غربی سوریه یعنی درعا برای اسرائیل حائز اهمیت است، زیرا استان درعا نزدیک بلندیهای جولان قرار دارد. این محل یک پروژه راهبردی برای ایران به منظور استقرار نیروهای تحت کنترل خود در این منطقه است تا بتواند هرگونه درگیری احتمالی با اسرائیل را مدیریت کند. در پایان مقاله بیم و امید نسبت به مانعتراشی روسها برای ایران در سوریه مطرح شده و نتیجه گرفته اسرائیل چندان نباید روی این گزینه حساب کند چون آنها به میل صهیونیستها عمل نمیکنند و ابتدا منافع خود را در نظر میگیرند.
اسرائیل در چند سال گذشته همراه با روند تثبیت شکست محور مخالفان دولت سوریه، تمرکز ویژهای بر برنامه عقب راندن نیروهای محور مقاومت از جنوب سوریه داشته اما سیر حوادث مطابق نظر آنها پیش نمیرود. بیتوجهی آمریکا به پرونده سوریه، تمایل روزافزون دولتهای عربی برای عادیسازی روابط با دمشق و همچنین سختیهای چانهزنی با طرف روس، شرایط را برای صهیونیستها نگرانکننده کرده است که تهدید، موشکپراکنی به خاک سوریه و لابیگری هیچکدام نتوانسته استقرار نیروهای تحت حمایت ایران در جنوب سوریه را به چالش بکشد و این رژیم همچنان خود را محصور در تهدید مرزی به وسیله فضای فراهمشده برای ایران میبیند.
سمیرا کریمشاهی