زمانی که ایالات متحده سال 2001 به افغانستان حمله کرد، وضعیت اقتصادی جهان بشدت متفاوت از امروز بود؛ شرکت تسلا یک کمپانی بزرگ آمریکا یی نبود، آیفون در آن زمان وجود خارجی نداشت و هوش مصنوعی فقط در فیلمهای استیون اسپیلبرگ دیده میشد. حالا تکنولوژی به اندازهای پیشرفت کرده است که نیاز شدیدی به چیپهای با تکنولوژی بالا و همچنین باتریهای با قدرت ذخیره زیاد است و در عین حال به مواد معدنی برای ساخت تکنولوژیهای نوین روز احتیاج است که تنها در زمینهای خاص یافت میشوند. افغانستان حالا روی ذخیرهای از این مواد قرار دارد که برآورد میشود یک تریلیون دلار ارزش داشته باشد. مهمترین این مواد ذخایر لیتیوم این کشور است که میتواند باعث ایجاد درگیریهای بینالمللی زیادی شود. این آمار، این روزها بشدت در رسانههای آمریکایی مطرح شده و تصور میشود با خروج آمریکا از افغانستان، چین قرار است به همه این منابع دسترسی و سرمایهگذاری میلیاردی در افغانستان داشته باشد اما بررسی شرایط اقتصادی و سیاسی بین چین و افغانستان حقایق دیگری را آشکار میسازد.
جنگ اول افغانستان با اتحاد جماهیر شوروی، جنگ داخلی و در نهایت جنگ با ایالات متحده، این کشور را از دسترسی به معادن اصلی خود بازداشته است؛ حالا نیز انتظار نمیرود این مساله به این زودیها تغییر کند، چرا که کشورهای اروپایی و آمریکا اعلام کردهاند قرار نیست به این زودیها طالبان را به رسمیت بشناسند و در انتظار نوع برخورد این گروه با مردم افغانستان میمانند. اگر تحدید حقوق اقلیتها و زنان توسط طالبان ادامه یابد یا اینکه افغانستان تبدیل به محلی برای تجمع تروریستها در جهان شود، سرمایهگذاریهای بلندمدت در این کشور زیر سوال رفته و در عین حال آمریکا و اتحادیه اروپایی با تحریمهای خود اجازه کار اقتصادی به سایر کشورها در افغانستان را نخواهند داد.
سایه تحریم بر سر افغانستان
با این حال بسیاری معتقدند با عقبنشینی نیروهای ارتش ایالاتمتحده از افغانستان، پکن میتواند چیزی که کابل بشدت به آن نیاز دارد را تامین کند؛ سرمایهگذاری اقتصادی و ثبات سیاسی. یکی از اعضای ارشد ارتش آزادیبخش خلق که بین سالهای ۲۰۰۳ تا 2020 در ارتش خدمت میکرده است، در یادداشتی در نیویورکتایمز نوشته است: «افغانستان در مقابل چیزی که چین به این کشور اهدا میکند، هدیهای گرانبها به پکن تقدیم میکند: فرصت برای سرمایهگذاری در زیرساختهای افغانستان و دسترسی به یک تریلیون دلار ذخایر معدنی».
برای اینکه این اتفاق بیفتد ـ که احتمال آن بسیار کم نیز هست ـ باید دید در هفتههای آینده چه اتفاقی در افغانستان میافتد. ایالات متحده میتواند تحریمهای زیادی را علیه طالبان بهعنوان دولت مستقر در افغانستان یا به عنوان یک گروه مستقل اعمال کند و اجازه ندهد چین یا روسیه محدودیتهای ایجادشده توسط شورای امنیت را وتو کرده یا سرمایهگذاری در افغانستان انجام دهند. واشنگتن از هماینک ذخایر ارزی 5/9 میلیارد دلاری افغانستان در این کشور را توقیف کرده و صندوق بینالمللی پول نیز کمکها به افغانستان را تعلیق کرده است؛ این کمکها شامل 501 میلیون دلار منابع مالی به مردم افغانستان بود که با حضور طالبان دیگر به آنها تعلق نمیگیرد. اگر طالبان بخواهد امیدی برای دسترسی به این مبالغ مالی داشته باشد باید تلاش کند با رهبران قبایل یا سایر جنگجویان در این کشور صحبت کرده و اجازه ندهد جنگ داخلی دیگری در افغانستان شکل گرفته یا نقض حقوقبشر در این کشور رخ دهد. کابل در عین حال میداند با بحران اقتصادی شدیدی روبهرو است؛ قیمتها از زمانیکه آمریکا تصمیم به خروج از افغانستان گرفته است بشدت افزایش داشته است، قیمت مواد غذایی مانند آرد، روغن، دارو و همچنین پول نقد در این کشور افزایش پیدا کرده و پول نقد نیز در این کشور به دلیل بسته بودن بانکها در دسترس نیست. طالبان هفته جاری رئیس بانک مرکزی جدیدی را به کار گمارد تا از این بحرانها جلوگیری کند اما مطمئنا بحران اقتصادی و سیاسی افغانستان منجر به کاهش ارزش پول ملی شده و به افزایش تورم در این کشور منجر میشود.
مانعگذاری آمریکا در مسیر سرمایهگذاری چین
طالبان به دنبال ارتباطات بینالمللی خوب با کشورها بویژه کشورهای همسایهاش و چین است. مقامات و رسانههای در کنترل دولت زمینه برای ارتباط خوب با سایر کشورها را فراهم کردهاند. روزنامه دولتی گلوبال تایمز چین نیز خبر داده است سرمایهگذاری در افغانستان به دلیل اینکه دولت چین طالبان را بهعنوان دولت مستقر در افغانستان به رسمیت میشناسد، ادامه پیدا میکند. گزارش دیگری در همین باره اشاره کرده است ایالاتمتحده در وضعیتی قرار ندارد که بتواند از همکاری بین چین و افغانستان جلوگیری کند.
سخنگوی وزارت خارجه چین هفته گذشته بیان کرده بود: «برخی بر عدم اعتماد خود به طالبان در افغانستان تاکید میکنند. ما میخواهیم بگوییم هیچ چیز برای همیشه ثابت باقی نمیماند، ما نیاز داریم گذشته و حال را به طور واضح ببینیم؛ باید به کلماتی که مردم افغانستان میگویند گوش دهیم و اعمال آنها را ببینیم».
از نظر چین، افغانستان ارزش اقتصادی و استراتژیک زیادی دارد. رهبران حزب کمونیست چین در چند روز اخیر بارها اعلام کردهاند طالبان باید جلوی اقدامات تروریستی و حملات علیه چین را بگیرد، زیرا آنها معتقدند امکان ارتباط و فعالیت اقتصادی قدرتمند با این کشور در صورتی که ثبات به آن بازگردد، وجود دارد. آنها همچنین بهدنبال فرصتی برای سرمایهگذاری در بخش معادن افغانستان هستند که میتواند از طریق زیرساختهایی که چین در منطقه ایجاد کرده به این کشور انتقال پیدا کند، برای مثال میتوان به پروژههای ۶۰ میلیارد دلاری چین در همسایه افغانستان یعنی پاکستان اشاره کرد که راه برای انتقال مواد معدنی به چین را تسریع میکند.
ارزش معادن افغانستان چقدر است؟
اما در این میان اطلاعات غلط و سازماندهیشده از سوی دولت آمریکا نیز وجود دارد. مقامات ایالاتمتحده برآورد کردهاند سال2010، افغانستان حدود ۱۰ تریلیون دلار ذخایر معدنی داشت که همچنان کشف نشده باقی مانده است. مقامات افغانستان اعلام کرده بودند این برآورد اشتباه است و حداقل ۳ برابر این میزان مواد معدنی در افغانستان وجود دارد. این مواد شامل ذخایر گستردهای از لیتیوم، مس، و مواد دیسک برای انتقال به سمت انرژیهای سبز و پاک بسیار حیاتی هستند. با این حال زیرساختهای بسیار بد و همچنین امنیت پایین، تلاشها برای ایجاد انتفاع از این ذخایر را ناکام باقی گذاشته است. با این حال، به دست گرفتن کنترل افغانستان توسط طالبان در شرایط خاصی رخ داده است؛ شرایطی که آمارها نشان میدهد زنجیره مواد معدنی مورد نیاز باتریهای لیتیوم در شرایط بحرانی قرار دارد. سرمایهگذاران حاضرند برای تضمین مواجه نشدن با کسری مواد مورد نیاز باتریهای لیتیوم دست به سرمایهگذاریهای گستردهای بزنند. ایالاتمتحده، ژاپن و اروپا به دنبال قطع و کاهش وابستگی خود به چین در مواد معدنی مورد نیاز بسیار نادر هستند. مشکل اساسی برای طالبان در این باره کمبود نیروی متخصص برای سیاستگذاری است؛ در گذشته آنها افراد ناشایست و غیرکارآمدی را برای پستهای حساس به کار گمارده بودند: مانند وزیر اقتصاد و همچنین بانک مرکزی. آنها اگر هماکنون نیز به دنبال همین رویه باشند باید منتظر تبعات منفی در سیستم اقتصادی و همچنین رشد اقتصادی افغانستان باشند.
نگاه چین به افغانستان «فرصتمحور» نیست
«اندرو اسمال» کارشناس شورای روابط خارجی اتحادیه اروپایی درباره رفتار چین در بحران افغانستان گفته است: «چین به افغانستان به عنوان یک فرصت نگاه نمیکند بلکه بهعنوان مدیریت بحران و مدیریت تهدید نگاه میکند. حضور ایالاتمتحده در افغانستان تهدید ژئوپلیتیک برای چین بود؛ مانند حضور نظامی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۰ اما پکن هر ۲ را به یک اندازه تهدیدآمیز میداند و البته حضور طالبان و تهدید آن را تهدیدی کمتر و کوچکتر از تهدید حضور شوروی یا آمریکا در این کشور میداند. اگر چه آمریکا نیروهای نظامی بنیادگرای اسلامی را در افغانستان که در واقع حیاطخلوت چین است به عقب رانده و شبهنظامیانی را کشته بود که در لیست کشتار چینیها به دلیل ترس از تروریسم قرار داشتند اما چین میدانست که آمریکا از پایگاههای مستقر در این کشور میتواند برای اهدافش درباره مهار استراتژیک چین استفاده کند. پکن مطمئنا آرزو داشت ایالاتمتحده از افغانستان و کل منطقه بیرون برود اما زمانی که توافق صلحی بین ایالاتمتحده و طالبان به وجود آمده باشد. به همین دلیل چین در حال حاضر هراسهای زیادی از موقعیت فعلی دارد. از یک طرف اگر بخواهیم گذشته طالبان را در نظر بگیریم باید بگوییم چین نیز از کنترل دوباره افغانستان به دست طالبانی که مانند دهه ۹۰ فکر میکند بشدت هراس دارد، زیرا میداند این کشور را تبدیل به پایگاهی برای تروریستها میکند که ممکن است علیه چین نیز دست به کار شوند. در عین حال منافع سیاسی و اقتصادی چین از دهه ۹۰ میلادی به بعد رشد و گسترش زیادی در منطقه داشته است و با وجود اینکه چین از قدرت گرفتن طالبان و تبعات آن برای کشورهای همسایه مانند پاکستان نگران است اما معتقد است شاید بتواند در این میان مدیریت بحران انجام دهد».
افغانستان؛ گورستان امپراتوریها
برخلاف جوسازیهای رسانهای آمریکاییها، نمیتوان به طور قطع بیان کرد چین شیفته سرمایهگذاری در افغانستان است. در هر صورت، این کشور به دنبال منافع اقتصادی و تجاری خود در سراسر منطقه است و افغانستان به صورت خاص و بهتنهایی برای آن ارزش بسیار زیادی ندارد؛ بزرگترین سرمایهگذاریهای پکن در افغانستان مربوط به یکی از معادن مس این کشور و همچنین پروژه انرژی آمودریا است که برای سالهای متمادی این پروژهها متوقف شده بودند. در عین حال بحثهای زیادی درباره احتمال حضور افغانستان در ابتکار کمربند و جاده وجود دارد؛ پروژهای که میتواند ارتباطاتی را برای کریدور اقتصادی چین و پاکستان از طریق افغانستان به وجود بیاورد. اما عدم ثبات سیاسی مناسب در افغانستان تا به حال مانع شکلگیری این بخش از ابداع کمربند و جاده درباره افغانستان شده است. پکن همچنین با وجود درخواستهای متعدد دولت افغانستان تصمیم گرفته بود زیرساختها و پروژههایی در نزدیکی مرزهای افغانستان با خود یعنی در کریدور «واکن» نداشته باشد. چین درباره مرزهای خود با کشورهای منطقه بشدت حساس بوده و تلاش دارد منطقه امنی در بین مرزهای خود با افغانستان داشته باشد، بنابراین از هر گونه سرمایهگذاری در این بخشها خودداری میکند.
تا هماکنون پکن توانایی داشتن رابطه خوب با دولت افغانستان و در عین حال طالبان را داشته است و هر ۲ طرف نیز میدانند هر کسی که در افغانستان در نهایت قدرت را در دست بگیرد، با چین همیشه هممرز خواهد بود؛ در نتیجه برای دومین اقتصاد بزرگ دنیا این مساله کاملا واضح و شفاف است که میخواهد از ارتباط با افغانستان سود ببرد نه زیان. در عین حال این روایت که چین به دنبال سود اقتصادی از رابطه با افغانستان است، مساله جدیدی نیست. طالبان بدونشک در زمان حملات ۱۱ سپتامبر مشغول رایزنی با چین و هیأت چینی بود که به کابل رفته بودند تا درباره سرمایهگذاری در بخش معدن افغانستان با وزرای معدن و صنعت این کشور دیدار کنند. دولت افغانستان بعد از سقوط طالبان نیز از همان زمانی که آمریکا به این کشور حمله کرد تا هماینک، همیشه اعلام کرده بود یکی از بزرگترین سرمایهگذاران در افغانستان، دولت چین است. سال 2007، یکی از شرکتهای صنعتی چین برنده مناقصه معدن مس در افغانستان شد، سال 2011 نیز شرکت ملی نفت چین برنده مناقصه برای زمینهای نفتی آمودریا در این کشور شد. همه این مسائل این امید را برای افغانستان زنده کرده بود که میتواند به عنوان کشوری مستقل، اقتصاد مستقلی از آمریکا نیز داشته باشد. با این حال نفوذ آمریکا در بین دولتمردان افغانستانی باعث شد هر ۲ سرمایهگذاری چین در افغانستان شکست خورده و با بنبست مواجه شود.
از سوی دیگر مساله جالبی که در نگاه چینیها و افغانها وجود دارد این است که آنها همیشه این مثال را در یاد دارند که میگوید افغانستان گورستان امپراتوریها بوده است. چین نمیخواهد به سومین قدرت جهان تبدیل شود که در افغانستان تمام منافع خود را از دست داده و شکست میخورد، بنابراین به سمت بالا بردن نقش سیاسی خود و همچنین تعامل با طالبان خواهد رفت تا بتواند نگرانیهای امنیتی و ملی خود را در افغانستان برطرف کند.
فرزانه دانایی