مراسم تنفیذ سیزدهمین رئیس جمهور کشورمان هم برگزار شد. مطالبات بسیار مهمی هم در متن تنفیذ رهبر انقلاب بیان شده بود که برای اعتلای ایران سربلند قطعا باید مورد توجه قرار بگیرد. پیگیری جدی سیاست تقویت پول ملی، برداشتن موانع از سر راه تولید، توانمندسازی قشرهای متوسط و پایین جامعه، بسیج توانمندیهای ملت، بویژه جوانان در میدان کار و تلاش سازنده و هموار کردن مسیر اعتلای مادی و معنوی ملت و شتاب بخشیدن به حرکت کشور از نکات مهمی بود که مفاد ماموریت اصلی را به دولت جدید متذکر میشد!
با مرور کوتاه بر احکام تنفیذ روسای جمهور قبلی، میتوان تاکید رهبر انقلاب را بر رسیدگی به قشر متوسط و ضعیف جامعه، رفاه عمومی، پیشرفتهای اقتصادی، جلوگیری از نفوذ فساد اخلاقی و اقتصادی، توجه به عدالت اجتماعی، صلابت در برابر سلطه طلبی و تمسک به ارزشهای اساسی انقلاب، دریافت.
جناب آیت الله رئیسی رئیس جمهور محترم هم که با سابقه خوب انقلابی و جهادی و شعار "ما میتوانیم" روی کار آمده اند، قطعا از مشکلات راهی که در آن قدم گذاشته اند باخبرند و تمام تلاششان را خواهند کرد که مسائلی را که مردم به طور روزمره با آن گریبانگیر شده اند به مرور حل و فصل نمایند.
چینش کابینه ای متشکل از وزرایی که با این شرایط نهایت سازگاری را دارند اعم از انقلابی، جهادی، معتقد به توانایی داخلی، و بهره گیری از جوانان مستعد و نخبگان وطنی، آن چیزی است که همه از ایشان انتظار داریم. "سامانه معرفی مدیران" جهت مشارکت مردمی برای تشکیل دولتی مردمی از جمله اقدامات شایسته ای بود که ایشان در شروع انتصاب خود راه اندازی کردند که چقدر خوب است مردم هم از اطلاعات این سامانه باخبر شوند و بدانند چند درصد از نظرات مردم و نخبگان در معرفی مدیران شایسته در چینش تیم جدید اجرایی کشور موثر بوده و مورد توجه واقع شده است و این سامانه صرفا یه کار تبلیغاتی صرف نبوده است.
در ادامه به وظایف سه قشر از مردم اشاره میکنیم که بهتر است مورد توجه قرار گیرد:
۱. ابتدای امر خود "مردم" هستند که نباید مطالبه گری را فراموش نکنند و لازم است از مسئولین اجرایی بخواهند که در راستای اهداف و ارزشهای انقلاب و اسلام و جامعه، قوانین را به صورت شفاف و صحیح اجرا نمایند و چنانچه قصوری از این سمت وجود دارد، توسط طرحها و لوایح به مجلس اعلام شود.
از طرفی هم توقع معجزه نداشته باشند! چرا که با خرابی های برجای مانده از دو دولت قبلی، قطعا زمانی مورد نیاز است تا به مرور چاله های کنده شده پرشوند.
۲. پس از مردم "مسئولین" و افراد وابسته به جناحها و گروهها و ارگانها قرار میگیرند که شاید به نوعی، خود را محق به حضور در کابینه و سازمانها و دیگر نهادهای مربوط به دولت بدانند و در این میان برای از میدان بدر کردن رقبای خود از همه خط قرمزهای اخلاقی و انسانی عبور کنند.
رهبر معظم انقلاب در این باره سخن بسیار لطیفی دارند که : " دو خطر سیاست را تهدید میکند: یکی این که سیاست از اخلاق فاصله بگیرد و از معنویّت و فضیلت خالی شود؛ یعنی شیطنتها بر سیاست غلبه پیدا کند؛ هواهای نفسانی اشخاص، سیاست را قبضه کند؛ منافع طبقات زورگو و زرسالاران جوامع، سیاست را به دست گیرد و به این سمت و آن سمت بکشاند. آفت دیگرِ این است که انسانهای کوتهبین، کودکمنش و ضعیف، سیاست را در دست گیرند و زمام سیاست از دستهای پُرقدرت خارج شود و به دست انسانهای بیکفایت بیفتد... بهترین شکل و راهِ کار این است که در رأس سیاست و اداره امور جوامع، کسانی قرار گیرند که دینداری و سیاستگذاری آنها این دو آفت را نداشته باشد. " ۱۳۸۰/۱۲/۱۲
در واقع تقوای سیاسی این میان نباید در حد شعار باقی بماند! اگر زمانی فلان ادبیات و ایراد و اشکال کاری را برای رقیب خود محل سوال میدانستیم، وقتی خود بر مسند حکومت رسیدیم، نباید همان را توجیه کنیم و امری عادی بپنداریم! و بالعکس.
نکته دیگر در این میان استفاده از نیروهای سابق ادارات و روسا و مدیران دولت قبلی است که نگاهمان به شاخص ها باشد نه به اشخاص! اگر واقعا شخصی شایستگی و توانمندی لازم را در پست خود دارد چرا باید برکنار شود! و چرا روند شخم زدن کلیه مدیران جناح مخالف باید در دوره ای که مدعی اخلاق سیاسی است تکرار گردد!
۳. مورد آخر، مربوط به "اصحاب رسانه و مطبوعات" و متولیان امور مجازی است که آنها هم از این فضای تقوا خارج نگردند و با پرهیز از بزرگنماییها، کوچکنماییها ، سیاهنماییها و تخریبهای خارج از عرف ، فضا را برای کاربران ناامن نسازند!
به قول رهبر معظم انقلاب : " فضای اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکی از آن چیزهائی است که اسلام مانع از آن است؛ نباید این اتفاق بیفتد. فضای هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق، هم خلاف عقل سیاسی. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید، با جرأت، هیچ اشکالی ندارد؛ اما دور از هتک حرمتها و اهانتها و فحاشی و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند. این کار علاوه بر اینکه فضا را آشفته میکند و اعصاب آرام جامعه را به هم میریزد - که امروز احتیاج به این آرامش هست - خدای متعال را هم از ما خشمگین میکند. من میخواهم این پیامی باشد به همهی آن کسانی که یا حرف میزنند، یا مینویسند؛ چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همهی اینها بدانند، کاری که میکنند، کار درستی نیست. مخالفت کردن، استدلال کردن، یک فکر سیاسی غلط یا یک فکر دینی غلط را محکوم کردن، یک حرف است، مبتلا شدن به این امرِ خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سیاسی، یک حرف دیگر است؛ ما این دومی را به طور کامل و قاطع نفی میکنیم؛ نباید این کار انجام بگیرد. متأسفانه بعضی این کار را میکنند. من بخصوص به جوانها توصیه میکنم. بعضی از این جوانها بلاشک مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبی هم هستند، اما خیال میکنند این وظیفه است؛ نه، من عرض میکنم این خلاف وظیفه است، عکس این وظیفه است.۱۳۸۹/۱۲/۱۹
خلاصه آنکه حواسمان باشد هرآنچه برای خود میپسندیدیم و نمیپسندیدیم تحت الشعاع مصلحت های ساختگی و منفعتهای دنیایی و هوسهای شیطانی قرار نگیرد و از دایره تقوا و اخلاق سیاسی دور نشویم و به قول معروف تقوایمان با یک "تق" "وا" نرود! ان شاءالله.
صفورا ترقی