۱- تا شروع کار دولت جدید چند روزی بیشتر باقی نمانده است. دولتی که برنامه اصلی خود را بر محور عدالتگستری و فسادستیزی قرار داده است و رعایت حرمت مردم و حفظ کرامت خداداده انسانی آنها را بر خود فرض میداند. «حفظ کرامت مردم شرط کار در این دولت است... باید کرامت مردم را حفظ کرد...» این سخن را چند روز پیش رئیسجمهور منتخب در مشهد مقدس و در جوار مرقد امام علیبن موسیالرضا(ع) بر زبان آورد و بر آن تاکید کرد.
۲- امروز، کشور شاید بیش از هر وقت دیگر و مثل دوران دفاع مقدس به مدیریتی جهادی و مومنانه احتیاج دارد. با پشت میز نشستن و از جای خود تکان نخوردن و حاکم کردن سیستم خشک بوروکراسی و سلسله مراتب متصلب و فاصلهگذاری با مردم و متن جامعه نه تنها هیچ مشکلی از مشکلات حل نمیشود بلکه اضافه هم میشود که شده است. مشکلات امروز مردم شریف، نجیب و مقاوم خوزستان یکی از بارزترین و تازهترین نمونههاست. لذا باید آستین همت را بالا زد و همراه و همنفس با مردم وارد میدان کار و خدمت بیوقفه و خستگیناپذیر شد. وانگهی همه علیالخصوص برخی از مسئولان کشور و خاصه مسئولان و مدیران ارشد باید باور داشته باشند و هرگز فراموش نکنند که اینجا یک کشور به تمام معنا انقلابی است. انقلابی اصیل و از جنس قیام انبیاء بزرگ الهی با همان اهداف و آرمانها و همان دوستان و دشمنان. دوستانی تا پای جان مقاوم و وفادار و دشمنانی پلید و آشتیناپذیر. این واقعیتی است که نباید کتمان یا فراموش کرد. کتمان و فراموشی این واقعیات و به جای آن رویابافی و خیالپردازی برای بزک کردن و غیرواقعی جلوه دادن واقعیت سرچشمه و ریشه همه مشکلات و ناکارآمدیها و تنگیها و سختیهای خود ساخته است. موجب نفهمیدن اصل مسئله و تشخیص چرایی درد است و وقتی مسئله فهمیده نشد چگونه میتوان برای حل آن اقدام کرد و راه و درمان درست و کارساز پیدا کرد؟
۳- راستی آن است که ملت ایران با انقلاب خود خواب خوش استکبار را به کابوس تبدیل کرده است. نقشههای او را در منطقه و بلکه جهان بر هم زده است نقشههایی مثل «نیل تا فرات» و... امثال آن. چهره مخوف و شرور او را از پس نقاب متمدننمایی و حقوق بشر و اومانیسم و... افشا و رسوا کرده است، دست جنایتکار و آلوده به خون ملتهای ستمدیده و مسلمانان مظلوم منطقه و... را که در دستکش مخملین پنهان کرده بود، برای همه، جز کسانی که اصرار در نفهمیدن دارند و یا خود را به خواب زدهاند،«رو» و مشت او را باز کرده است و... از همه بدتر! ایران اسلامی امروز به عنوان الگوی مقاومت و ایستادگی در مقابل قلدران و زورگویان زمان و زمین در آمده و برای ستمدیدگان خاصه امت بزرگ اسلامی که با دشنه استعمار قطعه قطعه و متفرق گشته، مایه الهام و اعتماد به نفس شده است. بنابراین کینه و دشمنی عمیق و پایانناپذیر نظام سلطه با انقلاب اسلامی بهراحتی قابل فهم و درک است و اگر استکبار جنایتکار و جهانخوار، رفتاری غیر از این با انقلاب اسلامی و پدیدآورندگان و نقشآفرینان اصلی و بالاخره مصرترین و موثرترین تداومدهندگان آن یعنی «مردم ایران» داشته باشد باید تعجب و در ماهیت استکبار شک کرد.
4- با تکیه بر این واقعیات غیرقابل انکار، عقل سلیم چنین حکم میکند که این سوی میدان هم باید همواره هشیار و بیدار باشد و باور داشته باشد که حتی اگر با کسی دشمنی نداشته باشد، و به کار خود مشغول باشد، دشمنانی سرسخت و لجوج دارد که اصلا اصل وجود و حضور او را روی خاک برنمیتابند، لذا آن و لحظهای او را به حال خود رها نمیکنند. این منطق استکبار در طول تاریخ و همه روزگاران بوده است.مگر وقتی پیامبر خدا(ص) بر اثر فشارها و جنایتها و شرارتهای مستکبران مکه، راه هجرت را در پیش گرفت و کیلومترها آنسوتر در مدینه (که آن زمان حدود ۹ تا ۱۲ روز فاصله بود) رحل اقامت افکند ابوسفیان و همپالگیهایش دستبردار بودند. برخلاف القائات و دروغبافیهای کاتبان جیرهخوار استعمار و باور مشتی هویتباخته که بیاجازه غرب پلک هم نمیزنند، این پیامبر نبود که با زور و تهدید از آنها میخواست مسلمان شوند (البته پیامبر همه را به اسلام «دعوت» میکرد) بلکه این جریان اشرافی مستکبر مکه بود که با گستاخی و غرور تمام وجود و حضور فرستاده خدا را نمیتوانست روی زمین تحمل کند، بعد از ماجرای هجرت هم پیامبر را تحت فشار قرار داده بود که دست از دعوت خود بردارد و(العیاذ بالله) به امانت و مسئولیتی که خداوند به او سپرده بود، خیانت کند! و هم مسلمانان را تهدید و ارعاب میکرد که دست از اسلام بردارند و به پرستشهای جاهلانه و معبودهای دروغین بازگردند. این منطق استکبار است که همه را ذلیل و سیلیخورده خود میخواهد و آیینی جز مرام و مکتب خودش را قبول ندارد و جز منافع خود هر منفعت دیگری را غیرمشروع و باطل میداند. برخورد و رفتارش با پیامبران الهی و رسولان مرسل و مصلحان بشری چنین بوده و با کسانی هم که در مسیر آن رهبران راستین گام برمیدارند همین است و خواهد بود...
5- منطق و تاریخ و تجربه (نه صرفا هیجان و عواطف) میگوید برای حل مشکلات مردم، پیشرفت کشور و تحقق اهداف انقلابی، باید علیالخصوص از دشمن مستکبر قطع امید کرد.بهجای ژست دمکراتیک و روشنفکری گرفتن و تلاش برای بهدست آوردن دل دشمن نابکار و دنبالههای داخلی و پرمدعایش (که هیچ وقت دلشان با انقلاب و عزت مردم و استقلال ایران صاف نمیشود) با روشهای انقلابی برخاسته از باورها و اعتقادات، «مردم» را که ۴۲ سال پای کار انقلاب ایستادهاند، دریابید. ظرفیتهای درون، سرمایههای مادی و طبیعی خداداده و نیروی سرشار و توانمند انسانی را اجر و ارج نهید و با مدیریت، برنامهریزی، تدبیر، دلسوزی و غیرت برگرفته از ایمان، از آن در جهت تحقق اهداف ملی و آرمانهای اعتقادی استفاده بهینه کنید. این کاری است که رهبری انقلاب از اولین روز پیروزی تا همین امروز بر آن تکیه داشته و آن را باطلالسحر تهدیدها و تحریمها و خباثتهای دشمنان علیه این ملک و ملت مطرح کردهاند. همین چند روز پیش رهبر معظم انقلاب بعد از دریافت دُز دوم واکسن ایرانی برکت با اشاره به بدقولی فروشندگان واکسن، تاکید کردند: «این مسئله یک بار دیگر به مردم و مسئولین کشور یادآوری کرد که تکیه بر دیگران موجب بروز مشکلات میشود، بنابراین باید بتوانیم در همه مسائل روی پای خودمان بایستیم...»
6- یکی از دستاوردهای بیگفتوگوی عدالتگستری و فسادستیزی، حفظ حرمت مردم و کرامت انسانی آنهاست. برای همین است که بزرگترین ماموریت پیامبران الهی حاکمیت عدالت است، فقط و فقط در سایه قسط و عدالت است که بزرگترین هدف رسالت آنها که «انسانسازی» است متحقق میشود. جامعهای که در آن عدالت جدی گرفته نمیشود هرچه باشد بیتردید جامعه الهی و اسلامی نیست. ناگفته پیداست که حاکمیت عدالت و حفظ کرامت انسانی مثل هر چیز دیگر با حرف و سخن میسر نمیشود و به عوامل و ابزاری نیاز دارد. یکی از کارسازترین این ابزار که مادر و مولد ابزار و عوامل تاثیرگذار بعدی است «شایستهسالاری» است. همان که باز علاوهبر تاکید علم و تجربه بشری بهشدت از سوی رهبران الهی بر آن توصیه و سفارش شده و در سیره و سنت آن بزرگواران به کرات دیده شده. «ماجرای غدیر» یکی از بارزترین و مشهورترین نمونهها برای نشان دادن جایگاه رفیع اصل شایستهسالاری در نزد انبیا و بالاتر از آنان خدای خالق است. با رعایت این اصل و سپردن کار مردم و امور جامعه به دست شایستگان است که اولا عملا حرمت مردم حفظ شده و کرامت انسانی آنان رعایت شده و ثانیا اصلا میتوان به حاکمیت عدالت و سلامت جامعه امیدوار بود. وقتی خشت اول کج گذاشته شود و در سپردن امور، روابط باندی و حزبی و فامیلی بر لیاقت و شایستگی ترجیح داده شود که خود عین بیعدالتی است، چگونه میتوان منتظر حاکمیت عدالت بود؟! خوشبختانه رئیسجمهور منتخب در سخنان اشاره شده بعد از آنکه بر موضوع عدالت و کرامت تاکید میکند و وعده میدهد که: «بنده به عنوان نماینده ملت اجازه نخواهم داد که هیچکدام از حقوق ملت ضایع شود» بر اصل مهمی که در صورت رعایت آن میتوان به تحقق همه این وعدهها و شعارها امیدوار بود یعنی اصل شایستهسالاری چنین تاکید میورزد: «محور ما در انتخاب همکاران شایستگی است و حقیقتا میخواهیم محور توجه به شایستگیها در همه شئون و ادارات و سازمانها باشد...» این امیدواری در مردم پدید آمده است رئیسجمهور منتخب که از سادات هم هست با تأسی به سیره و سنت جد اطهرش در غدیرخم، شرایط را برای تحقق آرمانهای بلند انقلاب که جزو شعارهای خود ایشان هم هست هموار نماید. انشاالله.
سید محمد سعید مدنی