دولت سیزدهم در شرایطی روی کار خواهد آمد که بارهای سنگین برزمین مانده بسیاری پیش رو دارد. کسری بودجه ۳۵۰ هزار میلیارد تومانی، تورم افسارگسیخته ، دستاندازی ۱۰۰هزار میلیارد تومانی به پایه پولی و جهش نقدینگی، سقوط سرمایهگذاری به منفی ۶ درصد، ۷ برابر شدن نرخ دلار، افزایش ضریب جینی و… از چالشها یا بهتر بگویم چالههای عمیق پیش روی وارث دولت روحانی است. اما از مهمترین اموری که رئیسجمهور هشتم باید به آن بپردازد، بحث افول سرمایه اجتماعی است که محصولش را در میزان مشارکت در دو انتخابات اخیر مشاهده کردیم. وقتی میگوییم افول سرمایه اجتماعی، از جامعهای حرف میزنیم که نارضایتی از دولت موجب کاهش قابلتوجه امید، اعتماد و آستانه تحمل افراد شده است.
طی این سالها اتفاقات متعددی در اقتصاد باعث بیاعتمادی و سرخوردگی مردم شد. گرفتار شدن جامعه با گرانیهای سرسامآوری که به روایتی عاملش تحریمهاست و به روایتی عاملش زد و بند و رانت و اختلاس مدیران؛ افزایش ۱۰برابری قیمت دلار و ارزش پول ملی که میگویند براثر تحریم آمریکاست و در همین شرایط دلار معروف به جهانگیری باعث حیفومیل ذخایر ارزی کشور با رانت می شود؛ دعوت مردم به بورس از سوی رئیسجمهور و سقوط ناگهانی شاخصها پس از مدتی کوتاه و نتیجتا نیست شدن یک شبه میلیاردها تومان سرمایه مردم؛ افت ۵۰ درصدی ساختوساز مسکن که خود مولد پویایی حداقل ۱۲۰ گروه شغلی است؛ قحطی برخی اقلام مصرفی سفره مردم در بازار با عللی چون احتکار و بیتدبیری یا فساد در وزارتخانهها که البته دلیلش تحریم عنوان میشود….
باید پذیرفت که جامعه ما با کاهش آستانه تحمل مردم، تضعیف انسجام اجتماعی، احساس بیپناهی مردم در مقابل مشکلات و درک فاصله عمیق بین خواستههای خود با وضع موجود روبهرواست. پیامد این امور جامعهای است که ناامید و افسرده به نظر میرسد. دولت جدید باید چه مدل مواجههای با این ویژگیهای جامعه داشته باشد تا در کوتاهمدت به تغییر و بهبود سلامت روان جامعه دستیابیم؟
بهعبارتدیگر باید چه نسخه شفابخشی برای جبران زخمهای جامعه پیش روی دولت باشد؟ صبر مردم زیاد نیست و باید در کوتاهمدت نشانههای تغییر حکمرانی دیده شود؛ وگرنه نارضایتی به وضعیت برگشتناپذیری تبدیل میشود.
لازم است تاکتیکهایی بهصورت اورژانسی در دستور عمل دولت جدید قرار بگیرد که زودبازده و امیدآفرین باشد. همچنین دولت برای ایجاد آرامش روانی در جامعه باید تکنیکهایی را در شیوه حکمرانی خود لحاظ کند که البته مقتضای یک دولت مؤمن انقلابی است.
کارشناسان اقتصادی راهحلهایی را برای خروج از شرایط فعلی ارائه میدهند که قاعدتا از مجرای انتخاب یک تیم اقتصادی قوی و هماهنگ قابلاجراست و از دلایل عدم توفیق دولتهای قبلی در تحقق وعدهها همین عدم هماهنگی تیم اقتصادی آنان بوده، اما علاوه بر راهکارهای بلندمدت و میانمدت که برای علاج بیشتر گرههای امروز کشور ضروری است، نیاز به یکسری تکنیکهای شوکدرمانی کوتاهمدت برای احیای امید داریم. مانند تمرکز بر دهکهای پایین و تقویت سبد معیشت و بستههای رفاهی خاص. این اقدامات اورژانسی وقتی در کنار آغاز اصلاحات میانمدت باشد، امید به تغییر را در طبقات مختلف جامعه ایجاد میکند.
علاوه بر این، جامعه آسیب خورده کنونی نیاز دارد فورا تغییر شیوه حکمرانی را بهوضوح ببیند. برای حکمرانی خوب لازم است دولت واجد یکسری شرایط باشد که بسیاری از آنان مقدمه شکلگیری توسعهای عادلانه و مردمسالار است. برخی از این مؤلفهها که توقع است در دولت جدید مدنظر باشد به این شرح است:
حکمرانی بر اساس صداقت
طی سالهای گذشته مردم دروغهای زیادی از دولتمردان شنیدند. مخصوصا در ماجرای برجام و وعده رفع تحریم و قضیه گرانی بنزین.
جبران زخمهایی که دولت «مردمگریز» به جامعه وارد کرد
آقای روحانی باوجود عبور از دو دوره چهارساله نتوانست حداقلهای مردمی بودن را رعایت کند و در جمع مردم حضور قابل قبولی داشته باشد. حضوری که بهدوراز روحیه اشرافی گری و راحتطلبی، مردم شهرها و روستاهای کشور را اقناع کند و از سوی دیگر آقای رئیسجمهور با واقعیات زندگی مردم بهتر آشنا شوند. جناب رئیسی در دوره حضور در آستان قدس و قوه قضائیه روحیه مردمی خود را نمایش داده و با اتخاذ عنوان «دولت مردمی» نشان داده اراده خوبی در این مسیر دارد. گفتوگوی تلویزیونی رودررو با مردم بهصورت مستمر و احیای سفرهای استانی از اولین روزهای دولت، میتواند تصویر مخدوش رئیسجمهور مردمگریز را اصلاح کند.
نمایش ثبات
از ویژگیهای دولت قبل شلختگی در اجرا بود. رفتوبرگشت برخی قوانین بدون توضیح و شفافسازی، آرامش جامعه و بازار را به هم ریخت. مثل ماجرای سهمیهبندی بنزین ، کارت سوخت، مسکن مهر و… نوسان نرخ ارز و تورم نیز از نشانههای بارز عدم ثبات بود که آرامش را از مردم گرفته بود. اقدام عاجل و فوری برای انتقال پیام ثبات به بازار ضروری است.
نمایش پایان بحران مسئولیتپذیری
بحران مسئولیتپذیری در دوران دو دولت قبل نقش مهمی در از بین رفتن اعتماد مردم داشت و حس بیپناهی را به جامعه منتقل کرد. وقایعی که اثر مستقیم در زندگی مردم داشت و دولت هیچکس را نداشت که دستکم قبول مسئولیت کند؛ عذرخواهی پیشکش. اوج این ویژگی، شوک بنزینی و جمله شرمآور «من خودم صبح جمعه فهمیدم» بود. یا تکرار مکرر مشکلات را گردن دولت قبل، تحریم یا دیگران انداختن. ادعای بیاختیاری دولت هم ضربه دیگری بر پیکره اعتماد و امید مردم بود که در تمام این ۸ سال، جاری و ساری بود. مردم باید در گفتمان شخص رئیسجمهور محترم و وزرا مسئولیتپذیری و تسلط بر امور را ببینند.
استقبال از انتقادهای کارشناسی
رکورد توهین به منتقدان در دولت روحانی زده شد و بیشترین شکایت از روزنامهنگاران هم به نام همین دولت ثبت است. آزادی نقد منصفانه از سوپاپهای اطمینان امنیت اجتماعی است.
اصلاح محاسبات جامعه مطابق واقعیات جهانی
طی سالهای گذشته درباره تحریمها به مردم دروغهای زیادی گفته شد؛ وارونه نمایی علل تحریم و علل برداشته نشدن آن و علل بهره نبردن کشور از مزایای برجام. «نمیگذارند»ها برای مردم احساس دوگانگی حاکمیتی و قربانی بودن و بیپناهی به وجود آورده بود. باید از فرصت یکدست بودن حاکمیت استفاده کرد و باورهای غلطی که طی این سالها محاسبه جامعه را دستکاری کرده و از واقعیت دور کرده، اصلاح نمود.
مقابله جدی با شایعات
شایعات، جامعه را هیستریک و سردرگم میکند. اطلاعرسانی شفاف و بهموقع دولت در هر موضوعی بهترین راه مقابله با فیک نیوزهاست. در دولت روحانی بارها شاهد بودیم که اطلاعرسانی سخنگوی دولت راجع به موضوعات یا تکذیب شایعات وقتی صورت میگرفت که بهاندازه کافی فضا و زمان دراختیار شایعهسازان فضای مجازی برای تثبیت دروغهایشان داده میشد و تکذیب تکلف بار جناب سخنگو دیگر اثری نداشت. یکی از مهمترین اشتباهات دولت، تأخیر بدون توجیه اطلاعرسانی درباره کشتهشدگان و آسیب دیدگان ناآرامیهای آبان ۹۸ برخلاف دستور صریح رهبری بود که موجب شد دروغ ۱۵۰۰ کشته رویترز تثبیت شود و هنوز جامعه متأثر از آثار خسارتبار این کوتاهی وزارت کشور روحانی ازجمله خشم و بیاعتمادی مردم است.
نمایش پاکدستی و مقابله فوری با فسادبرکناری فوری مدیران مفسد ، برچیدن فوری بساط حقوقهای نجومی و اطلاعرسانی به مردم در این زمینه همان چیزی ا ست که از سید ابراهیم رئیسی توقع میرود.