پایگاه خبری شبکه المیادین در مقالهای به بررسی نتایج پیروزی آیت الله «سید ابراهیم رئیسی » در انتخابات ریاست جمهوری ایران و نگرانیهایی که در میان صهیونیستها ایجاد شده پرداخت و نوشت، محافل اطلاعاتی و امنیتی و سیاسی اسرائیل در میان ترسی که از پیروزی آیت الله رئیسی در انتخابات ایران داشتند اما در ارزیابیهای خود قبل از مشخص شدن نتایج پیروزی ایشان را پیش بینی میکردند.
با این وجود که صهیونیستها از قبل پیروزی آیتالله رئیسی را پیشبینی کرده بودند؛ انتخاب ایشان به عنوان رئیسجمهور جدید ایران یک شوک تازه به محافل سیاسی و امنیتی اسرائیلیها وارد کرد و آنها اکنون در حال بررسی پیامدهای این اتفاق برای اسرائیل هستند. اما علت این امر چیست و چرا رژیم صهیونیستی تا این اندازه از انتخاب سید ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهور ایران دچار شوک شده است؟
هرچند که صهیونیستها تلاش میکنند با انجام تبلیغاتی علیه شخص آیتالله رئیسی نگرانیهای واقعی خود برای امنیت داخلی اسرائیل را از ترس ایران در دوران ریاست جمهوری آقای رئیسی پنهان کنند اما این نگرانیها مشهود است و در چندین مورد جای بررسی دارد:
-انتخاب آیت الله رئیسی در ایران نشان میدهد که پروژه آمریکایی -صهیونیستی برای سرنگونی نظام ایران از درون تحت تاثیر سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایرانیها که توسط دولت «دونالد ترامپ» رئیسجمهور پیشین ایالات متحده و با تحریک مستقیم «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی صورت گرفت شکست خورده است. این اتفاق همچنین در حالی رخ داده که دولت «جو بایدن» رئیس جمهور جدید آمریکا در تلاش برای بازگشت به توافق هستهای با ایران و لغو تحریمهای اقتصادی علیه این کشور است که به نوعی پایان سیاست فشار حداکثری ایالات متحده ضد تهران تلقی میشود.
علاوه بر آن خروج باتریهای سامانههای پاتریوت آمریکا از خاورمیانه که موجب نگرانی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی شده نشان میدهد که جو بایدن قصد دارد برخلاف ترامپ استراتژی دیگری در قبال منطقه اتخاذ کرده و سیاستهای پرتنش آمریکا در دوره ترامپ در خاورمیانه را تا حدودی کاهش دهد. در این شرایط محافل سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی هشدار میدهند که این استراتژی آمریکا در منطقه قبل از هر چیزی به نفع ایران است و در واقع خط بطلانی بر آرزوهای ترامپ و نتانیاهو علیه تهران میکشد.
- محافل امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی به خوبی میدانند که انتخاب آیت الله رئیسی در ایران نشانهای از آغاز رویکرد قاطع این کشور در مذاکرات وین درباره توافق هستهای است. همچنین در این مرحله مواضع ایران قاطع تر از گذشته خواهد بود و در حالی که ایرانیها برای احیای این توافق بر خلاف آمریکا شور و اشتیاقی از خود نشان نمیدهند امکان کسب امتیازات بیشتر برای تهران در این توافق و مجبور شدن طرف مقابل به انجام همه تعهدات خود فراهم میشود.
بنابراین مذاکره درباره مفاد توافق هستهای در دوره آیت الله رئیسی یک تصمیم ایرانی و مردمی و رسمی خواهد بود که با صدای قاطع و روشن و بلند همه ایرانیها اعلام میشود.
- صهیونیستها معتقدند که انتخاب آیت الله رئیسی در ایران که بخش جدایی ناپذیر از انقلاب جمهوری اسلامی به شمار میآید و روابط نزدیکی با مقام معظم رهبری دارد بیانگر تقویت مواضع ایران در موضوعات مربوط به حمایت از محور مقاومت است.
بر این اساس با وجود اینکه آیت الله رئیسی بر حل بحران اقتصادی ایران تاکید دارد و از توافق هستهای نیز طبق اصول و منافع ایران حمایت میکند؛ اما هیچ تغییری در رویکرد ایران در حمایت از محور مقاومت یا حتی مسئله حضور ایران در سوریه و پروندههای دیگر مربوط به تقویت قدرت نظامی محور مقاومت ایجاد نخواهد شد و حتی این مواضع قاطعتر نیز میشود. در واقع انتخاب آیت الله رئیسی به عنوان رئیسجمهور جدید ایران به معنای تعهد این کشور به تامین هر آنچه برای تقویت قدرت محور مقاومت در برابر اسرائیل لازم است میباشد و تل آویو این موضوع را تهدیدی استراتژیک برای خود میداند.
این نگرانی و دغدغه صهیونیستها درباره انتخاب آقای رئیسی زمانی که «بنی گانتس» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی هنگام اظهار نظر درباره این امر مدعی شد، انتخاب رئیسی ثابت میکند که ایران به سمت افراطگرایی پیش میرود، کاملا مشهود است.
- در این مرحله رژیم صهیونیستی احساس میکند که ایرانیها اکنون اعتماد به نفس آن را دارند که بحرانهای ایالات متحده را مورد ارزیابی قرار دهند و میدانند که آمریکا در تلاش برای حفظ سلطه خود بر نظام بینالمللی قصد دارد، اولویتهایش را همزمان در همه جبههها به یک اندازه تنظیم کند. بنابراین لزوم رسیدگی به پرونده هستهای ایران از طریق توافق به یک ضرورت استراتژیک برای منافع عالی آمریکایی تبدیل شده است.
در این شرایط صهیونیستها معتقدند که تلآویو توانایی جلوگیری از تکمیل توافق هستهای ایالات متحده با ایران را ندارد؛ همانطور که بنیامین نتانیاهو نتوانست کاری در این زمینه انجام دهد و حتی بهای مداخلات خود درباره پرونده هستهای ایران را با حذف شدن از عرضه قدرت اسرائیل پرداخت کرد.
بنابراین «نفتالی بنت» نخست وزیر کنونی اسرائیل و «آویو کوخاوی» رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی این معادله را به خوبی درک کردهاند و میدانند که تلآویو قادر به انجام اقدام تاثیرگذاری درباره پرونده هستهای ایران نیست.