4 مؤلفه سیاست خارجی دولت انقلابی

حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدابراهیم رئیسی ،  رئیس‌جمهور منتخب ملت ایران در نخستین نشست خبری با خبرنگاران رسانه‌های داخلی و خارجی، با اشاره به برنامه خود در مبحث سیاست خارجی به نکات گویا و ارزنده‌ای در این حوزه اشاره کرد:

«سیاست خارجی دولت ما از برجام شروع نمی‌شود و به برجام محدود نمی‌شود. تعامل را با همه کشورهای دنیا دنبال می‌کنیم. مذاکراتی که منافع ملی تضمین شود مورد حمایت خواهد بود. ما وضعیت اقتصادی مردم را به مذاکره گره نخواهیم زد. تعامل را با همه کشورهای دنیا به صورت متوازن دنبال خواهیم کرد».

بر اساس سخنان رئیس‌جمهور منتخب کشورمان، می‌توان 4 مؤلفه سیاست خارجی دولت انقلابی و جدید را به شرح زیر تشریح کرد.

 

* عبور از سیاست خارجی برجام‌محور

واقعیت امر این است که دولت فعلی، از سال 92 تاکنون، برجام را به نقطه ثقل سیاست خارجی کشورمان تبدیل کرد. به عبارت بهتر، متاسفانه یک ظرفیت تاکتیکی محدود و ابطال‌پذیر، تبدیل به محوری‌ترین پدیده در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی ما شد، به گونه‌ای که به گفته برخی سران اصلاحات و کارگزاران، انعقاد توافق هسته‌ای به شاخصه‌ای جهت تقسیم دوران سیاست خارجی ما به قبل و بعد از آن تبدیل شد! 

متاسفانه نه‌‌تنها برجام به عنوان مولفه‌ای در ذیل استراتژی‌ها و راهبردهای ما جایابی نشد، بلکه در نگاه دولتمردان کنونی ما بر این راهبردها و ثوابت احاطه داشت. در این باره بازی واشنگتن و متحدانش بسیار پیچیده است. حتی آنها در مواردی حاضر هستند «پوسته ظاهری» اصول سیاست خارجی کشورهای مخالف آنها حفظ شود اما «هسته درونی» آن را نرم و منعطف می‌کنند. از دید مقامات آمریکایی و اروپایی، برجام (در صورتی که به نقطه ثقل سیاست خارجی ایران تبدیل شود) پدیده‌ای است که می‌تواند به حفظ ظاهری استراتژی‌ها در عین تهی‌سازی آنها از درون کمک کند. با همه این اوصاف، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا از توافق هسته‌ای معادله به طور کلی تغییر کرد. «نقطه ثقل» مدنظر دولت در عرصه سیاست خارجی منهدم شد و اعضای تروئیکای اروپا به عنوان شرکای راهبردی آمریکا نیز کمترین اقدامی در راستای احیای واقعی این توافق انجام ندادند. 

پس از پیروزی دموکرات‌ها در انتخابات نوامبر 2020 در آمریکا، دولت بار دیگر احیای «دیپلماسی و سیاست خارجی برجام‌محور» را در دستور کار قرار داد اما حضور حماسی ملت ایران در انتخابات ریاست‌جمهوری، مانع استمرار این پروسه خطرناک شده است. بدیهی است در سیاست خارجی برجام‌محور، «قواعد بازی» و «خط‌کشی زمین بازی» از سوی دشمنان ما صورت می‌گیرد اما در صورتی که «برجام» از یک «نقطه ثقل» به یک «محصول تاکتیکی» در عرصه سیاست خارجی ما تبدیل شود، ماجرا کاملا متفاوت خواهد بود. در این صورت، دیگران حدود و ثغور بازی دولت ما در عرصه روابط بین‌الملل را تعیین نخواهند کرد و «انفعال» در حوزه سیاست خارجی جای خود را به «کنشگری موثر» خواهد داد. 

*  بازتعریف نسبت سیاست خارجی و اقتصاد

مؤلفه دیگری که در سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین رئیسی مورد توجه قرار گرفت، بازتعریف نسبت سیاست خارجی و اقتصاد در کشورمان است. بدیهی است در همه کشورهای دنیا، سنجش و تعریف نسبت این ۲ مقوله، از مهم‌ترین دغدغه‌های سیاستمداران محسوب می‌شود. آنچه در این میان اصالت و اهمیت دارد، برهم‌کنش موثر اقتصاد و سیاست خارجی یک کشور بر یکدیگر است، به این نحو که یک « اقتصاد پویا» و «سیاست خارجی متوازن» در نسبتی مستقیم و همگرایانه با یکدیگر تعریف شوند. متاسفانه در طول 8 سال اخیر، سیاست خارجی ما به متغیر مستقل و اقتصاد ما به متغیر وابسته تبدیل شد، به گونه‌ای که اخم و لبخند دشمنان ما، بر وسعت و اندازه سفره مردم تاثیرگذار بود. تاکید رئیس‌جمهور منتخب کشورمان بر اینکه وضعیت اقتصادی مردم را به مذاکره (و پدیده‌هایی مانند برجام) گره نخواهد زد، نقطه عطفی جهت بازتعریف موثر نسبت اقتصاد و سیاست خارجی کشور است، به گونه‌ای که هر ۲ حوزه یکدیگر را تکمیل و تصدیق کنند. این همان ترجمانی از استراتژی خنثی‌سازی تحریم‌هاست که به صورت خاص از سوی رهبر حکیم انقلاب اسلامی نیز مورد تاکید قرار گرفته است. 

* ایجاد توازن در حوزه روابط بین‌الملل

بدون‌شک سیاست خارجی متوازن، مهم‌ترین مفهومی است که از سوی رئیس‌جمهور منتخب کشورمان در عرصه دیپلماسی مورد توجه قرار گرفته و قطعا باید مفاهیم، مصادیق و ابزارهای شکل‌گیری این سیاست خارجی، به‌سرعت تدوین و اجرایی شود. اگرچه برخی در اینجا بر اساس یک تصور نادرست، واژه توازن را مترادف با تساوی در نظر می‌گیرند اما در اصل، سیاست خارجی متوازن بر اساس محاسبه وزن هر یک از بازیگران، پدیده‌ها و ظرفیت‌های بین‌المللی و احصای واقع‌بینانه هر یک از آنها شکل می‌گیرد. در سیاست خارجی متوازن، وزن هر بازیگر در نظام بین‌الملل و نسبت آن با منافع ملی کشورمان مشخص شده و متعاقبا، دفع تهدیدات و کسب فرصت‌ها بر اساس این نگاه واقع‌بینانه میسر می‌شود. 

* توجه به منافع ملی به عنوان دال مرکزی در عرصه سیاست خارجی

اگرچه همه دولت‌ها مدعی هستند منافع ملی را به عنوان دال مرکزی حوزه سیاست خارجی خود مدنظر قرار می‌دهند اما این یک ادعای بزرگ محسوب می‌شود که بسیاری از دولت‌ها در پیاده‌سازی آن دچار خطا در نگاه و محاسبه شده‌اند. متاسفانه دولت یازدهم و دوازدهم نیز با استناد به سیاست خارجی برجام‌محور، مفهوم تنش‌زدایی را جایگزین منافع ملی در عرصه سیاست خارجی کشورمان کرد. به عبارت بهتر، دولت فعلی از ابتدا تنش‌زدایی (به هر قیمت ممکن) را معادل مطلق تامین منافع ملی در نظر گرفت. تنش‌زدایی در عرصه دیپلماسی یک اولویت محسوب می‌شود اما در نظام بین‌الملل امروز که نئورئالیسم به مبنای فکری و عملیاتی دشمنان قسم‌خورده ملت و نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده است، تنش‌زدایی باید در خدمت منافع ملی کشور قرار گیرد، نه آنکه منافع ملی کشور مترادف با تنش‌زدایی در نظر گرفته شود! بدیهی است در مواردی، باید به جای تمرکز بر تنش‌زدایی به فکر مدیریت تنش یا حتی مواجهه با تنش‌های بالقوه و بالفعل در محیط پیرامونی یا بین‌المللی بود. محصول نگاه ایده‌آل‌گرایانه به پدیده‌های جاری در حوزه روابط بین‌الملل چیزی جز انفعال یک کشور در برابر دشمنانش نیست! رئیس‌جمهور منتخب ملت ایران بخوبی در نخستین نشست خبری خود نشان داد بر این قاعده اشراف دارد و اجازه نخواهد داد در حوزه روابط خارجی ما، تصورهای انتزاعی و ایده‌آل‌گرایانه جایگزین محاسبات واقع‌بینانه شود. تاکید حجت‌الاسلام والمسلمین رئیسی درباره عدم دیدار با جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، منبعث از همین نگاه عمیق است. 

نوید مؤمن