انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری به پایان رسید. انتخاباتی که خیلیها و از مدتها پیش با انگیزههای مختلف در پی تضعیف آن به هر شکل ممکن بودند. دشمنان داخلی از یکسو با اهدافی خاص و متأسفانه برخی چهرههای سیاسی و جریانات داخلی نیز با انگیزههایی دیگر. اما انگیزه و هدف هرچه بود، اقدامات و عملیات آنها همسو و موازی بود؛ دلسرد کردن مردم از صندوق رای. در تحلیل فضای پیش و پساانتخاباتی و نتیجه این رخداد سیاسی توجه به برخی نکات ضروری بهنظر میرسد.
1- مشارکت 49 درصدی مردم در این رویداد سیاسی فراتر از نظرسنجیها و پیشبینیها بود. اگر چند هفته پیش کسی میگفت نیمی از واجدین شرایط در انتخابات شرکت خواهند کرد، از سوی دیگران به خوشبینی و حتی خوشخیالی متهم میشد. خوب است مراکز نظرسنجی و تحلیلگران سیاسی درباره چرایی اختلاف قابل توجه برآوردهای خود با آنچه در نهایت رخ داد، فکر کنند. چنین مشارکتی هرچند نسبت به دورههای پیشین کاهش داشت اما عددها را باید در بسترهای خود دید و بررسی کرد و اگر به عوامل زیر توجه کنیم، درک دقیقتری از میزان مشارکت خواهیم داشت:
الف) کدام تحلیلگر و ناظر عاقل و منصفی میتواند رابطه میان سفره مردم و صندوق آراء را نادیده بگیرد؟ دولت تدبیر و امید در دو انتخابات 92 و 96 دهها وعده ریز و درشت به مردم داد. تصویری رویایی از آینده ساخت که در آن نه تنها کسی به چندر غاز یارانه سر ماه نیاز ندارد بلکه همه سوار بالاترین مدل خودروهای خارجی هستند و از بوی نویی هواپیماهای خریداری شده لذت میبرند. این گوشهای از تصویری است که جناب روحانی با وعدههای خود برای مردم ساخت اما آنچه تحویل داد چه بود؟! مردم برای خرید مرغ دولتی و ارزان ساعتها در صف ایستادند! مگر میتوان به راحتی از اثرات مخرب فاصله میان وعدههای دولت و واقعیت با مشارکت در انتخابات گذشت. دولت از ابتدای سال جاری بارها وعده داد که قیمت اجناس امسال دیگر افزایش نمییابد. کاش حداقل این وعده را نمیدادند و سکوت پیشه میکردند تا درد افزایش چندباره و افسارگسیخته قیمتها، کمتر مردم را اذیت کند.
ب) افکار عمومی ایران سالهاست که تحت شدیدترین بمباران تبلیغاتی و عملیات روانی 24 ساعته، پیچیده و گسترده است. دشمنان کشور سوار بر موج مشکلات و دلخوریها، روزانه سیلی از پیامهای سیاه و تاریک را به سوی ذهن مردم روانه میکنند. دستاوردها و پیشرفتها را یا انکار و یا کوچک میکنند و مشکلات و موانع را بزرگ و لاینحل نشان میدهند. این بمباران بیوقفه، سنگین و بیسابقه علیه ملت ایران، در عرصهها و موضوعات مختلف و متنوع در جریان بوده و از مدتها پیش انتخابات و مشارکت مردم را هدف قرار داده بود. باعث تأسف اما واقعیت این است که بخشی از رسانهها و صاحبان تریبون در داخل نیز - گاه آگاهانه و گاه از روی ناآگاهی- کمک کار این بمباران روانی و جنگ ادراکی هستند. باید اعتراف کرد که جبهه خودی در برابر این جریان مهاجم، آنچنان که باید و شاید عمل نمیکند.
اگر میخواهید اهمیت این موضوع را درک کنید کافی است به یک سال پیش برگردیم. زمانی که آمریکاییها در انتخابات 2020 مدعی شدند ایران با استفاده از فضای مجازی دنبال دخالت و اثرگذاری بر انتخابات آنهاست و با همین ادعا صدها حساب کاربری را در شبکههای اجتماعی بستند. بهراستی میزان دسترسی، اثرگذاری و حجم تولید پیام ما برای جامعه آمریکا چقدر است و در مقابل وضعیت آنها نسبت به ما چگونه است؟ آنها حتی سرسوزنی از فعالیت را تحمل نمیکنند و به صراحت و با افتخار برخورد میکنند اما ما در این سوی میدان به ژستهای مضحک، افکار عمومی را زیر بمباران سنگین دشمن رها کردهایم. اگر کسی اثرات این جبهه تعیینکننده را بر رخدادی مانند انتخابات نبید و رد کند، فقط خود را فریب داده است. چرا هیچ نهاد و مرجعی یک کار تحقیقی و آماری درباره میزان پیامهای منفی تولید شده از سوی رسانههای تابلودار معاند درباره انتخابات سیزدهم انجام نداده تا مردم دقیقتر بدانند دور و برشان چه میگذرد؟
ج) همهگیری کرونا بیشک یکی از عوامل منفی اثرگذار بر مشارکت عمومی بود. آمار فوتیهای کرونا پیش از عید کاهش یافته و اپیدمی تا حد زیادی کنترل شده بود. بیتدبیری عجیب دولت درخصوص سفرهای نوروزی کار را به فوت روزانه بیش از 500 تن هم کشاند و با گذشت سه ماه از سال جاری، هنوز هم آمار مرگ و میر دو رقمی نشده است. برآوردها و نظرسنجیها نشان میدهد بیم از کرونا حداقل چیزی حدود 10 درصد بر مشارکت انتخاباتی اثر داشته است. یعنی اگر کرونا نبود مشارکت حدود 60 درصد و اگر دولت کمی تدبیر بخرج داده بود و نظرات کارشناسی را نادیده نمیگرفت، با مشارکتی بیش از این - مثلاً شاید 55 درصدی- روبهرو بودیم.
د) از دانشآموزی که بسیار ضعیف است نمیتوان و نباید انتظار داشت در یک درس خاص خیلی قوی باشد. از دولتی هم که کارنامهاش در بخشهای مختلف پیش چشم همه بوده و بر سر میزان فاصله از آن دعواست، نباید انتظار داشت انتخاباتی منظم و بدون اشکالات اجرایی برگزار کند. هزاران شکایت ثبت شده از شعب مختلف سراسر کشور درباره انواع و اقسام اختلالها در فرآیند رایگیری موید این ادعاست. ماجرا چنان جدی است که میبینیم حتی رهبر معظم انقلاب اسلامی دو روز قبل از انتخابات به دستاندرکاران تذکر میدهند و البته که دانشآموز تنبل نخواهد توانست شب امتحان شقالقمر کرده و 20 بگیرد!
کم نبودند افرادی که صبح روز جمعه ساعتها معطل شدند و اگرچه اینجا نیز آمار و حتی تخمینی در دسترس نیست اما مگر استبعادی دارد که درصدی از آنها عطای مشارکت را به لقایش بخشیده و دنبال کار و زندگیشان رفته باشند؟
آنچه گفته شد تصویری کلی و عمومی از فضایی است که انتخابات در آن شکل گرفت. حال کدام آدم منصف و عاقلی میتوان این میزان از مشارکت را حماسه نداند؟
2- دشمن و دوستان و همراهان داخلی آن سعی وافری دارند که آن دسته از مردمی را که پای صندوق حاضر نشدند، به نفع خود مصادره کنند اما آب در هاون میکوبند و فقط عرض خود میبرند. همانطور که گفته شد بخشی از آنها بهدلیل کرونا حاضر به مشارکت نشدند و بخشی دیگر نیز بهدلیل گلایههای بحق اقتصادی و معیشتی و البته عدهای هم بهدلیل وضعیت نابسامان رایگیری در برخی از شعب. نگاه سیاسی به این بخش از جامعه و مصادره به مطلوب کردن آنها نسبتی با واقعیت ندارد و انتخاباتهای بعدی قلابی بودن ادعاهای این فرصتطلبان سیاسی را ثابت خواهد کرد. حتی آنهایی که پای صندوق نرفتند هم بیشک اخبار را کم و بیش دنبال کردهاند و دیدهاند چطور مزدوران دشمن در کشورهای اروپایی و آمریکا به هموطنانی که قصد مشارکت داشتهاند، حملهور شده و نه تنها با فحاشی و تهدید بلکه با ضرب و شتم میخواستند آنها را از حضور پای صندوق رای پشیمان کنند. چنین برخورد و حملات زامبیواری در دنیا اگر بیسابقه نباشد، کمسابقه است و اینها همان کسانی هستند که میخواهند با هدایت آمریکا و پول آلسعود برای مردم ایران آزادی و دموکراسی به ارمغان آورند!
با این تفاسیر باید دست یک یک هموطنانی را که پای صندوق - بهخصوص در برخی کشورهای خارجی که با تهدید جانی همراه بود- حاضر شدند، بوسید و این نکته را همواره به یاد داشت که در این دریای طوفانی و متلاطم، ما همگی در یک کشتی هستیم. حتی آنهایی که به هر دلیلی حاضر به مشارکت نشدند. آنچه روز جمعه رقم خورد - فارغ از نتیجه انتخابات و رقابت سیاسی- با در نظر گرفتن تمام جوانب، یک حماسه بود. اگر عدهای میخواهند آن را نبینند، میتوانند اما واقعیت تغییر نمیکند. اگر چشمت را ببندی تاریک میشود اما شب نمیشود!
محمد صرفی