چند روزی است به واسطه عضویت یک فرزند شهید در لیست شورای شهر حرف و حدیثها و اعتراضات و واکنشهای عجیب و غریبی میشنوم . طبق معمول همه سوژه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و ... هرکس برای خود کارشناس شده و نظری میدهد .
یکی میگوید چرا حرمت شهید را نگه نداشت، دیگری میگوید چرا برای تایید لیست از نام او سوء استفاده کردند ، شخصی از سفارشی بودن اینکار سخن میگوید و هزاران حرف و سخنی که همه شما به واسطه فضای مجازی دیده و شنیده اید.
ولی آیا شده یکبار خودتان را جای آن فرد بگذارید و بعد فکر کنید و نظر دهید؟! پدر ، برادر یا هر فرد نزدیک به زندگیتان برای امری مقدس جانش را در کف دست گذاشته و تقدیم به دین و میهنش کرده؛ خانواده تان سالها به واسطه حرمت حرف و عمل ایشان از بسیاری حقوق طبیعی محروم شده اند؛ اگر سفری بوده، تفریحی بوده نرفته اید یا محدود شده اید؛ موقعیت شغلی برایتان پیش آمده از دست داده اید که مبادا حرف و حدیثی بشود؛ ازدواج مجدد خواستید بکنید همه گفته اند زشت است چه معنی دارد؛ فرزندتان خواست ازدواج کند گفتند زود است حداقل تا سال صبر کنید ! و و و ....
آیا این همه حرف وحدیث واقعا منطقی است ؟ چرا باید به خودمان اجازه دهیم که برای هر کسی مخصوصا خانواده شهدا تعیین تکلیف کنیم که حق دارد یا ندارد کاری را انجام بدهد یا ندهد؟!
به والله آنها هم افرادی عادی هستند با سلایق و علائقی مثل خود شما . هزاران برابر هم محدودیتها و شرایط زندگی خود را به جان خریده اند که خیلی از افراد دیگر حاضر نیستن کوچکترین آنها را برتابند!
خانم نرجس سلیمانی هم مثل یک فرد عادی وارد این عرصه شده است. نه خلاف شرعی مرتکب شده و نه خلاف قانون! شورای ائتلاف هم دستشان درد نکند حمایتشان کردند و گفتند بفرمایید این هم یک میدان برای خدمت! مرد راهید بسم الله!
دیگر اینقدر های و هوی و وا اسلاما و واشهیدا ندارد! بیایید برای یکبار هم که شده منطقی به قضیه نگاه کنیم و انسانها را فراسوی افراد سببی و نسبی، صرفا به خاطر خودشان و تخصص و تعهدشان ببینیم. اگر خوب کارکردند دستشان درد نکند این هم عرصه خدمت است دیگر! همه عرصه ها که جبهه و جنگ نیست! اگر هم خدای نکرده نتوانستند، باز کارشان را به شخص خودشان نسبت دهیم نه به پدر و مادر و برادر و ... .
تقوای الهی ایجاب میکند که انسانها را به حق بسنجیم نه حق را به انسانها ! یا علی
صفورا ترقی