1- « راز پرشکوه ماندگاری جمهوری اسلامی و نظام امام خمینی ، با وجود همه پیشبینیهای دشمنان درباره زوال این نظام، همراهی دو کلمه «جمهوری» و« اسلامی» یعنی حاکمیت توامان اسلام و مردم است و از این پس نیز همراهی همین دو کلمه تضمین پیشرفت مستمر خواهد بود.» (رهبر انقلاب، سخنرانی تلویزیونی ۱۴خرداد) انقلاب مردم ایران، نهضتی از جنس حرکت انبیا و قیام اولیاء الهی در جهت احیا حفظ کرامت انسانی و مبارزه با طواغیت و جریانات استکباری ضد بشری بود. همانطور - که به قول استاد شهید مطهری-«امام حسین علیهالسلام با حرکت قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده کرد و... به اجتماع اسلامی شخصیت داد...» مردم ایران نیز با تاسی از این الگوهای ممتاز و بیبدیل بشری، برای نجات خود از چنگال استعمار و استبداد و پایان دادن به عقبماندگی اجتماعی و انحطاط فرهنگی و قرار گرفتن در مسیر تحول و پیشرفت، از میان مکاتب رنگارنگ مادی و الحادی اسلام ناب را بهعنوان نسخه شفابخش برگزیدند و بر این مبنا و برای تحقق آن اهداف، انقلاب برپا کردند. لذا میان مردم ایران و انقلاب اسلامی یک رابطه ماهوی و ناگسستنی وجود دارد.
2- این سخن امام خمینی(ره) که کمتر از یکسال قبل از رحلت فرمودند معروف است و فراموششدنی نیست و همه، خاصه آنها که صاحبمنصب و مسئولیت هستند باید همواره آن را در نظر داشته باشند و مبنای سیاستگذاری و برنامهریزی و اقدام و عمل خود قرار دهند: «مردم ایران ثابت کردهاند که تحمل گرسنگی و تشنگی را دارند ولی تحمل شکست انقلاب و ضربه به اصل آن را هرگز نخواهند داشت.» سخنی روشن و سرراست که برای فهم و فهماندن آن به هیچ توضیح و تفسیر و تبیین نیاز ندارد، اصول انقلاب مگر چیزی جز استقلال و آزادی و قانونمداری و عدالتگستری و مردمسالاری و عزتخواهی و ذلتناپذیری و فقر و فساد و تبعیضزدایی و... است؟! مردم ایران بهراستی طی ۴۲ سال گذشته ثابت کردهاند که انحراف از اصول و لغزش از ارزشهای انقلاب را از هیچ فرد و جناحی، و به هیچ توجیه و بهانهای، چه به اسم مسلمانی و انقلابیگری و تحجر و چه به اسم روشنفکری و مقتضیات زمان و تغییر شرایط و... نمیپذیرند. این مردم اسلام ناب را میخواهند و انقلاب کردهاند تا اصول و موازین و ارزشهای آن را در زندگی فردی و اجتماعی خود پیاده و به منصه ظهور برسانند. اگر مسائل و مشکلات و بحرانهایی که این ملت در سالهای پس از انقلاب از درون با آن مواجه بوده است مورد ارزیابی و سنجش عالمانه - و نه سطحی و سفارشی و مغرضانه!- قرار گیرد بیتردید این نتیجه حاصل میشود که مستقیم و غیرمستقیم ریشه در انحراف از اصول و ارزشهای اسلامی و انقلابی دارد. باز از یکی از جملات حکیمانه و در عین حال همهفهم امام راحل برای تبیین ادعای خود بهره میگیریم که در خرداد سال ۶۰ که ماجرای بنیصدر و منافقان میرفت به یک بحران همهجانبه ختم شود، هشدار داد «ملت با اسلام است، نه با من است و نه با شما و نه با دیگری، من اگر یک کلمه برخلاف اسلام بگویم، همین ملت میریزند و من را از بین میبرند، ملت اسلام را میخواهد... ملت میخواهد قوانین اسلام در این مملکت پیاده بشود. ملت این همه زحمت کشیده که دین اسلام را برقرار کند...»
۳- بسیاری از اشکالات و انحرافات از این اشتباه ناشی میشود که بعضی از کسانی که در این مملکت اسلامی و انقلابی مسئولیت دارند و گاه مسئولیتهای مهمی هم دارند علیرغم شواهد و اسناد غیرقابل انکار تاریخی در میزان صداقت و خلوص « اسلامخواهی» و لاجرم «انقلابی بودن» این مردم شک دارند. فکر میکند چون خودش عمیقا به اسلام باور ندارد و برای رسیدن به پست و مقام و جیفه دنیا به ناچار! «مسلماننمایی» میکند و ادای انقلابی بودن درمیآورد و چون خودش با دودوتا چارتای تاریخ این مردم و سرزمین آشنایی ندارد، و در عمق وجودش در برابر غرب احساس حقارت میکند و غربزده است، مردم ایران را هم با متر و معیارهای خودش میسنجد و بر مبنای این توهم و اساس غلط، رفتارهایی میکند که لاجرم خیلی جاها با باورهای اعتقادی و آرمانهای تاریخی و اهداف این مردم در تضاد و تعارض قرار میگیرد و دردسرآفرین میشود و کسانی را که به او هشدار میدهند و از او به حق انتقاد میکنند به بیسوادی و از مرحله پرت بودن و ناآشنا با واقعیات جهان امروزی و ایدهآلیست و افراطی! معرفی میکند و چون بر اساس توهمات و القائات عمل میکند لاجرم کارهای مردم و اداره امور جامعه پیش نمیرود و به مشکلات برمیخورد، مظلومنمایی میکند که «نمیگذارند»!! این جماعت مصداق همان نااهلان نامحرمی هستند که امام(ره) در وصیتنامه خود با قاطعیت هشدار میدهند اجازه ندهید انقلاب و سرنوشت مردم به دست آنها بیفتد. کسانی که برخلاف شعارهایی که میدهند و یقهای که میدرانند در عملکرد و رفتارشان عیان و ملموس است نه به مردم و« جمهوریت» و نه به «اسلامیت» نظام اعتقاد دارند و آن وقت اینجا و آنجا مسئول و مدیر«جمهوری اسلامی» هستند! و با رویکردها و روشهای غلط خود، زحمات و مجاهدتهای این ملت را با خطر مواجه میسازند.کسانی که خاصه در دوران انتخابات و در مناظرات انتخاباتی(مثل همین روزها) برای عوامفریبی و جلب آرا مردم خیلی دم از مردم و در خطر بودن جمهوریت نظام میزنند و مردم را به پای صندوقهای رای و حضور در صف انتخابات میخوانند، اما وقتی خرشان از پل گذشت، با عملکردهای غیرمردمی، مردم را به صف مرغ و تخم مرغ و روغن و کشک و... حواله میدهند و بزرگترین عامل یأس و دلیل دلسردی مردم و رویگردانی و خطر عدم مشارکت حداکثری آنها در انتخابات که خواسته و آرزوی بدخواهان این مردم و کشور است، میشوند.
۴- از نگاه امام، مردم صاحبان اصلی انقلاب و نظام هستند. بر این واقعیت و اصل اساسی رهبر معظم انقلاب هم در سخنرانی اخیر خود (۱۴ خرداد) تاکید و تصریح کردند. بنابراین کسانی که اینجا و آنجا، در این و آن قوه صاحب پست و مسئولیت و مقام میشوند، کارگزار و خدمتگزار مردم هستند، و جز این هر شأنی برای خود قائل شوند،لاجرم به انحراف و ناکامی کشیده میشوند. این است که امام راحل همواره با توجه و هشیاری بر این نکته تاکید میکنند که حتی ایشان به عنوان رهبر یکی از بزرگترین انقلابهای ضداستعماری وآزادیبخش و تداوم بخش نهضتهای ضداستکباری انبیای الهی(ع)، برای خودش بالاتر از شأن خدمتگزاری صاحبان اصلی انقلاب و نظام یعنی مردم، قائل نیست. این جمله ایشان بسیار معروف است که« اگر به من خدمتگزار بگویید، بهتر است تا رهبر بگویید»، همچنین در وصیتنامه خود اینگونه بر این معنا تاکید میکنند«... با رفتن یک خدمتگزار، خللی در عزم آهنین ملت به وجود نمیآید...» یعنی این انقلاب چون اسلامی است و برپایه اصول مکتبی شکل گرفته قائم به فرد نیست، مردم (حتی اگر بعضی خواص و یاران اولیه کم بیاورند، از گذشته انقلابی خود توبه و تغییر جهت دهند و عصر امام خمینی و لابد پیامبر! را به موزه بسپارند و...)پس از امام نیز پای انقلاب و نظام برآمده از آن و به تعبیری دیگر پای آرمانهای تاریخی و باورهای اعتقادی خود میایستند. این واقعیتی است ملموس و عینی که حتی نویسندگان و پژوهشگران خارجی و غربی در رسانهها و آثار تحقیقی خود بر آن صحه میگذارند. اما این معنا و واقعیت کلیدی را لازم است بیش از هرکس، آنها که در این مملکت صاحب پست و مسئولیت هستند و مثلا برای منصب بسیار مهم ریاستجمهوری داوطلب میشوند و برای رسیدن به آن که فقط از طریق رای مردم ممکن است در رقابتی سخت و نفسگیر حاضر میشوند، آویزه گوش خود کنند، و بدانند در کجا و برای کدام مردم و چه آرمانها و باورهایی و کدام کشور و چه موقعیت تاریخی و جغرافیایی و جهانی، نامزد احراز پست و مقامی چنین مهم با انواع مشکلات و معضلات داخلی و بینالمللی شدهاند. عدم فهم عمیق نسبت به این مسایل و عمل و اقدام بر اساس توهمات یا القائات دشمنان یا نفوذیهای مشاورنما و... موجب اتلاف وقت و هدر رفتن فرصتهای طلایی و نارضایتی مردم و عمل مطابق میل و خواسته دشمنان قسمخورده این کشور است.
۵- امروز نیاز اصلی کشور و خواسته ضروری مردم برسر کارآمدن دولتی به معنای واقعی انقلابی است که با تکیه بر اصول عقلایی و موازین اسلام دست به اصلاحات واقعی بزند. دولتی که فراتر از جناحگرایی و سرگرم شدن به بازی با کلماتی چون اصولی و اصلاحی و اعتدالی و... به مبارزه قاطعانه و بیامان با فساد گسترده و رخنه کرده در بسیاری از حوزهها و عرصهها از اقتصاد گرفته تا فرهنگ، از آموزش و دانشگاه گرفته تا سینما و ورزش، برخیزد و به جنگ باندهای فاسد و دلالی افسار پاره کردهای برود که همراه و همگام با تحریمها و فشار قدرتهای شیطانی و جنایتکار دنیا رسما و علنا به محاربه با مردم نجیب و مقاوم ایران برخاستهاند و در سایه حمایت یا بیعملی یا وادادگی یا حتی شراکت عناصر رخنه کرده در دستگاههای دولتی بیرحمانه و داعشوار به سفره و معیشت مردم حمله کردهاند. دولتی که شان خدمتگزاری و نوکری مردم را بزرگترین افتخار خود بداند و جز خدمت صادقانه به مردم و رفع مشکلات زندگی و تنگناهای اقتصادی و معیشتی مردم خاصه طبقات ضعیف و مستضعف جامعه (که بزرگترین حامیان و فداکاران انقلاب هستند) که به اوج خود و حالت فلجکنندهای رسیده و بالاخره تحقق آرمانهای انقلابی این ملت به هیچ چیز دیگر فکر و عمل نکند. دولتی که راه برونرفت از مشکلات را نه در برسررحم آمدن قدرتهایی که با ایران انقلابی تضاد ماهوی و کینهای تمام نشدنی دارند، بدانند و سرنوشت و آینده یک ملت و سرزمین را به آن گره بزنند بلکه دولتی که در عین تعامل عزتمدارانه و سازنده با دنیا، بر داشتههای سرشار مادی و ظرفیتهای غنی و کم نظیر انسانی تکیه کند و با راهاندازی و گسترش و جهش تولید، تحریمهای ظالمانه و ضدانسانی دولت پلید و تروریست آمریکا را خنثی و دشمنان غدار و بدخواهان این ملک و ملت تحولخواه و انشاءالله تمدنساز را بیش از پیش نومید کند، بدیهی است، انتخاب درست و از سربصیرت و آگاهی مردم در ایجاد چنین دولتی بزرگترین نقش را بازی میکند.
سید محمدسعید مدنی