نیازی نیست به جزئیات زندگی این صهیونیست بپردازیم؛ زیرا بخش بزرگی از جزئیات زندگی وی درباره عضویتش در یگانهای نظامی و امنیتی صهیونیستی که تجربه ویژهای در قتل و ترورهای هدفمندِ فلسطینیان ، عربها و مسلمانان دارند، و هر اندازهای که قتلهای بیشتری مرتکب شوند اعتبارشان بیشتر میشود و ارتقای شغلی پیدا میکنند. لذا با توجه به چنین اظهارات و مواضع نفتالی درباره عربها، برخی سوالاتی را خطاب به غربهای ریاکار و عربهای سازشکار مطرح میکنیم.
چرا سران رژیم صهیونیستی خودشان را فراتر از قانون میدانند و هنگام تهدید علنی فلسطینیان و کشتارشان، از بازخواست و محاکمه شدن هراسی ندارند و حتی آنها هر شخصی در هر گوشهای از جهان که به جنایات تروریستی و نژادپرستانهشان معترض شود، را علنا تهدید میکنند؟!
غرب و باندهای صهیونیستی به بهانه جنایات نازیها علیه یهودیان در اروپا بذر سرطانی رژیم صهیونیستی را در قلب جهان اسلام پاشیدند. پس تفاوت اقدامات هیتلر و نازیها با اقدامات بنت و صهیونیستها چیست؟
چرا غرب که ادعای دفاع از حقوق بشر را دارد، درقبال جنایات این رژیم اشغالگر علیه ملت فلسطین و سرزمین و مقدساتشان و نیز علیه دیگر امتهای عربی و اسلامی، سکوت میکنند؟!
چگونه غرب و بهویژه آمریکا، که ادعای دفاع از حقوق بشر و آزادی بیان میکنند، دست در دست شخصی خواهند گذاشت که اعتراف میکند قاتل فلسطینیان است و بر ملت فلسطین و سرزمین فلسطین مشروعیتی قائل نیست؟!
چگونه غرب میتواند فلسطینیان را قانع کند که اسرائیلیها خواهان صلح هستند در حالیکه رئیس منتخبشان به کشتار فلسطینیان افتخار میکند؟!
در حالیکه رهبران صهیونیستی، فلسطینیان و عربها را تحقیر میکنند و با توجه به اظهارات بنتِ قاتل، چرا رژیمهای مرتجع عربی برای عادیسازی با اشغالگران و تسلیم شدن به آنها، با هم رقابت میکنند؟!
چگونه حکام سازشکار عرب، از این به بعد ملتهایشان را درخصوص عادیسازی با بنتِ آدمکش متقاعد خواهند کرد؟!
در آخر میگوییم که اگر این اظهارات و مواضع بنت تروریستی نیستند پس ماهیت تروریست چگونه است؟ زمانیکه یک نامزد نخستوزیری اسرائیل اذعان میکند که قاتل است و دست از کشتار برنمیدارد، آیا این امر نشاندهنده تروریست بودن رژیم متبوع او نیست؟!