1- انتخابات ، میدان نزاع خروسجنگیها یا معرکهگیری بزنبهادرها نیست که مردمی کنجکاو، ساعتی در هیاهوی آن جمع شوند و جیغ و سوت بزنند. بعدش هم احیانا معلوم شود جیب چند نفر را در شلوغی زدهاند. انتخابات، مسابقه خدمتگزاری است و آداب چنین مسابقه و چنان خدمتی باید رعایت شود. برآیند این مسابقه باید امنیت، آسایش، عزت، اقتدار، نشاط و امید بیشتر یک ملت باشد، و نه سرشکستگی و دوقطبی شدن و پسرفت قدرت ملی، چنانکه در سیرک انتخاباتی آمریکا دیدیم.
2- بیانات اخیر رهبر انقلاب ، افقی تازهای را پیش روی انتخابات باز کرد. ایشان از مدل حکیمانهای سخن گفتند که کاملاً بدیهی و حکیمانه بهنظر میرسد؛ اما در اثر برخی رویههای غلط انتخاباتی، مهجور و مغفول مانده است. «گروههای خاص را کار نداریم؛ یک گروه ممکن است دنبال فلان اسم یا فلان جناح یا فلان عنوان باشند؛ اینها را کار نداریم. عموم مردم، دنبال اسم این و آن نیستند؛ عامّه مردم دنبال این هستند که ببینند چه کسی دارای مدیریّت، قوّت عمل یا قوّت اراده، و کارآمدیای است که میتواند مشکلات کشور را از میان بردارد. اینکه حالا چه کسی با چه نامی، با چه عنوانی و از چه جناحی وارد میدان بشود، برای عموم مردم مطرح نیست؛ برای گروههای خاص چرا، امّا برای عموم مردم نخیر. اگر نامزدها بتوانند بیان کنند و به مردم نشان بدهند که دارای این کارآمدی هستند، مردم پای صندوقها هم میروند و مشارکت بالایی هم خواهد بود؛ انشاءالله به توفیق الهی. مهم این است که نامزدها بتوانند مردم را قانع کنند، مردم را به این نتیجه برسانند که این آقا یا این اشخاص میتوانند کشور را اداره کنند، مدیرند، مدبّرند، باصداقتند».
3- احیای این مدل منطقی (و در عین حال غبارگرفته)، اتفاق مبارکی است؛ هر چند که مانند هر تحول و تغییر ریلی، در بادی امر دشوار به نظر برسد. این مدل درست، دست رد به سینه همه سیاستبازان از طیفهای مختلف و بعضا حتی متخاصم هم است که با وجود همه اختلافها، یک اشتراک نظر دارند و آن اینکه نانشان در غوغاسالاری، گلادیاتوربازی، و دوقطبیسازیهای فرساینده قدرت ملی است. جماعتی که همواره در برابر قانون، گردنکشی یا گروکشی کرده، و مشروعیت انتخابات را متوقف به معرکهگیریهای خود دانستهاند. نظرسنجیها تایید میکند که اولویت ترغیبکننده مردم، نه اسامی و جناحها، بلکه کفایت و کارآمدی است؛ چنانکه طبق نظرسنجیهای دولتی، بیشترین عامل ترغیبکننده مشارکت، «داشتن برنامه جدی برای مبارزه با فساد» است که مدنظر 56/8 درصد مردم بوده؛ و در رتبههای بعدی، «برنامه جدی برای رفع بیکاری با ۵۶ درصد، و برنامه جدی برای بهبود وضعیت اقتصادی با 49/1 درصد قرار گرفتهاند. از این نظر میتوان گفت تایید صلاحیت نامزدهایی که نماینده یا حامی ائتلاف حاکم بر دولت محسوب میشوند، نمیتوانست تأثیر مهمی در مشارکت داشته باشد. مقبولیت این مدیریت در نظرسنجیها، زیر هفت درصد است و 93 درصد معترض دارد. همچنین نامزدهای مورد مانور آنها که احراز صلاحیت نشدهاند، بیش از یک تا چهار درصد رای در نظرسنجیها نداشتهاند. اما با وجود این واقعیات، چرا طیف مدعی اعتدال و اصلاحات، سرگرم مظلومنمایی و تقلا برای سرد کردن فضای انتخابات است؟
4- تاکتیک معروفی است که برخی حریفان، جایی که احساس ناتوانی در مبارزه و رقابت کنند، تمارض میکنند، یا خود را بیتفاوت و کمتحرک نشان میدهند. برای اینکه ابتکار عمل و شتاب و تحرک را از حریف بگیرند و وقتی او سرد شد و از شتاب افتاد، ناگهان استارت بزنند و غافلگیر کنند. این تاکتیک، اکنون به بخشی از نقشه ائتلاف موسوم به اعتدال و اصلاحات تبدیل شده؛ چرا که آنها در صورت فعالیت جدی، ناچارند درباره کارنامه هشتساله خود بهعنوان «مسئله اصلی انتخابات» پاسخگو باشند. بنابراین ترجیح میدهند با مظلومنمایی، موضوع بحث عمومی را بربایند و به جای آن، یک موضوع قلابی را بگذارند. این، یک شعبدهبازی تمامعیار است! آنها مایلند موجی از مظلومیت درست کنند که مسئله اول و اصلی انتخابات (کارنامه) را بشورد و ببرد(!) و با شوک دوم، یعنی بازگشت به صحنه و حمایت از یک نامزد، بتوانند سورپرایز درست کنند.
5- اما آیا این طیف، واقعاً نامزدی برای حضور در انتخابات ندارند؟ اولا آقای همتی، عضو حزب کارگزاران (یکی از سه حزب بزرگ جبهه اصلاحات) و دارای سوابق ریاست بانک مرکزی و ریاست بیمه در دولتهای هاشمی و روحانی است. آقای مهرعلیزاده هم، معاون رئیس دولت اصلاحات و استاندار خراسان و اصفهان در دولتین خاتمی و روحانی بوده است. ثانیا فعالان این طیف، صدها بار مدعی شدهاند روحانی 3 تا 11 درصد رای بیشتر نداشت و حمایت سران اصلاحطلبان، رای تکرقمی او را به بالای 50 درصد رساند. بسیار خوب! چند سال لُغُز خواندهاند و اکنون وقت راستیآزمایی است. حالا بهجای یک نفر(هاشمی)، چند نامزدشان تایید نشده و لابد بیشتر میتوانند مظلومنمایی کنند! اما آنها بهتر میدانند که مشکل واقعیشان نه نامزد، بلکه نداشتن حمایت حتی ده درصد مردم است.
6- برخی تحلیلگران، با انگیزهها و برداشتهای متفاوت، چنین تلقی یا تلقین میکنند که انتخابات پیش رو، ساده، غیررقابتی و با نتیجهای از قبل معلوم برگزار خواهد شد. هر چند آقای رئیسی در تمام نظرسنجیها، اختلاف رأیی بیش از 35 تا 40 درصدی با دیگر نامزدها دارد، اما انتخابات پیش رو، دارای پیچیدگیها و ظرافتهای منحصربهفرد است که پیشبینی قطعی را سخت میکند. هفتههای پایانی منتهی به انتخابات در چند دوره اخیر، در تعیین نتیجه نهایی، بسیار پرنوسان و موثر بوده است. بنابراین، نتیجه حقیقی همان است که پس از روز رایگیری معلوم میشود. بهنظر میرسد هرچه جلوتر برویم، هیجان رقابت افزایش یابد و به واسطه مناظرهها و انتشار فیلمهای تبلیغاتی و تدارک نامزدها، احتمالا شاهد مشارکتی بالای 60 درصد و بیشتر هم باشیم.
7- رسانههای نزدیک به ائتلاف اعتدال و اصلاحات، خبری را درز دادند مبنی بر اینکه بین آقایان روحانی و همتی، بهخاطر ثبتنام همتی در انتخابات، مشاجره رخ داده است. حتی گفته شد روحانی تصمیم گرفته همتی را بهخاطر نامزدی در انتخابات، از ریاست بانک مرکزی برکنار کند. حتی شایعه برکناری هم منتشر شد. اما فارغ از مصارف تبلیغاتی محتمل، جدی بودن چنین دعوایی محل تردید است. آقای روحانی میگوید طرفدار تعدد نامزدهاست و به همین خاطر به شورای نگهبان نامه نوشت. عاقلانه نیست انسان از تعدد نامزدها حمایت کند، اما از نامزد شدن یک عضو موثر دولت ناراحت شود. دلیل دوم اینکه روحانی اگر بنا بود از نامزدی اعضای دولت ناراحت شود، باید با آقایان جهانگیری و شریعتمداری (معاون اول، و وزیر رفاه و کار) هم مشاجره و این دو را هم عزل میکرد(!) سوم اینکه روحانی راسا، همتی را به همکاری نزدیکتر در دولت دعوت کرد. همتی خرداد 1397 برای سفارت در چین تعیین شده بود؛ اما روحانی ترجیح داد بهخاطر بلبشوی بازار ارز و نقدینگی، او را در کمتر از دو ماه، از سفارت برگرداند و به ریاست بانک مرکزی بگمارد. بنابراین بهنظر میرسد آنچه روایت شده، اصطلاحا جنگ زرگری و بازارگرمی رسانههای ائتلاف اصلاحات و اعتدال باشد، تا مخالفت واقعی. از این منظر، درز خبری مبنی بر مغضوب واقع شدن یک مقام توسط رئیس دولت، شاید بتواند وجهه منتقد دولت به آن مقام در انتخابات بدهد و محبوبیتساز باشد! ظرف چند ماه اخیر هم شاهد برخی مخالفخوانیهای رسانهای میان رئیس بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر اقتصاد بودیم.
8- اما پشت ماجرای اختلاف و شایعه برکناری آقای همتی هر انگیزهای نهفته باشد، یک واقعیت قابل انکار نیست. رسانههای ائتلاف اعتدال و اصلاحات در حالی اختلاف روحانی و همتی را برجسته کردهاند که روحانی، بهخاطر فراخوان همتی و گماشتن او به ریاست بانک مرکزی، سفارت ایران در چین (بزرگترین شریک تجاری ایران) را در اوج فشارهای تحریمی آمریکا، به مدت پنج ماه بدون سفیر و متولی رسمی گذاشت! حالا هم خبر میرسد که او در بحبوحه انتخابات، تصمیم به جابهجایی در ریاست بانک مرکزی گرفته؛ جایی که باید سکاندار بانکی و مالی و ارزی، و متولی مهار نقدینگی و تورم باشد، اما به دلایل متعدد - که مهمترین آن دخالتها و سوءتدبیرهای آقای روحانی است- کارنامه موفقی بر جا نگذاشته است. تا آنجا که آقای همتی چند هفته قبل درباره انکارهای رئیس سازمان برنامه و بودجه گفت: «نوبخت شوخی کرده که دولت از بانک مرکزی استقراض نکرده. در دو سال گذشته ۱۳ میلیارد دلار ارز به کالاهای اساسی دادهایم که بدهی دولت است و باید ظرف سه سال برگردد. این در حالی است که ما بالای ۱۰۰ هزار میلیارد تومان از دولت طلب داریم». این برداشتهای بیرویه از بانک مرکزی، خلق پول قدرتمند و هشت برابر کردن نقدینگی (از 430 هزار میلیارد به 3700 هزار میلیارد تومان)، بدون اینکه حتی پنج درصد این پولها صرف حمایت از تولید و رونق واقعی اقتصاد شود، تورم بالای 40 درصد را سر سفره مردم آورده و سفره آنان را دستکم 20 درصد کوچکتر کرد.
9- علت مهم دلزدگی بخش مهمی از مردم را باید در همین کج کارکردیها و سوءمدیریت اقتصادی جستوجو کرد که موجب تشدید رکود و تورم و بیکاری و شکاف طبقاتی شده، و نه عدم احراز صلاحیت چند نامزد محترمی که در نظرسنجیها بین یک تا چهار درصد رای داشتهاند. آنچه میتواند این دلزدگی و تردید را تبدیل به امید و نشاط مشارکت اجتماعی کند، اهتمام نامزدها برای انتقال این احساس صادقانه به مردم است که بر اساس سابقه و کارنامهشان، برنامه موثر دارند و میتوانند در روند مدیریت دولت، تغییر و بهبود ایجاد کنند. نامزدها باید صادقانه و حکیمانه با مردم سخن بگویند و بیانات عبرتآموز رهبر انقلاب با نامزدها در 14 خرداد ۹۲ را با دقت مرور کنند. اگر این نصایح، درست شنیده میشد، شاید بسیاری از گرفتاریهای سرریز شده از سمت دولت به سمت مردم پدید نمیآمد:
«من به نامزدهای گوناگون عرض میکنم جوری حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوی خودتان گذاشتند یا پخش کردند، شرمنده نشوید؛ جوری وعده بدهید که اگر چنانچه آن وعده را بعداً به رخ شما کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید که نگذاشتند، نشد. کاری را که میتوانید انجام دهید، وعده بدهید... آن کسانی که امروز با مردم حرف میزنند، آنچه که توانایی انجام آن را دارند و مردم به آن احتیاج دارند، آن را با مردم در میان بگذارند؛ قول بدهند با عقل و درایت عمل خواهند کرد؛ قول بدهند که با پشتکار و ثبات قدم در این میدان پیش خواهند رفت؛ قول بدهند که به مسئله اقتصاد- که امروز میدان چالش تحمیلی بر ملت ایران از سوی بیگانگان است- بهخوبی خواهند پرداخت؛ قول بدهند حاشیهسازی نمیکنند؛ قول بدهند دست کسان و اطرافیان خود را باز نخواهند گذاشت؛ قول بدهند که به منافع بیگانگان، به بهانههای گوناگون، بیش از منافع ملت ایران اهمیت نخواهند داد. بعضی با این تحلیل غلط که به دشمنان امتیاز بدهیم تا عصبانیت آنها را نسبت به خودمان کم کنیم، عملاًً منافع آنها را بر منافع ملت ترجیح میدهند؛ این اشتباه است. عصبانیت آنها ناشی از این است که شما (مردم) هستید، ناشی از این است که جمهوری اسلامی هست، ناشی از این است که امام در اذهان مردم و در برنامههای این کشور زنده است».
محمد ایمانی