سیاست تسلیح فلسطینیها یک سیاست قریب به 35 ساله است، یعنی از زمانی که انتفاضه اول فلسطین در سال 1366 با سنگ شروع شد، این مساله مطرح شد که چطور میتوان این سنگها را تبدیل به گلوله و آن گلولهها را تبدیل به موشک کرد. لذا الگوهای مختلفی برای تحقق این مساله پیموده شد. یکی از این الگوها الگوی انتقال سلاح از خارج به داخل فلسطین بویژه به مناطق غزه و کرانه باختری بود. این الگو متکی بود بر استفاده از تونلها و کانالها و منافذ دریایی. این الگو در عین مزایایش، یک سلسله مخاطراتی را نیز با خود به همراه داشت. الگوی بعدی، الگوی ساخت سلاح در داخل فلسطین بود و اینکه فلسطینیها چطور میتوانند خودشان تولیدکننده باشند. در اینجا مساله انتقال تکنولوژی سلاح مورد بررسی قرار گرفت. برای تحقق این الگو مجموعهای از اقدامات مختلف نیاز بود. از جمله این اقدامات میتوان به انتقال تخصص و تکنولوژی ساخت سلاح، احداث کارگاهها، حفاظت از این کارگاهها در برابر نفوذ دشمن، جمعآوری اطلاعات درباره نقاطی که باید مورد اصابت موشکها قرار گیرند و در آخر به چارهاندیشی درباره سیستمهای پدافندی و دفاعی دشمن که برای حفاظت از شهرهای خودش ایجاد کرده بود، اشاره کرد. آنچیزی که در جنگ غزه شاهد بودیم نشاندهنده دستیابی مقاومت فلسطین به انواعی از تخصصها و امکانات در مقابل دشمن بسیار مجهزتر از خود بود. نتانیاهو وقتی در کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی مورد سوال قرار گرفت که چرا آتشبس را دنبال کرده و در پی برقراری آن بوده است، در پاسخ گفته بود جمعبندی ما این بود مقاومت فلسطین تا ۳ ماه دیگر توان استمرار شلیک موشکهای خودش را به همین میزان دارد و ما نمیتوانیم ۳ ماه در برابر این حملات مقاومت کنیم.
فلسطینیها بعد از مذاکرات اسلو و مادرید در سالهای 1991 و 1993 و به تبع آن با مشخص شدن پوچ بودن این مذاکرات متوجه شدند یک راه بیشتر برای دفاع از منافع و امنیتشان پیش رو ندارند و آن راه مقاومت است. به همین دلیل شاهد بودیم حدود 10 سال پس از اینکه آقای عرفات سرگرم پیگیری توافقات اسلو و مادرید بود و در نهایت نیز هیچ چیزی به دست نیاورد و دست آخر در دفتر کارش در رامالله در حالی که در محاصره اسرائیلیها بود از دنیا رفت، مردم فلسطین که متوجه شده بودند مذاکره نمیتواند کمکی به آنها کند، در انتخابات 1384 به طور یکپارچه به مقاومت رای دادند. اینکه در جنگ 12روزه اخیر مردم فلسطین در سرزمینهای 1948، کرانه باختری، قدس و اردوگاهها به پشتیبانی از سیاست هجومی حماس و جهاد اسلامی در غزه برمیآیند، جایگاه عمیق مقاومت را در بین تمام طیفهای فلسطینی نشان میدهد. اینکه یک فردی با پلیس و ارتش رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی 1948 درگیر میشود و تن به خطر میدهد، نشاندهنده عمق مقاومت در فلسطین است و تاییدکننده این موضوع که در آینده هیچ نغمهای جز مقاومت نمیتواند فلسطینیها را گرد هم بیاورد.
سعدالله زارعی